
استودیوی Naughty Dog که بازیکنان امروز میدانند همیشه تکیهگاه سونی نبوده و شروعی شگفتآور متواضعانه داشته است. این نرمافزار قبلاً به عنوان نرمافزار JAM شناخته میشد که از حروف اول سه پدر موسس آن، جیسون روبین، اندی گاوین و مایک گویت نامگذاری شد. آخرین مورد در نهایت زود استودیو را ترک کرد.
اولین بازی آنها، Math Jam، توسط اندی و گاوین برای اپل 2 در سال 1986 منتشر شد. آنها در نهایت به ساخت بازی های مختلفی مانند Ski Crazed، Dream Zone و Keef the Thief ادامه دادند تا اینکه با سونی شراکت کردند. ، برای آنها Crash Bandicoot را توسعه دادند، که به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد و Naughty Dog را به عنوان یکی از بهترین بازیهای توسعه معرفی کرد. استودیوهای امروزی در اینجا بهترین بازی هایی که این استودیو در طول این سال ها منتشر کرده است را که همه باید انجام دهند را معرفی می کنیم.
8 مسابقه تیمی کراش
رقیب ماریو کارت
هنگامی که کراش تیم ریسینگ در سال 1999 وارد صحنه شد، نه تنها پاسخ Naughty Dog به شوق مسابقات کارتینگ، بلکه سونی نیز شد. برخلاف بسیاری دیگر از کلونهای Mario Kart در آن دوران، CTR با کنترلهای محکم، طراحی مسیر مبتکرانه و حالت داستانی که به طرز شگفتآوری برای یک بازی مسابقهای جاهطلبی به نظر میرسید و اغلب تنها رقیب واقعی ماریو در نظر گرفته میشد، متمایز بود. کارت. شخصیتهای عجیب و غریب کراش شامل خود باندیکوت و همچنین آنتاگونیست اصلی، دکتر نئو کورتکس میشود، و دنیای رنگارنگ و روشن، هر دوری را شبیه به یک ماجراجویی میکرد. ترکیبی از هرج و مرج رقابتی چند نفره محلی و مکانیک های شگفت آور عمیق، مانند تقویت دریفت، بازیکنان را مجبور به بازگشت بیشتر می کند. در حالی که بازی چندین دنباله دریافت کرد، هیچ کدام مانند بازی اول به نقطه مطلوبی نرسیدند.
7 Jak and Daxter: The Precursor Legacy
بازکننده یک امتیاز افسانه ای
این جواهر سال 2001 اولین حمله ناتی داگ به دنیای پلتفرمهای سه بعدی در PS2 کاملاً جدید را رقم زد و چه شروعی بود. Jak and Daxter: The Precursor Legacy بازیکنان را وارد دنیایی پر جنب و جوش و بدون درز بدون بارگیری صفحه نمایش کرد، که در آن زمان یک شگفتی فنی بود. این بازی جک جذاب و لال و دستیار خردمندش، داکستر را معرفی کرد، و لحن را برای یکی از محبوب ترین فرنچایزهای Naughty Dog تنظیم کرد. ترکیبی از پلتفرمینگ، پازل ها و مبارزات سبک تا حد کمال جلا داده شد و سبک هنری رنگارنگ و شخصیت های عجیب و غریب جذابیتی بی انتها به بازی بخشیده بود. این یک گام متهورانه از روزهای سقوط باندیکوت Naughty Dog و اثبات این بود که آنها میتوانند با فناوری آن زمان سازگار شوند و تکامل پیدا کنند.
6 Uncharted 4: A Thief’s End
سیک پرویس. مگنا.
آهنگ قو نیتن دریک در Uncharted 4: A Thief’s End فقط درباره گنج نبود، بلکه درباره میراث، خانواده و یادگیری اجازه دادن به همه چیز و ادامه دادن بود. Naughty Dog همه چیزهایی را که از بازیهای قبلی آموخته بودند برداشت و شاهکاری ارائه کرد که سکانسهای اکشن شگفتانگیز را با داستانگویی عمیقاً شخصی متعادل میکرد. از تعقیب و گریز هیجان انگیز ماشین در ماداگاسکار گرفته تا دیدار احساسی با برادر گمشده نیت، سم، بازی مملو از لحظات فراموش نشدنی است. بعلاوه، گرافیک بازی معیار جدیدی را برای PS4 ایجاد میکند و گفتگوی بین شخصیتها مثل همیشه طبیعی بود و سرمایهگذاری در سفر آنها را آسان میکند. در حالی که ممکن است هنوز یک بازی Uncharted دیگری در افق وجود داشته باشد، به نظر می رسد در حال حاضر، Uncharted 4 به عنوان یک ارسال عالی برای Nathan Drake به عنوان قهرمان اصلی این سری بوده است.
5 The Last of Us Part 2
انتقام هرگز اینقدر پیچیده نبوده است
اگر The Last of Us داستانی درباره عشق و بقا بود، دنباله آن یک اکتشاف وحشیانه در مورد هزینه انتقام است. سفر الی از طریق دلشکستگی، از دست دادن و ابهامات اخلاقی باعث شد طرفداران زیادی از هم جدا شوند، اما نمی توان تاثیر The Last of Us Part II را انکار کرد. Naughty Dog مرزهای داستان سرایی را جابجا کرد و یک بازی خلق کرد که به همان اندازه که در مورد احساسات بازیکن است، در مورد شخصیتها نیز صحبت میکند. جلوههای بصری خیرهکننده و مبارزات وحشیانه بازی با روایت لایهای آن مطابقت داشت و بازیکنان را مجبور میکرد تا انتخابها و اتحادهای خود را زیر سوال ببرند. این یک انحراف از چیزی بود که بازی اصلی روی میز آورده بود، اما این نقطه قوت آن بود و The Last of Us Part 2 از پذیرش آن خجالت نمی کشید.
4 Uncharted 3: Drake’s Deception
فصل سوم در داستان دریک
قسمت سوم از سری Uncharted دو برابر شد و برخی از نمادین ترین لحظات فرنچایز را به نمایش گذاشت. چه کسی می تواند سقوط هواپیما بر فراز صحرای روب الخالی یا سکانس قبرستان کشتی را فراموش کند؟ استعداد Naughty Dog در ساخت اکشن سینمایی در اینجا کاملاً به نمایش گذاشته شد. این بازی همچنین عمیقتر به گذشته ناتان دریک پرداخت و رابطه او با سالی و هزینههای شخصی سبک زندگی او در جستجوی گنج را بررسی کرد. در حالی که سریال را متحول نکرد، فرمول را کامل کرد و اکشن با اکتان بالا را با داستانگویی احساسی ترکیب کرد.
3 Crash Bandicoot 3: Warped
Bandicoot بزرگ می شود
زمانی که بازی Crash Bandicoot 3: Warped در سال 1998 عرضه شد، Naughty Dog هنر پلتفرمینگ را به کمال رسانده بود. این بازی همه چیزهایی را که طرفداران در مورد این سری دوست داشتند برداشت و آن را به 11 رساند و مکانیک های جدیدی مانند آزمایش های زمانی و سطوح مبتنی بر وسیله نقلیه را اضافه کرد. انحراف در زمان و مکان به بازی حس تازه ای بخشید، با سطوحی که در مصر باستان، اروپای قرون وسطی و حتی آینده تنظیم شده است. در حالی که به هیچ وجه کاملاً انقلابی نبود، سومین ورودی در فرنچایز Crash Bandicoot تقریباً به اتفاق آرا بهترین در نظر گرفته می شود.
2 Uncharted 2: Among Thieves
استاندارد طلایی برای بازی های اکشن-ماجراجویی
تعداد کمی از دنباله ها می توانند ادعا کنند که یک ژانر را دوباره تعریف کرده اند، اما Uncharted 2: Among Thieves دقیقاً این کار را کرد. سکانس آغازین قطار به تنهایی یک استاد کلاس در مورد چگونگی جذب بازیکنان و سرمایه گذاری آنها در بازی از همان ابتدا است، اما بازی هرگز از آنجا به پایان نمی رسد. هر قطعه، از تعقیب و گریز هلیکوپتر در نپال تا بالا رفتن از یک واگن قطار متروکه که بر فراز صخره آویزان است، کاملاً سریع و بهطور نفسگیر سینمایی است. بازیگران بازی کلویی فریزر مورد علاقه طرفداران را معرفی کردند که بعداً وارد DLC مستقل Uncharted: The Lost Legacy شد. با مبارزات پیشرفته، پلتفرمینگ بهبودیافته و روایتی جذاب، Among Thieves یک جهش رو به جلو برای Naughty Dog و در کل ژانر اکشن ماجراجویی بود.
1 The Last of Us - Part 1
عنوانی که چشم انداز بازی های ویدئویی تک نفره را تغییر داد
جای تعجب نیست، در بالای لیست، بازی ای قرار دارد که تعریف جدیدی از داستان بازی های ویدیویی می دهد. وضعیت The Last of Us از یک بازی ویدیویی صرف برای اکثر بازیکنان فراتر می رود و صحنه های کوتاه، دیالوگ ها و روایت هایی را که به طرز ماهرانه ای ساخته شده اند ارائه می کند که داستان سرایی را در یک بازی بازتعریف می کند. پیوند جوئل و الی با هر لحظه دلخراش قویتر میشود، از صحنههای آرام خندههای مشترک گرفته تا انتخابهای ویرانکنندهای که مجبور به انجام آنها هستند. دنیای پسا آخرالزمانی بازی، اگرچه اغلب به عنوان کلیشه ای در نظر گرفته می شود، با شهرهای بیش از حد رشد یافته و آلوده شدن وحشتناک آن، به طرز وحشتناکی واقعی به نظر می رسد و فضایی از تنش دائمی ایجاد می کند. اما حتی اگر همه اینها نادیده گرفته شوند، میتوان گفت که اشکآور یک سکانس آغازین در The Last of Us چیزی است که هر بازیکنی آن را به خاطر خواهد آورد.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید