امتیاز شما 0
0
نقد (انیمه)

10 تاریک ترین لحظه در تاریخ پوکمون، رتبه بندی شده است

ایرانیکارت 1234

برای نسل‌ها، دنیای پوکمون‌ها مورد علاقه افراد در هر سنی باقی مانده است، به لطف نگاه نمادین آن به ژانر جمع‌آوری هیولاها و طرح‌های فوق‌العاده‌ای که ارائه می‌دهد. مهم نیست که یک طرفدار بازی های ویدیویی اصلی را ترجیح می دهد یا انیمه محبوب، واقعاً رسانه ای برای هر طرفدار این فرنچایز وجود دارد که از آن لذت ببرد. کل فهرست پوکمون که در رسانه ها نمایش داده می شود همیشه در حال گسترش است و همیشه در حال تکامل است، بنابراین گونه ای برای هر طرفداری وجود دارد که می تواند مورد علاقه اش باشد.

اگرچه این فرنچایز با پالت های رنگی عجیب و غریب و شگفتی های کودکانه ساخته شده است، پوکمون از پرداختن به موضوعات جدی تر ابایی ندارد. یکی از اولین نمونه‌ها مربوط به شهر اسطوخودوس کانتو است، مکانی که به دلیل برج شبح‌وار پوکمون که در آن روح‌های پوکمون در آن آرام می‌گیرند، بدنام شده است. یک مثال کمی مدرن تر در کل روایت پوکمون سیاه و پوکمون سفید نهفته است. در تلاش برای تبدیل شدن خود به تنها مربی در دنیای پوکمون، گتسی های شرور یک کودک یتیم را دستکاری می کند تا به "پادشاه" سازمانش تبدیل شود.

10 مادر کیوبون با خونسردی به قتل رسید

مارواک پس از مرگش برج پوکمون را تسخیر می کند

Image مارواک یک پوکمون معمولی از نوع زمینی از منطقه کانتو است که به دلیل مهارت‌های خاص خود در استفاده از سلاح استخوانی خود در نبرد شناخته شده است. بنا به دلایلی، همه مارواک مادران خود را در دوران کوبونی از دست داده بودند. دلیل دقیق مرگ والدین آنها مشخص نیست، اگرچه این موضوعی است که در زندگی همه کیوبون تکرار می شود. در Pokémon Red، Pokémon Blue و Pokémon Yellow، و همچنین بازسازی‌های آن‌ها، داستان یکی از Marowak زنده می‌شود. مارواک قبل از مرگش با پسرش کیوبون در صلح زندگی می کرد. به طور غم انگیز، وجود آرام آنها پس از مواجهه با تیم راکت برای همیشه تغییر می کند. در حالی که پوکمون Bone Keeper تلاش می کرد تا فرزندش را ایمن نگه دارد، مارواک توسط برخی از غرغرهای تیم راکت کشته شد و کیوبون را تنها گذاشت. با این حال، داستان آنها به همین جا ختم نمی شود، زیرا هم کیوبون و هم روح مارواک دوباره در برج پوکمون ظاهر می شوند. بازیکن، بسته به بازی، ممکن است مجبور شود با روح مبارزه کند تا به او کمک کند تا به زندگی پس از مرگ صعود کند. در همین حال، Pokémon: Lets Go, Eevee! و Pokémon: Let's Go, Pikachu! شامل این نبرد نمی شود، بلکه صحنه ای دلخراش است که روح مارواک برای آخرین بار با فرزندش ملاقات می کند. زمان قبل از صعود

9 قرمز و دوستانش تبدیل به سنگ می شوند

قهرمانان داستان برای مدت طولانی در این وضعیت باقی می مانند

stone (1) در کمان FireRed & LeafGreen Pokémon Adventures، مربی کهنه‌کار پوکمون رد و دوستانش آبی و سبز باید بار دیگر در برابر موشک تیم شیطانی قرار بگیرند. گرین از اینکه با پدر و مادری که مدت‌ها گمشده‌اش را از دست داده بود، بسیار خوشحال است، اما قبل از اینکه بتوانند با یکدیگر ملاقات کنند، توسط یک سیاه‌چاله مرموز دور می‌شوند. در همین حال، پروفسور اوک ناپدید شده است و اکنون در رحمت جووانی و پیروانش قرار دارد. خوشبختانه، رد و متحدانش در این مبارزه تنها نیستند، زیرا مربیان دیگری مانند زرد و نقره ای برای کمک به قهرمانان برای از بین بردن دشمنانشان به هم پیوسته اند. حتی Mewtwo، پوکمون ژنتیکی که توسط تیم راکت ایجاد شده است، موافقت می‌کند که به رد کمک کند تا جووانی را شکست دهد. ماجراجویی‌های پوکمون به خاطر نگاه بسیار تاریک‌ترش به دنیای پوکمون مشهور است، و فینال قوس FireRed & LeafGreen تفاوتی ندارد. . پس از هر کاری که قهرمانان برای بازگرداندن صلح به جهان و زندگی خود انجام می دهند، یک بار دیگر با یک مانع جدید و در عین حال تکان دهنده مواجه می شوند. هنگامی که قهرمانان در معرض نور عجیبی قرار می گیرند، سه قهرمان اصلی و همچنین زرد و نقره ای به سنگ تبدیل می شوند. آنها برای مدت طولانی به این شکل باقی می مانند تا در نزدیکی انتهای قوس زمرد آزاد شوند.

8 ماجراهای پوکمون: روبی و یاقوت کبود تلفات تکان دهنده ای دارد

نورمن و استیون در طول فاجعه هوئن می میرند

نورمن در حالی که روبی ساعت می‌میرد. قوس Ruby & Sapphire که بر اساس دو بازی ویدیویی Pokémon Ruby و Pokémon Sapphire ساخته شده است، داستانی بسیار خشن‌تر از بازی‌های ویدیویی را به نمایش می‌گذارد. یکی که در بازی ها به چشم می خورد. روبی، پسر نورمن رهبر باشگاه، مایل است یک هماهنگ کننده برتر پوکمون باشد، اگرچه او استعداد مخفیانه ای برای مبارزه دارد که می خواهد آن را پنهان نگه دارد. در همین حال، یاقوت کبود، دختر پروفسور برچ، جهان طبیعی را می ستاید و از هر چیزی که مربوط به ایده سنتی زیبایی باشد بیزار است. این دو در ابتدا اصلاً با هم خوب نیستند، اما زمانی که سرنوشت آنها با تهدیدی که به هوئن می رسد در هم می آمیزد مجبور می شوند با هم کار کنند. مانند خط داستانی Pokémon Emerald، هم آرچی و هم ماکسی موفق می‌شوند کیوگر و گرودون را بیدار کنند، اگرچه پیچ و تاب بسیار تاریک‌تری در مانگا آشکار می‌شود: این دو شرور اکنون عروسک‌های جانوران بسیار باستانی هستند. آنها خشم را انتخاب کردند. در روند فرونشاندن خشم کیوگر و گرودون و احضار ریکوازا، نورمن ضعیف می شود و پس از اینکه این دو قادر به آشتی هستند در مقابل روبی می میرد. در همین حال، استیون استون، که سه غول افسانه‌ای منطقه را کنترل می‌کرد، تقریباً در همان زمان از دنیا می‌رود که باعث وحشت همکار قهرمان پوکمون والاس شد.

7 N صرفاً یک گرو برای "پدر" خوانده اش است

گتسیس از مرد جوان برای نقشه نهایی خود استفاده می کند

Ghetsis در حال لبخند زدن در انیمه Pokemon پوکمون سیاه و پوکمون سفید به خاطر مضامینی که روایات در ادامه به آن می پردازند بدنام هستند. پیوند بین مربی و پوکمون آنها قوی است، اما اگر این رابطه واقعاً مانع از پوکمون شود چه؟ Team Plasma's Ghetsis در سخنرانی‌های متعدد خود اهمیت «آزادسازی» پوکمون را موعظه می‌کند، عمل مربی‌ها که پوکمون‌های خود را در طبیعت رها می‌کنند. در حالی که درست است که برخی از پوکمون ها ترجیح می دهند در طبیعت دور از انسانیت زندگی کنند، چندین پوکمون نیز وجود دارند که در کنار انسان ها بزرگ شده اند و آرزو دارند در کنار آنها بمانند. در حقیقت، Ghetsis اصلاً به پوکمون ها و رفاه آنها اهمیت نمی دهد. سال ها پیش، او به تنهایی در جنگل های Unova با یک کودک رها شده مواجه شد، پسری که توانایی برقراری ارتباط با پوکمون را داشت. بنابراین، او کودک را که اکنون طبیعی هارمونیا گروپیوس (یا به سادگی "N" نامیده می شود) به کاخ خود برد، جایی که رهبر تیم پلاسما بیان کرد که N "پادشاه" آنها خواهد شد. با این حال، گتسیس N را از خروج از قلعه برای بیشتر عمرش منع می‌کرد، فقط برای تعامل با پوکمون‌هایی که توسط مربیان قبلی‌شان مورد آزار قرار گرفته یا مورد بی‌توجهی قرار گرفته بودند. هنگامی که N به عنوان یک بزرگسال جوان اجازه داشت خانه خود را ترک کند، او تصوری پیچیده از دنیای اطراف خود داشت، دیدگاهی که مخصوصاً توسط مردی که نقش "پدر" او را ایفا می کرد ساخته شده بود.

6 وحشت دنیای تحریف

قلمرویی که گیراتینا مجبور به تسخیر آن است

giratina در حال پرواز در دنیای اعوجاج مدتها پیش، پوکمون Renegade، Giratina، به دلیل ماهیت خشونت آمیز خود به شکل معکوس جهان تبعید شد. از زندان سایه دار خود، در سکوت به دنیای پوکمون نگاه می کند. با این حال، این باستانی از نوع Ghost/Dragon به لطف برنامه‌های Team Galactic در Pokémon Platinum، پس از طرد شدن، خود را در دنیای پوکمون‌ها پیدا کرد. کوروش که از روش دنیا ناراضی است و می‌خواهد از نو شروع کند، گیراتینا را از زندانش احضار می‌کند تا با نابود کردن دنیای کنونی، این دنیای جدید کامل را خلق کند. متأسفانه برای سایروس، گیراتینا آنطور که رهبر تیم کهکشانی فرض کرده بود، مایل به همکاری با او نیست. پس از بیرون آمدن از دنیای Distortion، پوکمون Renegade، کوروش را به بعد جایگزین می برد. قهرمان، چه داون باشد و چه لوکاس، سپس باید به دنیای تحریف سفر کند تا با گیراتینا روبرو شود، اگرچه این قلمرو جدید ثابت می‌کند که سفری سرگیجه‌آور است. در پایان، درست پس از متوقف شدن گیراتینا،کوروش هرگز به دنیای اصلی خود باز نمی گردد، با قاطعیت بر خلق جهان «کامل» که بسیار آرزو دارد.

5 لوکاریو به سرنوشت مربی اش برخورد می کند

هر دو شخصیت جان خود را برای جهان فدا می کنند

Image سال‌ها پیش، شهر روتا و کاخ کامران با خطرناک‌ترین تهدید خود مواجه بودند. دو پادشاهی همسایه در همان نزدیکی جنگ خشونت آمیزی را به راه انداختند و نبرد آنها به زودی در روتا ادامه یافت. اگر جنگ به پایان نمی رسید، روتا سقوط می کرد. سر آرون، نگهبان آئورا که برای کاخ کامران کار می‌کرد، جان خود را فداکارانه برای قدرت بخشیدن به درخت آغاز کرد، که در آن میو می‌توانست قلب‌های آشفته ارتش‌ها را آرام کند. با این حال، سر آرون پوکمون خود، لوکاریو را پشت سر گذاشت که معتقد بود مربی آن به آن خیانت کرده است. چند نسل بعد، لوکاریو توسط Ash دوباره بیدار می شود و باید در دنیایی آشنا و ناآشنا بگردد. اگرچه پوکمون هاله دیگر اعتمادی به بشریت ندارد (به جز وفاداری اش به ملکه رین و فرزندانش)، اما در سفری به درخت آغاز، جایی که میو پیکاچو و میوث را دور کرده است، به آش می پیوندد. در طول سفر، لوکاریو در مورد زندگی خود و خاطراتی که با سر آرون به اشتراک می‌گذارد، فکر می‌کند، حتی حقیقت پشت آخرین اقدامات آئورا گاردین را می‌آموزد. برای نجات دوستان جدیدش و درخت آغاز،لوکاریو در پایان فیلم جان خودش را فدا می کند، درست مثل سر آرون.

4 داستان دلخراش AZ و Floette

مردی زمانی ماشینی ساخت تا دوست محبوبش را زنده کند

AZ از انیمه Pokemon سال‌ها پیش، به پادشاه جوان منطقه کالو یک پوکمون از نوع Fairy به عنوان همراه داده شد. فلوت و پادشاه بهترین دوستان بودند، اگرچه نیروهای تاریک به زودی آن دو را محاصره کردند. جنگ وحشتناکی در جهان پوکمون در جریان بود و باعث شد تا سربازان به دنبال پوکمون های قدرتمند بگردند تا برای طرف خود بجنگند. به وحشت پادشاه جوان، شناور او را به عنوان سرباز برای جنگ می برند. سال‌ها بعد، تابوت کوچکی حاوی دوست محبوب پوکمون‌اش به او داده می‌شود. در اندوه خود، پادشاه ماشینی ساخت که فلوت را به سرزمین زندگان بازگرداند. با این حال، خشم او هنوز فروکش نکرده بود. پادشاه برای انتقام مرگ او، ماشین را به اسلحه نهایی افسانه ای تبدیل کرد و زندگی پوکمون های زیادی را جذب کرد تا به آن قدرت دهد. وقتی از این مخلوق وحشتناک استفاده شد، سربازان و پوکمون های بی شماری از بین رفت و به این ترتیب جنگی که زندگی پادشاه را نابود کرده بود، پایان داد. اما این عمل فلوت را به وحشت انداخت و پادشاه را که به لطف قدرت سلاح جاودانه شده بود ترک کرد. پادشاه سابق، که اکنون به نام AZ شناخته می‌شود، قرن‌ها بی‌هدف در زمین سرگردان بود و دائماً به دنبال فلوت بود.

3 Flare تیم و سلاح نهایی

لیساندر خودش را محکوم می کند و زیروسیک تقریباً اما را نابود می کند

Lysandre in Pokémon Evolutions' The Visionary نوادگان برادر AZ، لیساندر، عمیقاً به فکر زیبایی یا حداقل نسخه او از آن است. علیرغم هشدارهای جدش AZ، لیساندر و بقیه اعضای تیم فلر اسلحه نهایی مدفون را کشف می‌کنند و قصد دارند از آن برای ایجاد دنیایی جدید بدون زشتی نزاع یا تلخی ناامیدی استفاده کنند. با این حال، استفاده از این دستگاه جان‌های بی‌گناهی را قربانی می‌کند، چیزی که لیساندر را آزار می‌دهد، اما به اندازه‌ای نبود که برنامه‌هایش را متوقف کند. در نهایت، نقشه او شکست می خورد و او زیر آوارهایی که زمانی مقر تیم فلر بود، دفن می شد. پس از شکست رهبرش، زیراسیچ برنامه های خود را به اجرا در می آورد که با اما، یک یتیم خیابانی محلی شروع می شود. اما معتقد است که او به سادگی به دانشمند کمک می کند تا در هنگام خواب آزمایش هایی را انجام دهد. در واقعیت، او در لباسی فوق‌العاده قرار می‌گیرد که زیراسیک از آن برای کنترل او و ایجاد ویرانی در سراسر شهر استفاده می‌کند. لوکر و بازیکن خوشبختانه این نقشه را کشف می‌کنند و اما را از نقشه‌های زیراسیک رها می‌کنند، هرچند که متأسفانه آسیب قبلاً وارد شده است. در کمال تعجب، زیراسیچ با دستگیری خود مبارزه نمی کند و رمز و راز بیشتری به شخصیت او می افزاید.

2 پوکمون ها مجبور به مبارزه با کلون های تازه متولد شده خود هستند

Mewtwo’s Pain رنج بیشتر می آورد

Meowth and his clone in Pokemon: The First Movie - Mewtwo Strikes Back Mewtwo که در آزمایشگاه توسط دانشمندان تیم راکت ایجاد شده است، به دنیای جدیدی بیدار می شود که از این که چگونه انسان ها آن را چیزی بیش از یک آزمایش تصور می کنند، دفع می شود، به خصوص پس از مدتی که در دنیایی رویایی با همتایان خود حضور داشت. در خشم خود، آزمایشگاه را ویران می کند، اگرچه جیووانی در عاقبت آن را می برد. Mewtwo به رهبر تیم راکت اعتماد می‌کند، اما پس از فهمیدن اینکه جووانی به سادگی می‌خواست از قدرت‌های پوکمون ژنتیک برای منافع خود استفاده کند، رها می‌شود. Mewtwo سپس به بازسازی ویرانه‌ها می‌پردازد تا قصر خود را بسازد و قول می‌دهد که جهان را از شر بشریت خلاص کند. پس از فریب چندین مربی، از جمله Ash، برای بازدید از محل اقامت خود، Mewtwo پوکمون های همه را ضبط می کند. از این پوکمون ها برای ایجاد کلون ها استفاده می شود، موجوداتی که فقط به محض تولد از مبارزه با خبر می شوند. بنابراین، پوکمون‌های اصلی مجبور می‌شوند با کلون‌های خود مبارزه کنند، انسان‌هایی را که تماشا می‌کنند شوکه کرده و فضایی غم‌انگیز ایجاد می‌کنند. با این حال میوث با کلون خود مبارزه نمی کند و متوجه می شود که این دو چندان متفاوت نیستند.

1 خاکستر در فیلم اول به سنگ تبدیل می شود

مربی افسانه ای برای اولین بار به طور موقت می میرد

Image مدت زیادی از آغاز سفر خود به عنوان یک مربی پوکمون نگذشته است، با این حال او قبلاً دوستان مادام العمری پیدا کرده و با پوکمون های خود، به خصوص پیکاچو با روحیه، دوستی پایدار برقرار کرده است. با این حال، سفر آن‌ها برای ملاقات با استاد پوکمون که خود را معرفی می‌کند، به اشتباه می‌افتد، وقتی متوجه می‌شوند که میوتو است، موجودی که تلخی زیادی نسبت به بشریت در دل دارد و می‌خواهد دنیای جدیدی را بدون آنها یا متحدان پوکمون خود بسازد. دیگر پوکمون‌ها، کلون‌های Mewtwo، به این ترتیب با بازی‌های بی‌رحمانه‌ای با پوکمون‌هایی که از آن ساخته شده‌اند مبارزه می‌کنند و اطرافیانشان را ناراحت می‌کنند. Ash می‌خواهد به این نزاع پایان دهد، و در مقابل میو و میوتو می‌پرد، درست زمانی که آن دو به دیگری انرژی روحی بزرگی را وارد می‌کنند. در این فرآیند، خاکستر به سنگ تبدیل می‌شود. این رویداد حتی میوتو را که تا به حال یک عمل انسانی را تا این حد فداکارانه ندیده بود، شوکه می کند. پیکاچو و دیگر پوکمون‌ها، شبیه‌سازی شده یا غیره، اشک می‌ریزند و برای مربی شجاع پوکمون سوگواری می‌کنند. با این حال، اشک های آنها چیزی است که در پایان Ash را زنده می کند، تماشاگران را خوشحال می کند و به Mewtwo کمک می کند تا بشریت را در نوری جدید ببیند.

ایرانیکارت 1234

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده اند

تازه های نقد (انیمه)

محتوای خود را پیدا کنید

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0