امتیاز شما 0
0
مقالات (انیمه)

آیا Attack on Titan بدترین مرگ و میر انیمه ها را دارد؟

این 10 کشتار این را نشان می دهد

حمله به تایتانبه طرز زیبایی و غم انگیزی قلب طرفداران را تحت تأثیر قرار داده است. این سریال پرطرفدار بینندگان را در معرض وحشتناک ترین مرگ ها قرار داده است که آنها را به شدت ویران کرده است و زیبایی و منحصر به فرد بودن سریال را از نظر داستان سرایی بالا می برد. از بچه‌هایی که مادرشان را می‌خورند تا تایتان‌هایی که هر چیزی را در مقابلشان می‌خورند، حمله به تایتان برخی از فراموش‌نشدنی‌ترین و دلخراش‌ترین لحظاتی که تا به حال در انیمه دیده‌ایم را به نمایش می‌گذارد.

هر مرگ یادآور واقعیت های خشن دنیای آنهاست، و باعث می شود طرفداران عمیقاً با شخصیت ها و مبارزات آنها همدلی کنند. با این حال، چیزی که این سریال نمادین را به‌طور قابل‌توجهی ویران‌کننده می‌کند این است که از به تصویر کشیدن عواقب وحشیانه جنگ و بقا طفره نمی‌رود، و تأثیری احساسی بر جای می‌گذارد که نه تنها مدت‌ها پس از پایان سریال باقی می‌ماند، بلکه حتی بدترین مرگ‌هایی را که طرفداران شاهد آن بوده‌اند، بر جای می‌گذارد. در تاریخ انیمه

10 Zoe’s Burns of Sacrifice را آویزان کنید

آخرین تلاش او برای ابراز تحسین خود از تایتان ها

هنگ سعی می‌کند به تایتان‌های عظیم الجثه حمله کند در حالی که بدنش در حال سوختن بود

مرگ هنگ زوئی از نظر عاطفی قهرمانانه بود، لحظه پایانی تأثیرگذار و دلخراش در حمله به تایتان. هانگ تصمیم گرفت تا خود را قربانی کند و تا آنجا که ممکن است تایتان های عظیم الجثه را نگه دارد تا به میکاسا اجازه دهد، ژان، لوی و متحدانشان برای فرار. حرکت جسورانه او مجسم شجاعت و از خودگذشتگی مشهود در سراسر سریال بود. در مواجهه با پایانی اجتناب ناپذیر، هانگ شجاعانه با تیتان ها رودررو شد و برای رفقای خود زمان بیشتری خرید. در حالی که او به شدت می جنگید، شعله های آتش او را فرا گرفت و او را زنده زنده سوزاند. علیرغم درد طاقت‌آوری که می‌توانست احساس کند،هنگ آرامش خود را حفظ کرد و حتی در آخرین لحظات خود نسبت به تایتان‌ها تحسین کرد. مرگ او با توجه به مشارکت‌های درخشان و رهبری شجاعانه‌اش که باعث احترام سربازان دیگر و عشق طرفدارانش شد، ویرانگر بود. فداکاری هانگ هزینه هنگفت آزادی را برجسته کرد و از دست دادن او را به یکی از فراموش نشدنی ترین لحظات سریال تبدیل کرد.

9 پوست درشت تا مرگ توسط رفیق دی

یک مرگ کارمایی برای یک گروهبان مارلیایی

از بین بردن ناخوشایند شکل تیتان رفیق D

سرگرد مارلیان، گراس، بی رحمانه ترین اتفاق را داشت. مرگ گراس یکی از دلخراش ترین لحظات در حمله به تایتان است. ترفندهای شرورانه او به عنوان بخشی از امنیت عمومی مارلی باعث شد که زندگی افراد بیگناه به تیتان تبدیل شود، از جمله رفیق D، یک ترمیم طلب سابق، که متهم به خیانت بود. تایتان با کندن پوست صورت گراس به صورت زنده شروع شد، قبل از اینکه او را ببلعد، به آرامی گوشت او را جدا کرد. شاهد این مرگ عذاب آور بود - جایی که مخاطب ممکن بود احساس آن را تصور کند.

مرگ گراس نشان داد که عواقب اعمال فرد می تواند به راحتی به آنها برگردد.

علیرغم اقدامات مشکوک او، مرگ گراس یادآوری دلهره‌آور بود از اینکه تایتان‌ها چقدر می‌توانند بی‌رحم باشند و چگونه عواقب اعمال یک فرد می‌تواند به راحتی به آنها برگردد. سرعت آهسته مصرف او این اطمینان را به او می داد که هر ذره درد را احساس کند. وقتی با واقعیت وحشتناک سرنوشتش روبرو شد، فریادهایش تکرار شد. تماشای این ممکن است باعث شود طرفداران متوجه شوند حمله به تایتان سریالی نیست که از توطئه های انتقام جویانه اجتناب کند.

8 مرگ کارلا یگر لحن حمله به تایتان را تعیین می کند

انتقام ناخودآگاه تیتان خندان

خوردن کارلا یگر توسط تایتان خندان

کارلا یگر مادر و همسری مهربان و دلسوز بود. او شیرین و مهربون بود، مخصوصاً با ارن و میکاسا. مرگ غم انگیز او یک زخم عاطفی ماندگار بر جای گذاشت. این صحنه لحن را برای حمله به تایتان تنظیم کرد و به طرفداران ظلم غیرمنتظره و احساس عذاب‌آور مردن شخصیت‌های محبوب را نشان داد. کشته شدن کارلا توسط تایتان خندان – که بعداً به عنوان دینا فریتز، همسر اول گریشا فاش شد – مرگ کارلا چیزی بیش از یک تراژدی فیزیکی بود. این یک ضربه احساسی بود که در آغاز به انگیزه بی امان ارن برای انتقام شکل داد. تایتان بدن او را زیر وزن بسیار زیادش له کرد و باعث شد او نتواند فرار کند. سپس او را به دهان برد و از وسط گاز گرفت. وحشت در چشمان او، فریادهای بیهوده او و درماندگی ارن و میکاسا، در حالی که تماشا می کردند، صحنه را فراموش نشدنی کرد. Carla's اولین مرگی بود که در این سریال به نمایش درآمد که به طرز وحشیانه ای هزینه شخصی بشریت در جنگ آنها با تایتان ها را برجسته کرد.

7 قربانی پورکو گالیارد

پورکو مرد تا فالکو زنده بماند

پورکو خورده شده توسط فالکو که تبدیل به یک تایتان شد

مرگ پورکو هم قهرمانانه و هم دلخراش بود و آن را به یکی از غم انگیزترین لحظات در حمله به تایتان تبدیل کرد. پورکو قبلاً به شدت مجروح شده بود که مرگ او به دست یک تایتان رخ داد. او تصمیم گرفت برای نجات فالکو خود را قربانی کند و به خود اجازه داد تا توسط جنگجوی جوانی که تبدیل به یک تایتان شد، بلعیده شود. پورکو علی‌رغم زخم‌هایش، بدون فریاد با پایان خود روبرو شد و حتی در چنین لحظه‌ی وحشتناکی هم حرمت خود را حفظ کرد. دیدن تیتان که به آرامی دندان‌هایش را در او فرو می‌برد و او را تکه تکه می‌خورد، غیرقابل تحمل بود. نحوه نیش زدن تیتان به او فقط مرگ او را برای بینندگان، به‌ویژه آن‌هایی که عاشق آن شده بودند، دردناک‌تر کرد. شخصیت شجاعت و از خودگذشتگی پورکو، علیرغم مرگ وحشتناکش، فداکاری او را به یکی از خاطره انگیزترین و در عین حال غم انگیزترین لحظات سریال تبدیل می کند.

6 شجاعت ایلسه لنگنار برای مستندسازی تایتان سخنگو

نویسندگی او به تحقیقات Hange Zoe در مورد تایتان ها کمک کرد

آیلنس گریه می‌کند در حالی که می‌خواهد تایتان سرش را گاز بگیرد

مرگ ایلسه لنگنار یکی از غافلگیرکننده ترین و غافلگیرکننده ترین در حمله به تایتان است. پس از قتل عام تمام تیم او، او خود را در بیابان تنها یافت، جایی که با یک تایتان عجیب و غریب روبرو شد که در نهایت باعث مرگ او شد. تایتان فوراً او را نبلعید - به نظر می‌رسید که او را می‌شناسد و حتی سعی می‌کند صحبت کند، یک اتفاق منحصر به فرد و در عین حال غیرقابل توضیح در سریال. به جای تسلیم شدن در برابر ترس، ایلز با شجاعت این رویاروییr را مستند کرد. کنجکاوی او تمام تلاش خود را می کرد تا بر وحشت او غلبه کند. با این حال، ناامیدی او باعث شد که فریاد بزند و تایتان را زیر سوال ببرد. تیتان ناگهان سر او را گاز گرفت و به طور ناگهانی به زندگی او پایان داد. مرگ ناگهانی او گیج کننده بود، اما فکر وحشت او از بسته شدن آرواره های تایتان در اطراف او وحشتناک است. شجاعت ایلسه برای نوشتن تا آخرین لحظاتش که در دفترش ثبت شده، فراموش نشدنی است. سرنوشت او به عنوان یادآوری هولناک از طبیعت غیرقابل پیش بینی و بی رحم تیتان ها است.

5 نانابا توسط چندین تایتان پاره شد

شاهد مرگ او توسط سربازان همکارش بود

چند تایتان به طرز وحشتناکی به Nanaba نگاه می کنند

این مرگ گواهی بر این است که چگونه حمله به تایتان هیچ شخصیتی را از ترس غیرقابل تصور در امان نمی‌دارد، حتی یک عضو کهنه‌کار سپاه بررسی، نانابا. علیرغم اینکه نانابا به عنوان یک سرباز چقدر آرام بود،او نمی‌توانست ترس و درد زنده زنده خوردن توسط تایتان‌ها را پنهان کند.یک بازوی او توسط یک تایتان کنده شد و او قادر به دفاع از خود نبود. اتفاقی که در پی آن رخ داد حتی بدتر بود - چندین تایتان بر سر او دعوا کردند و سعی کردند با نیروی وحشیانه اندام های باقی مانده او را بکشند. استخوان های او بدون شک در مبارزه شکسته شد. هرج و مرج زمانی پایان یافت که یک تایتان سرانجام او را گرفت و گاز گرفت و او را در یک جرعه هولناک فرو برد. این سرنوشت تأکید کرد که چگونه یک لحظه ضعف می تواند منجر به ویرانی کامل شود. مهارت‌های او برای دفاع از خود در برابر غول‌های وحشتناک کافی نبود. مرگ نانابا نه تنها از نظر جسمی وحشیانه بود، بلکه برای همتایان او که در آنجا شاهد آن بودند، آسیب زا بود.

4 پتانسیل هدر رفته مارکو بات

مردن قبل از دوستانی که به آنها اعتماد داشت

مارکو سعی می‌کند خود را از دهان یک تایتان بیرون بکشد

مارکو بات یکی از شخصیت‌هایی بود که پتانسیل بالایی داشت، اما پس از خیانت و رها شدن برای خورده شدن توسط یک تایتان، همه چیز را تلف کرد. راینر، برتولدت و آنی مارکو را مهار کردند و او را رها کردند که توسط یک تایتان بلعیده شود. همانطور که او برای کمک فریاد می زد، تایتان شروع به خوردن او کرد. سرعت آهسته‌ای که مارکو در آن هضم می‌شد - از یک طرف بدنش شروع می‌شد - تماشای صحنه را آزاردهنده کرد.

مرگ او یادآور غم انگیزی است از اینکه چگونه اعتماد را می توان به راحتی در دنیای بی رحم حمله به تایتان از بین برد.

تا زمانی که فریادهایش قطع شد، نیمی از بدنش از بین رفته بود. آنچه مرگ او را دردناک تر می کرد، جدایی سرد رفقای سابقش بود که رنج او را تماشا می کردند. مرگ مارکو فقط از نظر فیزیکی وحشتناک نبود، بلکه یادآور غم انگیزی بود از اینکه چگونه اعتماد و بی گناهی در دنیای بی رحم حمله به تایتان از بین رفته است. و اینکه عمل خیانت به عنوان یک ضرورت برای بقا تلقی می شود.

3 مایک زاخاریاس یکی از دردناک ترین مرگ ها درگذشت

توانایی های او به عنوان یک رهبر سپاه نقشه برداری برای نجات او کافی نبود

سرگروه مایک در محاصره سه تایتان گرسنه

مرگ مایک زاخاریاس، رهبر تیم تحقیقاتی مایک، به گونه‌ای آزاردهنده بود که او قبل از ملاقات با مرگش درد شدیدی را احساس کرد. مرگ مایک به طرز وحشتناکی نشان می دهد که چگونه حتی سربازان ماهر نیز می توانند به راحتی سقوط کنند. پایان او به دست چندین تایتان رسید. با گاز گرفتن پای او شروع شد و او را بی حرکت و در عذاب رها کرد. تصور کردن دردی که او در حین گاز گرفتن پاهایش احساس کرد خیلی زیاد است. او که از زنده ماندن ناامید بود، اما قادر به فرار نبود، تحت عذاب بیشتری قرار گرفت زیرا تایتان ها به دنبال او رفتند. آنها او را از هم جدا کردند و مانند اکثر قربانیان، تکه تکه او را بلعیدند. به وحشتافزودن، یک تایتان به طرز بی‌رحمانه‌ای تکه‌هایی از موهایش را بیرون کشید، که این اقدام بی‌معنای دیگری از سوی تایتان‌ها بود که بر آسیبی که ممکن بود تماشاگران از مرگ او در همان زمان به شدت آسیب وارد کرده باشند، تأکید کرد. تایتان ها وقتی صحبت از کشتن می شود. مایک با وجود قدرت و شجاعتش غرق دردی غیرقابل تصور بود. مرگ او نشان می دهد که هیچ کس در برابر گرسنگی بی امان تایتان ها در امان نیست.

2 خواهر گریشا توسط یک تایتان کشته نشد

مرگی که شرارت بشریت را نشان داد

خورده شدن خواهر گریشا توسط سگها طبق دستور سربازان مارلیان

مرگ فی، خواهر گریشا یگر، یکی از نگران کننده ترین لحظات در حمله به تایتان است. مرگ این دختر بی گناه نشان داد که ظلم و ستم زمانی بدتر می شود که انسان ها توسط خشم و نفرت کور شوند. به عنوان مجازاتی برای سرگردانی در قلمرو مارلیان، او به سگ های شرور نگهبانان مارلیان خورد - سرنوشتی وحشتناک مانند بلعیده شدن توسط تایتان ها.انیمه از نشان دادن تمام رنج او خودداری می کند اما به راحتی می توان عذابی را که او متحمل شد، در حالی که سگ ها بدن کوچک او را از هم جدا کردند، تصور کرد.

این نشان می‌دهد که نه تنها از تایتان‌ها، بلکه از همنوعانشان نیز باید بترسند.

تصور اینکه او به آرامی گاز گرفته می شود و فریادهایش در حین از بین بردن جانش طنین انداز می شود، غیر قابل تحمل است. حتی بیشتر برای برادرش، گریشا. مرگ فای ظلم مقامات مارلیان و نفرت ریشه‌ای را که به اقدامات غیرانسانی آنها دامن زد، ثابت می‌کند. این صحنه نه تنها به خاطر بی رحمی اش، بلکه برای از دست دادن دلخراش یک کودک بی گناه تأثیر ماندگاری بر جای گذاشت. این نشان می‌دهد که نه تنها از تایتان‌ها مردم باید بترسند، بلکه از همنوعان آن‌ها نیز می‌ترسند، که مایلند برای خواسته‌های خود تا حد زیادی تلاش کنند.

1 مرگ مادر کایا عذاب درماندگی را به یاد می آورد

تحمل درد برای نجات دخترش

مامان فلج کایا که به آرامی توسط یک تایتان خورده می شود
مرگ مادر کایا ممکن است لحظه کوتاهی در سریال بوده باشد، اما تاثیری دلخراش بر جای گذاشت. مرگ او بر ترس طاقت‌فرسا و درماندگی ناشی از مواجهه با تایتان‌ها تأکید داشت. اگر اعضای ماهر Survey Corps اغلب نمی توانستند از مرگ خود بگریزند، یک زن فلج چه شانسی داشت که از خود دفاع کند یا فرار کند؟پایان غم انگیز او بر آسیب پذیری مردم عادی در برابر تایتان ها تأکید کرد، احساسی که طنین انداز می شود. در سراسر سریال مادر کایا فقط می‌توانست تماشا کند که یکتایتانبه او نزدیک می‌شود. او فریاد زد تا زمانی که صدایش قطع شد و او را رها کرد که در سکوت آخرین لحظات خود را تحمل کند، زیرا تایتان او را به آرامی، تکه تکه بلعید و رنج او را طولانی کرد. اگرچه ساشا کایا را نجات داد، اما نتوانست مانع از مصرف تایتان مادرش شود. وحشیانه این صحنه همچنین نشان می‌دهد که چنین تلفاتی بر بازماندگان وارد می‌شود.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0