
موارد زیر حاوی اسپویلهایی برای بیگانهها در برابر انتقامجویان شماره ۲ است که اکنون در حال فروش است.
این خنده دار است، در حالی که می توان در مورد بیگانه ها علیه انتقام جویان شماره 2 صحبت کرد، یکی از اصلی ترین چیزهایی که با خواندن این کتاب کمیک عالی به ذهن من می رسد، از همه چیز است. ، برنامه ریزی طنز. ببینید، این یک کتاب کمیک بزرگ است که توسط همان تیم هنری شماره اول ترسیم شده است، و ما در اینجا در مورد آثار هنری فوق العاده دقیق صحبت می کنیم، و در نتیجه، مارول هوشمندانه تصمیم گرفته است که این کتاب را منتشر کند. کتاب کمیک در یک برنامه دو ماهانه به طوری که شانس آن را داشته باشد که حداقل در برنامه A به جای تأخیر یا احتمالاً استفاده از هنرمندان تکمیل کننده ظاهر شود. تعهد به یک تیم خلاق ثابت در این رویداد واقعاً چشمگیر است و احتمالاً مجموعه ای قوی را ایجاد می کند که می تواند بارها و بارها در آینده فروخته شود.
و آنچه در اینجا داریم قطعاً چیزی است که باید بارها و بارها در آینده جمع آوری و فروخته شود، زیرا جاناتان هیکمن، اسد ریبیچ، آیو سوورسینا و کوری پتیت داستانی را ارائه کرده اند که هر دو در خدمت طرفدارانی هستند که می خواهند برای دیدن مبارزه ابرقهرمانان با Xenomorphs، اما همچنین داستانی که دستاوردهای بسیار بیشتری از آن دارد، با مفاهیمی که هم فراتر از زمان و مکان هستند و هم آنقدر به یکدیگر نزدیک می شوند که صرفاً یک کار شخصیتی است (جایی که یک لمس می تواند گویای خوبی باشد). این یک رویکرد خیره کننده برای یک متقاطع کتاب های مصور دارای مجوز است و ما خوش شانس هستیم که می توانیم آن را بخوانیم.
جاناتان هیکمن از کدام فیلم های بیگانه به طور شگفت انگیزی به عنوان الهام بخش اصلی این کمیک استفاده می کند؟
در کمّی تعجب، جاناتان هیکمن برای ساختن دیوید 8 (با بازی مایکل فاسبندر) به فیلمهای اخیر بیگانه، Prometheus و Alien: Covenant متمایل شده است. در فیلم ها) شرور اصلی مجموعه، به عنوان دیوید، خالق زنومورف ها در بیگانه افسانه، در اینجا تصمیم می گیرد فراتر از جهان خود گسترش یابد و به مولتیورس، که در این مجموعه کتابهای مصور به زمین حمله شد، جایی که بشریت تقریباً تا استخوان از بین رفته است.
تصمیم هیکمن برای بردن داستان به چنین قلمروی کیهانی (و متمایل شدن به برخی از فیلمهای کمتر تحسینشده بیگانگان) تصمیمی جسورانه است، و این فقط نشان میدهد که او میتواند بین ایدههای بزرگ در هم تنیده باشد. و نقاط داستانی کوچک و شخصیت محور، در سراسر این مجموعه. یک راه "معمولی" وجود دارد که می توانید انتقام جویان را با زنومورف ها مبارزه کنید، و هیکمن از این نوع چیزها عبور کرده است، تا جایی که زنومورف ها به سختی در این شماره حضور مستقیم دارند. آنها تقریباً در عوض به عنوان یک حس ثابت عذاب عمل می کنند که در تمام تصمیماتی که قهرمانان باید بگیرند نفوذ می کند. آنها می دانند که دائماً توسط Xenomorphs احاطه شده اند و این یک وزن ثابت برای همه است.
چگونه هیکمن و ریبیک با هوشمندی انتقام جویان را وارد یک مجموعه کلاسیک بیگانگان می کنند؟
همانطور که در بررسی شماره اولم اشاره کردم، ریبیک کار فوقالعادهای انجام میدهد که همه انتقامجویان قدیمیتر در کمیک چقدر خوب تعریف شدهاند. هر کس آنقدر خوب تعریف شده است که می تواند اطلاعات زیادی را فقط با عکس العمل های ساده یا یک دست در لحظه مناسب منتقل کند. این فقط یک کلاس کارشناسی ارشد در توانایی گفتن یک داستان فقط با زبان بدن است.
البته، ریبیچ و سوورسینا نیز میتوانند در مواقع لزوم دست از کار بکشند، و این کتاب کمیک فرصتی عالی برای انجام این کار فراهم میکند، زمانی که انتقامجویان تصمیم گرفتهاند زمین را رها کنند تا آنچه از بشریت باقی مانده است، اما آنها کمی از زمین خارج شوند. خیلی دیر شده بود که کاپیتان آمریکا به آنها ملحق شود و هر آنچه را که با سنگر خودش باقی مانده بود رهبری کند (هر یک از انتقام جویان سنگرهای مخصوص به خود را داشتند که با گروه کوچکی از بشریت از آنها محافظت می کردند). کاپیتان آمریکا قهرمانانه در میان انبوهی از زنومورف ها می جنگد تا بازماندگان خود را به کشتی تونی برساند، اما همه چیز بیهوده است. با این حال، ما کاپیتان آمریکا را می شناسیم، بنابراین همه می دانیم که جنگیدن بیهوده کاری است که او واقعاً به خوبی انجام می دهد. به قدری خوب که هالک تصمیم می گیرد خود را قربانی کند تا به کاپیتان آمریکا بپیوندد تا سعی کند تا زمانی که می تواند زنومورف ها را نگه دارد، حتی اگر آشکارا یک نبرد بازنده است.
Ribić و Svorcina یک سکانس نبرد حماسی را به آنها ارائه می دهند، و سپس با عقب نشینی یک نورافکن فوق العاده را به آنها ارائه می دهند. برای اینکه بدانیم سقوط خواهند کرد، نیازی به دیدن آنها نداریم و در عوض، آنها را به عنوان قهرمانان حماسی که بودند به یاد می آوریم. این یک سکانس واقعاً قدرتمند است، و چیزی که احتمالاً یک متقاطع ابرقهرمانی/بیگانه «سنتی» میتواند ارائه دهد، اما در اینجا، این فقط یک جنبه کوچک از یک خط داستانی لایهای است.
و البته، اکنون که تنها چیزی که از بشریت باقی مانده، پرواز بر روی یک کشتی موشکی غول پیکر است (کشتی موشکی که تونی استارک به لطف برخورد با دیوید در گذشته طراحی کرد، در یکی از بهترین صحنه ها در کمیک)، این مجموعه اکنون با هوشمندی به یک چیدمان سنتی برای ماجراجویی بیگانگان تبدیل شده است، با گروهی از انسان ها که در یک کشتی موشکی به دام افتاده اند، و تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک یا دو Xenomorph اضافه کنید (و یکی در حال حاضر در کشتی است، زمانی که با ونوم ارتباط برقرار کرده بود، زمانی که مایلز مورالس را که قبلاً با ونوم ارتباط برقرار کرده بود، به قتل رسانده بود.
این جاناتان هیکمن است، اما من مطمئن هستم که او داستان را در مسیری کاملاً غیرمنتظره خواهد برد، در حالی که به بهترین های دنیای بیگانگان و بهترین های دنیای مارول ادای احترام می کند، کاری که قبلاً انجام داده است. در این دو شماره اول بسیار شگفت انگیز است.
مطالب مرتبط
دیگران نیز خوانده اند
تازه های نقد (کمیک)
محتوای خود را پیدا کنید
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید