امتیاز شما 0
0
نقد (سینمایی)

2 نقص Captain America: The First Avenger که هیچ کس درباره آن صحبت نمی کند

فاز اول دنیای سینمایی مارول یک اکتشاف جالب بود، زیرا آزمایش و خطا پر از موفقیت های شگفت انگیز بود. مرد آهنی ممکن است بهترین نمونه موفقیت باشد، اما من همیشه احساس می‌کردم کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو یکی از کامل‌ترین آنها بود. و داستان های منشأ وفاداری که تا به حال روی پرده آورده شده است. کریس ایوانز تکامل استیو راجرز را از یک بچه لاغر از بروکلین به قهرمانی که دنیا به آن نگاه می‌کرد کاملاً نشان داد، و صادقانه بگویم، من فکر نمی‌کنم الگوی بهتری از رشد برای هیچ قهرمان MCU دیگری وجود داشته باشد.

گفتنی است، در حالی که فیلم منشأ قهرمان را به تصویر می‌کشد، من همیشه فکر می‌کردم که در دو جنبه مهم دچار مشکل می‌شود. در حالی که این لحظات هرگز مانع کاراکتر یا آینده او نشدند، اما منشأ جامع تری را برای پیشبرد داستان از ما سلب کردند. مشکل این است که ما از کاوش در برخی شخصیت‌های بزرگ دیگر مانند کماندوهای زوزه‌کش و دیدن مبارزه استیو راجرز با تهدیدات دنیای واقعی که بسیار کشنده‌تر از هایدرا بودند، شکست خوردیم.

کاپیتان آمریکا: اولین انتقام جو (Captain America: The First Avenger) از بهترین قسمت گذشت

حمله کاپیتان آمریکا برای نجات 107th از یک پایگاه مخفی Hydra یکی از نمادترین لحظات در MCU باقی مانده است و نشان می دهد که شخصیت چقدر فداکار است، با توجه به اینکه حتی قرار نبود با هیچکدام مبارزه کند. جنگ در آن زمان با این وجود، نجات سربازان همکارش تمرینی بود در معنای قهرمان بودن و به من و هرکسی که تماشا می‌کرد الهام بخش بود که انجام کار درست همیشه بهتر از کنار ایستادن است. اما هنگامی که او رسماً کاپیتان آمریکا شد و کماندوهای زوزه‌کش خود را ساخت، مونتاژی نمادین به راه انداخت که مأموریت‌ها و موفقیت‌های فراوان آن‌ها در برابر هیدرا را شرح می‌داد. انفجارها، شاهکارهای جسورانه، و کاپیتان آمریکا در مرکز همه چیز بود، و درست زمانی که شروع به خوب شدن کرد، تمام شد. من هنوز فیلم را تماشا می کنم و به این فکر می کنم که دیدن تیمی که با گروهبان شروع کرده چقدر لذت بخش است. فیوری، در کمیک ها، با کاپیتان آمریکا و باکی ترکیب می شود و تبدیل به یک تیم متشکل از قهرمانان بین المللی می شود که شامل دام دام دوگان و یونیون جک (قبل از اینکه یونیون جک شود) می شود. با این حال، تنزل دادن قسمت اعظم ماجراهای کپ به مونتاژ مانند یک فرصت از دست رفته در سطوح مختلف به نظر می رسید. برای شروع، ما فرصتی را از دست دادیم تا درباره کماندوها بیشتر بدانیم و حتی ببینیم وقتی فردی مجروح می شود چه اتفاقی می افتد. چیزهایی از این دست نشان می‌داد که همه آنها چقدر به هم نزدیک بودند، به طوری که وقتی زمان "مردن" باکی رسید، تیم می‌توانست به‌عنوان یک واحد عزاداری کند نه اینکه به نظر برسد که تنها برای استیو سوگوار است. همچنین شانس های زیادی وجود داشت که احساس کردم می توانستم باعث شود نام های قدیمی مانند Dum Dum Dugan جایگاه بهتری در MCU داشته باشند، با توجه به اینکه او زندگی کرد تا به نیک فیوری در S.H.I.E.L.D بپیوندد. در کمیک (هنوز جوانی خود را حفظ کرده است). همیشه باعث شرمساری است که بهترین لحظات کماندوهای زوزه کش در مأمور کارتر و مأموران S.H.I.E.L.D. رخ داد، در حالی که هر دوی این نمایش‌ها حتی قابلیت فرانچایز را نداشتند از هم اکنون. در نتیجه، من فکر نمی‌کنم که بخش عمده‌ای از دوران حرفه‌ای کپ به یک مونتاژ، تأثیرگذاری او در طول جنگ جهانی دوم را تضعیف کند و همچنین فرصتی را از او گرفت که دهه‌ها قبل از پیوستن به انتقام‌جویان، رهبری یک تیم را ببینیم. اما با این حال، دیدن ماموریت‌های او تنها یک موضوعی است که متوجه شدم، و کاملاً با یکی دیگر از موضوعات مرتبط است که اگرچه آنقدر توهین‌آمیز نیست، اما احساس می‌کنم تأثیر شخصیت را در مقیاس بزرگ‌تر محدود می‌کند.

 

کاپیتان آمریکا باید بیشتر با نازی ها می جنگید و همچنین با هیدرا

Image

هنگامی که کاپیتان آمریکا برای اولین بار در دهه 40 به دکه های روزنامه فروشی رفت، او چراغی بود برای ایستادگی در برابر قلدرها در حالی که در طول جنگ جهانی دوم قدرت های محور را به دست گرفت. به یاد دارم زمانی که جلد اول شماره را در یک مجله دیدم و به این فکر کردم که چقدر جسورانه بود که او در اولین حضورش به هیتلر مشت زد. به همین منظور، من دوست داشتم که این لحظه را در اولین انتقامجو زمانی که در تورهای USO در سراسر کشور اجرا می‌کرد، بازسازی شود. با این حال، ایده نبرد کاپیتان آمریکا با نازی‌ها، اگرچه ذاتی قوس و رشد اوست، اما از نظر فنی در اولین انتقام‌جو مشهود نیست. در واقع، ایده هایدرا از ایدئولوژی های نازی هیتلر فراتر می رود تا جایی که من در اوایل فهمیدم که این دشمن چیزی کاملاً متفاوت است، از این رو چرا آنها در کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان در جلوی دید پنهان شدند. با در نظر گرفتن این موضوع، در تماشای فیلم واضح است که آرزوی من برای دیدن ناله کاپیتان آمریکا بر نازی ها کاملاً ارضا نشده است. در اوایل فیلم، جمجمه قرمز با برخی از افسران ارشد هیتلر ملاقات می کند تا بپرسد بخش علمی عمیق او، هیدرا، در کوه های آلپ چه کار کرده است. در پاسخ، جمجمه قرمز خود را بالاتر از مأموریت هیتلر اعلام کرد و حتی قبل از کشتن افسران، آن را مسخره کرد. از آن زمان به بعد، این کاپیتان آمریکا و ذخیره استراتژیک علوم در مقابل جمجمه قرمز و هیدرا، دشمنان واقعی جهان بودند. درست است، من دوست داشتم این را ببینم، و هایدرا و کپ به اندازه نبرد او علیه نازی ها مهم هستند. گفتنی است، من احساس می‌کردم که این رشد او را محدود می‌کند، زیرا هرگز استیو را آنقدر ندیدیم که دندان‌هایش را با نازی‌ها قطع کند یا او را در نبردهای تاریخی در طول تئاتر اروپا به سربازان دیگر کمک کند. در نتیجه، در حالی که استیو به وضوح نمادی برای ادامه مبارزه جهان بود، او تقریباً به عنوان سایه ای ظاهر شد که ما خوش شانس خواهیم بود که در میدان نبرد ببینیم، زیرا نبرد او با هیدرا بسیار مخفیانه به نظر می رسید. این باعث شد که من تعجب کنم که چرا کاپیتان آمریکا اینقدر نمادین بود وقتی تنها نازی که او مشت کرد در یک تور USO بود. البته، این ایده مانعی برای استیو راجرز یا ماموریت او نمی‌کند، اما حالا نمی‌توانم از خود بپرسم که اگر استیو با تیمش پیش می‌رفت، سنگرهای نازی‌ها را بیرون می‌برد و یاد می‌گرفت، چگونه بود. هیدرا در حالی که عمیق‌تر به دنیای مشکوک آنچه که بخش علمی نازی‌ها روی آن کار می‌کرد، می‌رسند. این سطح از رشد به کاپیتان آمریکا حضور عمومی بیشتری در جنگ می داد و همچنین نشان می داد که چرا و چگونه هایدرا از نازی ها بدتر بود، زیرا تنها چیزی که ما نمی خواهیم این است که چقدر شیطانی را کم اهمیت جلوه دهیم. نازی ها تقریبا 100 سال بعد بودند و هستند.

اولین انتقام جو حتی با معایبش شروعی عالی بود

Captain America: The First Avenger

می‌دانم احتمالاً به نظر می‌رسد که من این فیلم را درست انتخاب کردم و به نظر می‌رسد که آنطور که دنیا ساخته است خوب نیست، و در حالی که من اعتراف می‌کنم که اینها احتمالاً چند نکته مهم هستند، من موافق نیستم که فکر می‌کنم فیلم خوب است. کمتر برای انتخاب های خلاقانه اش. روایات باید گفته شود و متاسفانه فیلم‌ها تقریباً همیشه در اختیار دستورات استودیو قرار می‌گیرند که زمان اجرا یا صحنه‌هایی را که ممکن است برای داستان مهم باشند، اما به اندازه کافی مهم نیستند، کاهش می‌دهند. آیا صحنه هایی از هل دادن نازی ها توسط کاپیتان آمریکا وجود داشت؟ احتمالا. آیا لحظات بیشتری از جنگ کماندوهای زوزه کش بیشتر بود؟ به احتمال زیاد، آن‌ها وارد فیلم نشدند، اما اشکالی ندارد، زیرا موضوعات اصلی داستان همچنان به شیوه‌ای عالی منتقل می‌شدند. گفتنی است، نمی‌توانم به این چیزها توجه نکنم، زیرا آنچه را که می‌دیدم آنقدر دوست داشتم که بیشتر از آن می‌خواستم. آنقدر که می خواستم بنویسم که چقدر احساس می کردم این عناصر می توانند به یک داستان عالی کمک کنند. کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو یکی از بهترین معرفی شخصیت‌ها برای یک فیلم کمیک تا کنون و یکی از وفادارترین و الهام‌بخش‌ترین ریشه‌هایی است که هنوز هم به خاطر احساس احساسی که داشتم به آن بازمی‌گردم. من اولین بار فیلم را دیدم. همیشه عناصری وجود خواهند داشت که می‌توان آن‌ها را بهبود بخشید، اما فیلم زمان سرگرم‌کننده‌ای است که می‌توانست از کاوش عمیق‌تری بهره ببرد. خوشبختانه، فیلم‌های کوتاه، فیلم‌ها و نمایش‌های آینده به نشان دادن تأثیر عمیق کاپیتان آمریکا بر جهان کمک کرده‌اند و بهترین بخش این است که برای سرگرم کردن طرفداران کافی است. می‌دانم که در مقایسه با دیگر دنباله‌های این شخصیت، اولین انتقام‌جو ممکن است کامل‌ترین نباشد، اما قطعاً ارزش تماشای آن را دارد، و ما را وادار می‌کند تا بیشتر در مورد این شخصیت بخوانیم و ببینیم او چگونه رفتار کرده است. در مورد نازی ها و در طول جنگ جهانی دوم با تیمش پیوند برقرار کرد، به گونه ای که فیلم انجام نداد.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0