
شبدر سیاه جواهری پنهان از ژانر شونن است. با بیش از 150 قسمت و یک فیلم، برای کسانی که هنوز لذت تماشای آن را نداشته اند، لذت بخش است. با وجود اینکه این انیمیشن به سرعت طرفدارانی از طرفداران فداکار پیدا می کند، تعداد زیادی از تماشاگران انیمه وجود دارند که هنوز سریال را بررسی نکرده اند. شبدر سیاه سریالی است با بازی آستا، دهقانی بدون جادو در دنیایی که توانایی افراد در کنترل جادو جایگاه او را در زندگی تعیین می کند.
اگرچه این سریال به لطف مانگای اصلی یوکی تاباتا و اقتباس از انیمه توسط پیروت غیرقابل انکار طرفداران خود را دارد، Black Cloverیکی از کم ارزش ترین انیمه های شنی باقی می ماند. حتی با وجود اینکه مخالفان به شکل نامطلوبی این سریال را با بزرگان درخشنده قبلی مقایسه میکنند، سریال هنوز پر از لحظات به یاد ماندنی است. بهترین قسمتهای شبدر سیاه فقط سرگرمیهای فوقالعادهای نیستند، بلکه ثابت میکنند که این سریال در میان بهترین شوونهایی که تا به حال ارائه کرده است، ایستاده است.
10 مبارزه کاپیتان
قسمت 151 - برخورد! نبرد کاپیتان های جوخه شوالیه های جادویی
نبرد کاپیتان درشبدر سیاهیکی از بهترین دلایل برای تماشای آن است. در سریالهای شونن به ندرت اتفاق میافتد که تعداد زیادی از شخصیتهای تقریباً مغلوب یکباره با هم بجنگند، اما در کاپیتان فایت اینطور است. گفته میشود که کاپیتانهای شوالیه جادویی قویترین کاربران جادویی در تمام پادشاهی Clover هستند که خود پادشاه جادوگر جولیوس نواکرونو را ممنوع کرده است. هنگامی که کاپیتان ها به دو تیم تقسیم می شوند و به جنگ می روند، نمایشی کاملاً به نمایش می گذارند. این نبرد برای اطمینان بخشیدن به مردم پادشاهی شبدر از قدرت محض رهبرانشان انجام می شود. در این مرحله از سریال، یک گروه تروریستی به نام Eye of the Midnight Sun ویرانی زیادی برای پادشاهی Clover ایجاد کرده است و شهروندان آن حداقل میترسند. اما پس از این مبارزه، شهروندان به کاپیتان های شوالیه جادویی برای محافظت از آنها ایمان کامل دارند.
9 Yami ابعاد اسلش شنل تیره را باز می کند
قسمت 49 - فراتر از محدودیت ها
کاپیتان بلک بولز، یامی سوکهیرو، پادشاه فراتر رفتن از محدودیت ها است. او نه تنها کسی است که سر تیم خود فریاد بزند و آنها را از حد خود فراتر بگذارد، بلکه او نیز به عنوان نمونه رهبری می کند. بارها در این سریال اتفاق افتاده است که به نظر می رسد همه چیز برای بلک بولز یا حتی برای خود یامی از دست رفته است، فقط برای آنها که به آنچه قبلاً غیرممکن می پنداشتند دست پیدا کنند. وقتی Vetto of the Eye of the Midnight Sun وارد مرکز آزمایش زیر آب می شود، یامی باید به جایی برود که قبلاً نرفته است. اکثر سریالهای شونن شخصیتی را نشان میدهند که از محدودیتهای خود فراتر میرود، معمولاً در گرماگرم نبرد. Dragon Ball Z نمونه بسیار خوبی از این موضوع است، زیرا خود گوکو مجبور بوده است به اشکال متعدد دست یابد تا بتواند حریف خود را شکست دهد. یامی همین کار را در برابر وتو انجام می دهد، اسلش ابعاد شنل تیره را باز می کند و با یک حرکت کاتانای خود، دشمن خود را از بین می برد.
8 Asta با Liebe معامله می کند
قسمت 170 - آینده دور
اگر یامی پادشاه غلبه بر محدودیت ها است، آستا پادشاه بخشش است. فقط ناروتو با صحبت های خود هیچ جوتسو نمی تواند با توانایی او برای دیدن بهترین ها در حریف خود رقابت کند. آستا نمی دانست که قدرت را با شیطان لیبه تقسیم می کند. هنگامی که آیین اتصال شیطان آغاز شد، ناخت به او گفت که باید بر لیبه مسلط شود تا او را تحت سلطه خود درآورد و قدرت هایش را بدزدد. خوشبختانه برای لیبه، این اصلاً سبک او نیست. آستا پرسید که نام شیطان چیست و تصمیم گرفت به جای تحت سلطه درآوردن لیبه همانطور که ناخت میخواست، به تقسیم قدرت ادامه دهد. این یک لحظه تاثیرگذار و با طراوت برای مجموعه شونن به عنوان یک کل است. مطمئناً، آستا قبلاً لیبه را در نبرد شکست داده بود، اما او هیچ فایدهای در کنترل او نمیدید وقتی آنها فقط میتوانستند با هم کار کنند. این لحظاتی است که نه تنها آستا را از سایرین متمایز میکند. قهرمانهای سریال shōnen، اما باعث میشوند شبدر سیاه احساس منحصربهفردی نسبت به دیگر سریالهای شونن داشته باشد.
7 جولیوس پادشاهی را نجات می دهد
قسمت 93 - جولیوس نواکرونو
سریال های Shōnen معمولا با قوی ترین شخصیت هایشان تعریف می شوند. در حالی که شخصیتهایی مانند Asta و در نهایت قدرت این را پیدا میکنند که قویترین شخصیت انیمه در اطراف باشند، آنها اینطور شروع نمیکنند. آنها با پیروی از افراد بهتر خود هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی قدرت می گیرند و در مورد آستا، او یکی از بهترین نمونه ها را در جولیوس نواکرونو دارد. جولیوس در هنگام مبارزه با لیخت که بعداً مشخص شد پاتری است، بسیار بالاتر از سایر شخصیتهای سریال است. به جای اینکه به سادگی بر دشمنش تسلط پیدا کند، او جان خود را فدا می کند تا مردم پادشاهی شبدر را نجات دهد. لحظه بیرحمانهای استکه به همان اندازه از صمیم قلب است زیرا مخاطب میتواند ببیند که نیت واقعی جولیوس کجاست. او به عنوان گواهی بر قدرت خود به پادشاه جادوگر تبدیل نشد. او برای محافظت از کسانی که نمی توانستند از خود محافظت کنند، قوی ترین شد، نشان یک رهبر واقعی و کسی که ارزش دنبال کردن را دارد.
6 طلوع طلایی در مقابل زنون
قسمت 161 - قدرت Zenon
لحظات زیادی در Black Clover وجود دارد که آن را از دیگر سریال های شونن متمایز می کند و حس واقعی دست کم گرفته شده را به آن می بخشد. یکی از آن لحظات زمانی است که زنون زوگراتیس شرور به طلوع طلایی حمله می کند و تقریباً به تنهایی آنها را از بین می برد. در این مرحله از سریال، طلوع طلایی قرار است قویترین تیم شوالیههای جادویی در پادشاهی شبدر باشد. آنها کاپیتان ویلیام ونجنس، یونو گرینبریال و بسیاری دیگر را دارند. آنها در مقابل زنون و سربازان Spade Kingdom شانسی ندارند. او زمین را با طلوع طلایی پاک می کند و نیمی از تیم آنها را مثل هیچ می کشد. این لحظه نادری است که یک سریال شونن اجازه دهد بسیاری از نیروهای "مرد خوب" خود بمیرند،شبدر سیاه از کشتن مردم به خاطر پیشبرد داستان نمی ترسد.
5 مرئولئونا در مقابل پرینسیا بانی بانی
شبدر سیاه: شمشیر شاه جادوگر
آنچه را که شدر سیاه: شمشیر شاه جادوگردر یک داستان واقعی کم داشت، در برخی از بهترین مبارزات تاریخ شبدر سیاه جبران کرد. . Mereoleona یک شخصیت دست کم گرفته شده در Black Clover و در عین حال یک شخصیت خوب نوشته شده است. شخصیتهای زیادی وجود ندارند که بخواهند به بدی مرئولونا مبارزه کنند، و او همتای خود را در شاه جادوگر سابق، پرینسیا بانی بانی، پیدا میکند. دعوای آنها یکی از هیجان انگیزترینهای این مجموعه است، زیرا آنها ضربات را با لبخند بر روی صورت خود عوض می کنند. لحظاتی مانند این اجازه میدهد شبدر سیاه در ژانر شونن برجسته شود. در حالی که بسیاری از سریالهای مبتنی بر اکشن مبارزات عالی دارند، اما تعداد زیادی نمیتوانند شخصیتهای خود را در حین مبارزه به نمایش بگذارند که چنین لحظات خوبی را تجربه میکنند. Mereoleona در بیشتر این مبارزه در پشت پا است و او نمی توانست اهمیتی بدهد. تنها کاری که او میخواهد انجام دهد این است که به سختترین مبارزه خود ادامه دهد و پرینسیا را فراتر از هر دو محدودیتهای مربوطه خود بردارد.
4 چارمی نیمه کوتوله است
قسمت 114 - مهاجمان نهایی
داستان Black Clover در ابتدا نسبتاً ساده به نظر می رسد و این همان چیزی است که همه پیشرفت های این مسیر را جالب تر می کند. Charmy Pappitson یک شخصیت معمولی و چیبی است که چیزی جز این نمیخواهد که دوستانش را با خوشمزهترین غذاهایی که طلسمهایش میسازد تغذیه کند. هنگامی که الف ها خود را به شوالیه های پادشاهی Clover تناسخ می دهند، لیرا، شخصی که بدن ریل را به دست می گیرد، شروع به مبارزه با چارمی می کند. در ابتدا، به نظر می رسد که چارمی تا زمانی که شکل نیمه کوتوله او ظاهر نشود، فرصتی ندارد.
تغییرات فرم همیشه در سری shōnen هیجان انگیز است. این لحظه هیجان انگیزتر شدزمانی که خود چارمی نمی دانستکه نیمه کوتوله است. همچنین این اولین بار در این سری است که حتی از کوتوله ها نام برده می شود و عنصر کاملا جدیدی به سریال اضافه می شود که هیچ کس نمی دید که در حال آمدن است.
3 آستا به کشتی پادشاهی بیل حمله می کند
قسمت 158 - آغاز امید و ناامیدی
تبدیل آستا به یک جوان عضلانی و تشنه جنگیکی از بهترین ها درشبدر سیاه است. کمتر دهقانی بود و نمی توانست کار زیادی برای مشکلات اطرافش انجام دهد. آستا به جای پذیرش سهم خود در زندگی، سخت تر از هر کسی تمرین کرد. او به طور مداوم با شمشیرهایش تمرین می کرد تا اینکه به قدرتی تبدیل شد که بعداً در سریال دیده بود. بدن او نیز تغییر کرد و ماهیچههای پوچ رشد کرد که میتوانست چندین شمشیر سنگین را مانند وزنه کاغذی تحمل کند. هنگامی که کشتی Spade Kingdom به سمت پادشاهی قلب می رود، آستا مستقیماً به سمت آن پرواز می کند. او به دشمنان روی کشتی یا قدرت آنها اهمیتی نمیدهد.او با سر به خطر میافتدو بدون فکر کردن، دشمنانش را محو میکند. این یک لحظه هیجان انگیز و گیرا در یک سریال پر از هیجان است.
2 آستا و یامی در مقابل دانته
قسمت 167 - سوگند سیاه
Asta سختکوشترین شخصیت در Black Clover است. او تنها در عرض چند سال به قدرت فوق العاده ای دست یافته است، نه با استعداد خاص خود مانند سایر شخصیت ها، بلکه تنها از طریق سخت کوشی. سخت کوشی او سرانجام زمانی نتیجه داد که یامی برای اولین بار از نام خود در این سریال در مبارزه با دانته، رهبربرادر و خواهران زوراتیس شبدر سیاه استفاده کرد. یامی متوجه میشود که نمیتواند به تنهایی با دانته مقابله کند و به فرزند کوچکش کمک میخواهد. آستا طوری پاسخ میدهد که انگار یک Senzu Bean از Dragon Ball Z گرفته است و درست به مبارزه برمیگردد. لحظاتی مثل این سریال را تعریف می کند. هنگامی که یک قهرمان بیشتر مورد نیاز است، پاسخ آنها نه تنها بر خود نبرد تأکید می کند، بلکه قوس شخصیت آنها و سریال را نیز مشخص می کند. تسلیم نشدن آستا از خود و انتخاب فراتر رفتن از محدودیتهای خود یکی از ویژگیهای کلیدی شبدر سیاهو یکی از سادهترین راهها برای دیدن این است که نمایش واقعا دست کم گرفته شده است.
1 گاوهای سیاه از فینال محافظت می کنند
قسمت 80 - برادر کوچک ویژه در مقابل برادر بزرگ شکست خورده
شدر سیاه مملو از لحظات تبلیغاتی است: آستا و یامی در مقابل دانته، مرئولئونا در برابر پرینچیا و موارد دیگر. با این حال، هیچ یک از آنها شمعی را برای گاوهای سیاه که برای محافظت از یکی از خود وارد میشوند، نگه نمیدارند.این لحظه را میتوان بارها و بارها تماشا کرد و هر بار به همان اندازه هیجانانگیز است. هنگامی که لانگریس برای اعدام برادر شکست خورده خود می رود، گاوهای سیاه برای نجات او عجله می کنند. هر یک از اعضای تیم آماده مبارزه هستند. آستا، لاک و مگنا دور لانگریس را احاطه کرده و می گویند یک لاینرهای فک افکن. شانس حتی به لنگریس می گوید که او اصلاً به مسابقه اهمیت نمی دهد و او را در جایی که ایستاده خواهد کشت. اینلحظه ای سرد و تپنده قلب است که به نوعی باعث می شود بلک بول ها حتی سردتر از حالت عادی به نظر برسند. سریالهای shōnen زیادی با لحظات جالب وجود دارد، اما تعداد زیادی نمیتوانند با این یکی مقایسه شوند.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید