
علیرغم اینکه تنها چند بازی در کارنامه دارند، دیدن میزان پیشرفت Hazelight Studios در چنین مدت کوتاهی تحسینبرانگیز است.
بخشی از عواملی که این توسعهدهنده را به این اندازه برجسته کردهاند، تعهد تیم به خلق تجربیات چندنفره با کیفیت بالا بهطور انحصاری است.
در حالی که ممکن است فکر کنید این امر مخاطبان بازیهایشان را محدود میکند، در عوض عناوینشان را به عنوان برخی از بهترینها در یک رقابت کاملاً یکجانبه ارتقا میدهد. آنچه حتی چشمگیرتر است، دیدن این است که استودیو چگونه توانسته کیفیتی مستمر را حفظ کند؛ اما بهترین بازی این استودیو کدام است؟
4 Brothers: A Tale Of Two Sons
با اینکه از نظر فنی Brothers: A Tale of Two Sons جزو بازیهای Hazelight محسوب نمیشود، اما به وضوح میتوان دید که چگونه بستر پایهای برای سبک شاخص این استودیو فراهم کرده است.
اگرچه Brothers توسط Starbreeze Studios (که بیشتر برای سری Payday شناخته شده است) توسعه یافته بود، بازی به کارگردانی Josef Fares ساخته شد، کسی که بعدها Hazelight Studios را تأسیس کرد و بسیاری از اعضای تیم خود از Brothers را نیز به استودیو جدید برد.
آنچه Brothers را نسبت به سایر بازیهای Hazelight Studios برجسته میکند این است که با هدف چندنفره طراحی نشده بود. هر دو برادر با یک دستهی کنترل جداگانه کنترل میشوند و دکمه مشابه برای تعامل با محیط مورد استفاده قرار میگیرد.
سبک گیمپلی شبیه به بازیهایی مانند Astral Chain یا Bayonetta Origins: Cereza and the Lost Demon به نظر میرسد، اما برخلاف آنها، مدت زمان بازی بسیار کوتاه است و تقریباً فقط سه ساعت طول میکشد.
اگرچه بازی بهطور اصلی برای تجربهی تکی طراحی شده بود، در نسخه بازسازی 2024 آن, multiplayer اکنون یک گزینه است، اما گاهی کمی نامأنوس به نظر میرسد، چراکه دقیق همانگونه که بازی طراحی شده بود، نیست.
3 A Way Out
با اینکه اولین بازی رسمی Hazelight متأسفانه ضعیفترین آنها محسوب میشود، اما اگر به دنبال چیزی شبیه به آن (ولی نه کاملاً مشابه بازیهای بعدی) هستید، بازگشت به آن همچنان بسیار سرگرمکننده است. بزرگترین نقطه قوت A Way Out روایت آن است، اما میزان درگیر شدن شما به شخصیتها و صبر شما برای برخی از لحظات کند بستگی دارد.
با وجود اینکه بازی تنها حدود پنج تا شش ساعت طول میکشد، ممکن است نسبت به سایر بازیهای Hazelight حس کند بسیار کندتر پیش میرود، به دلیل تغییرات اندک گیمپلی در تمام طول بازی. به جای ارائه مکانیکهای جدید در هر فصل، شما بخشهای کوچک یا مینیبازیهایی را تجربه میکنید که تغییراتی در آنها به وجود میآید، اما متأسفانه این تغییرات دوام چندانی ندارند.
بهترین لحظات گیمپلی در توالیهای دوندگی بازی جمع شدهاند، پس افسوس که این توالیها تنها اندکی هستند. با توجه به اینکه لحن داستان کاملاً متفاوت از سایر آثار Hazelight است، اگر به دنبال تجربهای کوتاه برای تازه کردن فضای بازی همراه با بازیکن دوم هستید، این بازی گزینهی مناسبی است.
فقط قبل از شروع بازی، از افشا (spoiler) خودداری کنید، چرا که بهترین تجربه زمانی به دست میآید که بدون پیشزمینه وارد بازی شوید.
2 It Takes Two
تعجبی ندارد که It Takes Two از زمان عرضه آن در 2021 توانسته است هواداران قوی و سطح بالایی از محبوبیت را حفظ کند، چرا که بازگشت به آن بسیار سرگرمکننده است و نمونهی کاملی از بهترین آنچه Hazelight ارائه میدهد محسوب میشود. آنچه It Takes Two را بسیار لذتبخش میکند این است که، اگرچه شما با شریک خود همکاری میکنید، به ندرت دقیقاً همان کار را انجام میدهید ولی همچنان بهطور فعال کنار یکدیگر عمل میکنید.
این جنبه از گیمپلی نامتقارن، همان چیزی است که Hazelight در آن برتری دارد و برای بازیهایی مانند It Takes Two، عملاً مدت زمان بازی را دو برابر میکند، چرا که احتمالاً خواهان تجربه دوبارهی بازی در نقش شخصیت دیگر خواهید بود.
وقتی در سطحهای مختلف پیش میروید، متوجه میشوید Hazelight در طراحی محیطهای هر یک از مراحل عظیم خود حسابی دقت و ظرافت به خرج داده است؛ محیطها پر از جزئیاتی هستند که ممکن است به راحتی از دید شما پنهان بمانند، اما این کشف آنها لذتبخشتر میشود.
نقطه ضعف اصلی It Takes Two واقعاً بستگی به سلیقه شما دارد، چرا که میزان صبری که نسبت به Cody و May دارید کاملاً به ذائقه شما وابسته است.
سرزنشها و نداشتن ارتباط مؤثر آنها، بهویژه در اوایل بازی، ممکن است اذیتکننده باشد، اما ارائه و گیمپلی به قدری دلنشین و خیالباف است که این موضوع به سادگی قابل چشمپوشی است.
1 Split Fiction
دلگرمکننده است که مشاهده کنیم Hazelight Studios با گذشت زمان تنها در هنر خود برتر شده است، چرا که Split Fiction واقعاً چون تکامل نهایی فرمول طراحی آنها به حساب میآید.
ماجراجویی Mio و Zoe بیپرده آنچه در It Takes Two به خوبی عمل کرده بود را به کار میگیرد و با سطح تأمل قابل توجه، اشتباهات جزئیای را که مانع از رسیدن بازی قبلی به کمال شده بودند برطرف میکند.
به لطف تم باز و متنوع داستانها، هیچ محدودیتی از نظر طراحی بر روی دنیایی که کاوش میکنید وجود ندارد و هر محیطی یک قدم جلوتر از محیطهای معمول بازیهای ویدیویی احساس میشود.
این محیطها همراه با داستانهای فرعی عمل میکنند که نه تنها گیمپلی را متنوع کرده و تازه نگه میدارد، بلکه بهطور کامل با ریتم ماجراجویی کلی هماهنگ هستند.
اگرچه قدردانی از روایت موضوعی امری ذهنی است، اما Mio و Zoe به عنوان بهترین قهرمانان Hazelight تاکنون به نظر میرسند؛ توسعه فردی باورپذیر و دینامیک مشترک آنها به گونهای تغییر میکند که تماشا کردن آن لذتبخش است.
حتی با وجود مشکلات جزئی، دشوار است تصور کرد که Hazelight چگونه بتواند از این نقطه اوج فراتر رود.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید