
پیوندهای سریع
در جهانی که شیاطین دلیل مرگ بسیاری از انسانهای بیگناه هستند، گروه شیطانکشها اساس مجموعه شیطانکشها بودهاند و زمینها را از شیاطین قدرتمند و نه چندان قدرتمند پاکسازی میکنند، تا مطمئن شوند که پادشاه شیطان، موزان، به قدرت نمیرسد.
جهانی که در آن شیاطین حکمفرمایی میکردند
اگر گروه شیطانکشها هرگز وجود نداشت، هرج و مرج به دنبال داشت
بدون حضور گروه شیطانکشها، هیچ مقاومتی سازمانیافته علیه موزان و شیاطین او وجود نداشت. آنها که جرأت مقابله داشتند، احتمالاً انسانهایی آموزش دیده در فنون نظامی مانند راهبان یا ساموراییها بودند که بسیار کم و بدون تمرین بودهاند. آنها همچنین به درستی با مهارتها، دانش و ابزار لازم برای مبارزه با شیاطین مجهز نمیشدند. تمام روستاها نابود میشدند و انسانها روز به روز به انقراض نزدیکتر میشدند، در حالی که شیاطین برنامهریزی میکردند که تسلط را به دست گیرند. بدون دانش یا مهارت کافی در تکنیکهای تنفسی، ساموراییها نمیتوانستند تنها با مهارتهای خود زنده بمانند، زیرا مهارتهای آنها علیه هنرهای شیطانی خون یک شیطان قدرتمند بیاثر ثابت میشد. از نظر تجهیزات - بدون دانش صحیح در مورد کشتن شیاطین، شمشیرهای نیچیرن وجود نداشت، که این امر امکان ایستادگی ساموراییهای باتجربه حتی در برابر شیاطین رتبه پایین را غیرممکن میکرد.
در این جهان، فقط یک شیطان وجود دارد که خون آن که در رگهایش جریان دارد، قدرت تبدیل انسانها به شیاطین را دارد - موزان کیبوتسوجی
انسانها در نهایت به ناامیدی فرو میرفتند و سرنوشت خود را به عنوان طعمه برای شیاطین میپذیرفتند. آنها احتمالاً برای بقیه عمرشان پنهان میشدند و از شب بیرون نمیآمدند. انسانها همچنین مجبور بودند بهصورت اجباری موزان را به عنوان خدای خود خدمت کنند یا با مرگ به عنوان مجازات مواجه شوند. در حالی که برخی ممکن است سعی کنند به تنهایی زنده بمانند، احتمال بقا بسیار پایین بود. شیاطین ماه بالا موزان نیز برتری داشتند و ترور را بر قربانیان خود آزادی میکردند و هیچ کس برای متوقف کردن آنها وجود نداشت. هر شیطان ماه بالایی روستاها را کنترل میکرد و انسانها را برای تغذیه یا تبدیل آنها به شیاطین خود، در صورت صلاحدید، میگرفت.
چه اتفاقی برای سفر تانجرو میافتاد؟
تانجرو بدون شیطانکشها بیکمک خواهد بود
سفر تانجرو به عنوان قهرمان در این مجموعه در جهت کاملاً مخالفی میرفت. پس از قتل اعضای خانوادهاش توسط موزان، تانجرو هشیرها یا گروه شیطانکشها را برای الهام و هدایت نداشت. او نمیتوانست هیچکدام از تکنیکهای تنفسی یا مهارتهایی را که در حال حاضر در مجموعه نشان میدهد، بیاموزد. تلاشهای تانجرو برای محافظت از نزکو بهطور مستقل شکست میخورد، زیرا او هشیرها یا مهارتهای لازم برای شکست شیاطینی که به او نزدیک میشدند نداشت، در حالی که نزکو تنها امید به بقا میبود، اما سوال است که آیا او میتواند با شیاطین ماه بالایی متعدد مقابله کند یا نه. این همچنین منجر به پنهان شدن تانجرو برای محافظت از خواهرش یا در نهایت توسط موزان به اسارت گرفته شدن نزکو میشد.
با عدم وجود گروه شیطانکشها، میراث هشیرها نیز از بین میرفت. بدون اوبویاشیکی برای ایجاد و رهبری گروه شیطانکشها، شیطانکشهای بالقوه نمیتوانستند دانش قدرتمند تکنیکهای تنفسی را کسب کنند، و آنها در نبردهای بیامید در برابر موزان و شیاطین ماه بالای او شرکت میکردند. در حالی که احتمال تشکیل مقاومت برای انسانها وجود داشت، اما آنها انضباط، آموزش و آموزههای گروه شیطانکشها را نداشتند. موزان آزادانه حکمفرمایی میکرد و نفوذش را در سراسر ژاپن گسترش میداد و شهرها و روستاها تحت کنترل او میافتاد و انسانها فقط به عنوان غذا استفاده میشدند. او به تدریج سلطه ترور خود را گسترده میکرد و به آهستگی جهان را تسخیر مینمود.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید