
پروژه پرطرفدار اولیویا وایلد (Olivia Wilde) یعنی Don't Worry, Darling (نگران نباش عزیزم) ممکن است مدت ها قبل از انتشار درگیر بحث و جدل شده باشد، اما از آن زمان به عنوان مینی کالت تبدیل شده است. یک تریلر پیچیده که به شکلی هیجان انگیز به پویایی جنسیت می پردازد. داستان علمی تخیلی آلیس و جک با بازیگران برجسته ای از جمله فلورانس پوگ، وایلد، جما چان، کیکی لین، کریس پاین و هری استایلز، در هر مرحله پیچیدگی هایی داشت، اما سوالات بسیاری را بی پاسخ گذاشت.
در Don't Worry, Darling، آلیس اثر فلورانس پیو توسط همسرش جک (هری استایلز) از نظر جسمی و روحی به داخل سوراخ خرگوش پرتاب میشود. اگرچه او معتقد بود در حالی که او در پروژه پیروزی کار میکرد، به عنوان یک خانهدار زندگی کاملی را سپری میکرد، اما آلیس نمیدانست که ذهن او برای خدمت به جک در بهشت دیجیتال برنامهریزی شده است. خوشبختانه، آلیس آزاد شد و در پایان از ساختاری شبیه ماتریکس گریخت. با این حال، پایان نگران نباش عزیزم دارای چند حفره داستانی و سوالات بی پاسخ است که باعث می شود فیلم کمی ناقص احساس شود.
من این نگاه سرگرمکننده به «Don't Worry, Darling» را با توجه به مسائل مربوط به داستان فیلم بهروزرسانی کردهام.
مارگارت چگونه به حقیقت پی برد؟
نگران نباش عزیزماولین قربانی "بیدار" در پروژه پیروزی، مارگارت است، که شروع به خرابیهایی کرد که در آن چشماندازهایی درباره زندگی دیگر مشاهده میکرد. او از شبیه سازی که تحت آن قرار گرفته بود بیدار می شد و به همین دلیل او را از نظر روانی ناپایدار می نامیدند و از سایر زنان جامعه دور نگه داشتند. مارگارت مدام یک سقوط هواپیما را تصور می کرد و پسرش را به صحرا می برد، جایی که به طرز غم انگیزی بر اثر گرمازدگی جان باخت.
با این حال، هرگز توضیح داده نشده است که چه چیزی ذهن او را به این نتیجه رساند که او در دنیای واقعی نیست. انگیزه آلیس از زمانی بود که جک آهنگی را زمزمه می کرد در حالی که بیهوش در رختخواب دراز کشیده بود، بنابراین بهتر بود بدانیم چه چیزی مارگارت را در این مسیر کشف قرار داد، زیرا این یک نقطه عطف مهم بود.
چه اتفاقی برای مارگارت در «نگران نباش عزیزم» افتاد؟
فرانک از کریس پاین بعداً اعتراف کرد که بهعنوان رئیس Victory، برنامهای را که از مارگارت مراقبت میکرد، نظارت میکرد، و در مورد چگونگی بهبودی او در بیمارستان در ساختمان دروغ میگفت. بعداً مشخص شد که مواردی مانند مارگارت میتوانند در دنیای واقعی کشته شوند، بنابراین در حوزه دیجیتال سوء ظن ایجاد نمیکنند. به جرات می توان گفت، این یک پیچ و تاب بسیار نگران کننده بود که باید در فیلم کمی مورد توجه قرار می گرفت.
با این حال، هرگز تایید نشده است که آیا مارگارت به قتل رسیده است، آیا پسرش واقعی بوده یا چه اتفاقی برای شوهرش افتاده است. داستان مارگارت به خودی خود میتواند یک فیلم باشد، بنابراین ناامیدکننده است که یک شخصیت سیاهپوست در نگران نباش عزیزم این جایزه کوتاه را دریافت کرد، فقط برای اینکه آلیس را وارد عمل کند. با دیدن این که این شخصیت چقدر محوری بود، بینندگان باید در مورد سرنوشت مارگارت شفافیت پیدا می کردند.
چرا فرانک تدابیر امنیتی بهتری نداشت؟
فرانک هدستهای پروژه پیروزی را در واقعیت میفروخت تا شوهران ظالم را قادر سازد تا همسران خود را از طریق ابزارهای دیجیتال تحت سلطه خود درآورند. با این حال، این احتمال وجود داشت که زنان از بیحالی خود بیدار شوند و سعی در رفتن داشته باشند. برای مبارزه با این، او به طرز جالبی نگهبانانی با لباسهای قرمز رنگ در داخل سازه داشت که مانند نرمافزار آنتیویروس عمل میکردند تا افرادی مانند مارگارت را هنگام شورش ربودند.
با این حال، این نگهبانان اسلحه یا اتومبیل نداشتند، که باعث میشد افراد داخل سازه را مرعوب، کنترل یا کشتن کنند. علاوه بر این، هیچ کس در نقطه خروجی برنامه مستقر نبود، حتی پس از اینکه فرانک متوجه شد که آلیس تقریباً از طریق آن فرار کرده است. این چیدمان با تصویر فرانک و روشی که پروژه پیروزی به نمایش گذاشته شد - مانند یک قلعه غیرقابل استیضاح نیست.
بارداری در برنامه چگونه انجام شد؟
وقتی صحبت از مارگارت و پسرش شد، بارداری در برنامه چگونه کار می کند؟ شخصیت کیت برلانت، پگ، در طول فیلم باردار است، و چندین زن بچه دارند، بنابراین بارداری آنها واقعا چگونه کار می کند؟ آیا کودکان شبیه سازی هستند یا وجود دارند؟ اگر آنها وجود داشته باشند، چگونه می تواند کار کند؟
آیا پسر مارگارت واقعی بود؟ آیا او یک شبیه سازی بود یا چه؟ تصور اینکه یک شبیه سازی می تواند زنان را به طور ناگهانی باردار کند بسیار دشوار است. آیا بچه ها از ناکجاآباد تحقق می یابند؟ آنها چگونه زایمان را انجام می دهند؟ این یکی از آن موقعیتهایی است که فیلم به وضوح به اندازهای که اصولاً گفته میشود «یک جادوگر این کار را کرد» به علم فکر نکرده است.
چرا فرانک با آلیس دشمنی کرد؟
همانطور که آلیس نسبت به تمام نقاط ضعف در Victory آگاه شد، او نیز شروع به صحبت کرد. آلیس و فرانک در هنگام شام با هم درگیر شدند و فرانک با او مخالفت کرد که چگونه او برنده نمی شود. با این حال، این به نتیجه نرسید، زیرا او را وادار کرد تا درباره او تحقیق کند و سعی کند جک را علیه رئیسش برانگیزد.
همچنین آلیس را بیشتر کنجکاو کرد که شوهران در آن روز به کجا میروند (آنها از برنامه خارج شدند و به کارهای روزانه پرداختند تا به فرانک در واقع برای شرکت فناوری خود حقوق بدهند، و حتی باعث میشود تا زنان خود را "قفل" کنند. بدتر). فرانک باید نگرانی های آلیس را برطرف می کرد، به جای اینکه آشکارا دشمنی بسازد که سعی کند سایر همسران را علیه او مسموم کند.
چرا از بانی به عنوان جاسوس استفاده نشد؟
بانی (اولیویا وایلد) تنها همسری بود که از این حیله آگاه بود، اما هرگز سعی نکرد آلیس را آرام کند و به عنوان جاسوس فرانک خدمت کند. او در یک شبیه سازی راحت به نظر می رسید که او را به شخصیتی جذاب تبدیل کرد. از بانی میتوانست مؤثرتر استفاده شود -- او حتی میتوانست درباره اینکه مارگارت در حال بهبودی است دروغ بگوید، فقط برای اینکه آلیس را از مسیر خارج کند. بچه های مرده، در حالی که فناوری فرانک به خاطرات او ضربه زد تا به او فرصتی دوباره بدهد. بنابراین، با توجه به اینکه آلیس به او اعتماد داشت، بانی به عنوان زن درونی فرانک برای محافظت از آرمان شهر و یک نوع شرور غم انگیز ایده آل بود.
شلی با پیروزی چه کرد؟
همسر فرانک، شلی (جما چان)، زمانی که او هنوز در پروژه پیروزی بود، او را با ضربات چاقو به قتل رساند، زیرا عصبانی بود که چگونه نتوانست آلیس را از فرار باز دارد. در نتیجه، او در دنیای واقعی نیز میمیرد و به او اجازه میدهد تا عملیات را به طور کامل به عهده بگیرد. نقشه کامل او توضیح داده نشد، اما، زیرا نگران نباش عزیزم با فرار آلیس به پایان رسید.
خیلی خوب میشد که بدانیم شلی با همسران دیگر چه برنامهای داشت، آیا او مغز متفکر دنیای واقعی بود، و آیا واقعاً فرانک را دوست داشت. او یکی دیگر از شخصیت های مرموز است که عمق و پتانسیل زیادی برای من داشت، به خصوص از استثمار زنان دیگر در فیلم.
جک چگونه برنامه را پرداخت کرد؟
یکی از پیامهای اصلی فیلم درباره این است که چگونه خود مردانه شکننده نمیتوانند از عهده آن برآیند وقتی زنان بیشتر از آنها پول میگیرند یا از آنها قدرتمندتر و موفقتر هستند. به همین دلیل است که جک آلیس را وارد شبیهسازی میکند، زیرا از این واقعیت متنفر بود که او بیشتر از او پول به دست میآورد، و او نمیتوانست سبک زندگیای را که او احساس میکرد آنها سزاوار آن بودند، بپردازد (یک شکایت معمول از طرفداران «حقوق مردان»).
بنابراین، با وجود آلیس در شبیه سازی، و جک مجبور به کار کردن برای نگه داشتن آلیس در شبیه سازی، سوال این است که او چگونه می تواند همه اینها را بپردازد، اگر دلیل اصلی این است که او و آلیس درگیری دارند. آیا به این دلیل است که او به اندازه کافی پول در نمی آورد؟ وقتی به آن بپردازید هیچ معنایی ندارد.
آیا آلیس پروژه پیروزی را افشا کرد؟
نگران نباش عزیزم وقتی آلیس فرار کرد، با صدای بلند نفس زدن او که نشان میدهد بیدار است، به رنگ سیاه درآمد. در حالی که این امر باعث شد که فیلم برای تماشاگران باز بماند، اما به نظر میرسید که پایان فیلم به طور کامل توضیح داده نشده باشد، علیرغم تنظیم بسیار دقیق. این باعث شد بینندگان کنجکاو شوند که آیا او پروژه وب تاریک فرانک را پیدا خواهد کرد یا خیر، و چگونه او افرادی مانند جک را به خدمت گرفت.
آلیس ممکن است برنامه را افشا کرده باشد تا زنان دیگر را آزاد کند، اما این احتمال وجود دارد که خودش شوهران را شکار کند، زیرا ممکن است میخواست بانی را در کنار "ارواح" فرزندانش قفل کند. مسلماً، این یک مسابقه هیجان انگیز با شلی ایجاد می کرد، که به نظر نمی رسید به رهایی یا فمینیسم اهمیت می داد، بلکه فقط به پول و کنترل اهمیت می داد. اگرچه این یک پایان ناامیدکننده برای نگران نباش عزیزم بود.
چرا شوهران آلیس را نکشتند؟
وقتی آلیس جک را کشت و از خانه جعلی خود بیرون دوید تا به داخل ماشین بپرد و به دنبال نقطه خروجی بگردد، شوهرها همه دیوانه شده بودند و فریاد می زدند. فقط شوهر بانی سعی کرد آلیس را مهار کند. مسئله این است که اگر بقیه دنبال آلیس می رفتند و او را در سازه می کشتند، او در دنیای واقعی می مرد. این فرصت عالی برای خنثی کردن تهدیدی مانند آلیس بود، زیرا شوهران همیشه از آن مطلع بودند.
این راز را محفوظ نگه می داشت و ویکتوری می توانست ذهن همسران دیگر را برای فراموش کردن این مصیبت از نو بسازد. درعوض، تماشای فرار زنی که میتوانست به دنیای رویاهایشان پایان دهد، خیلی رام و باورنکردنی به نظر میرسید.
چرا فرانک از امنیت دنیای واقعی استفاده نکرد؟
بعد از موضوع مارگارت، واضح بود که پتانسیل بیدار شدن زنان وجود دارد. فرانک حتی بعد از اینکه آلیس نافرمانی نشان داد، لوبوتومی و برنامهریزی مجدد را انجام داد. بنابراین، این یک پرچم قرمز دیگر بود که باید به او هشدار می داد که به درجه حفاظت بیشتری نیاز دارد.
بنابراین، یک گاوصندوق باید اجرا میشد که در آن هر همسری که در خواب بود، نگهبانی داشت که از خانوادهشان مراقبت میکرد. در مورد آلیس، حتی اگر او از هدست فرار کند، با حفظ ماهیت مخفیانه ابتکار شوم، از او مراقبت می شود. این باعث میشد بانی به آلیس هشدار دهد که برادری فرانک چقدر ناامید است تا از خود و تمام سرمایهگذاریهایشان محافظت کند.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید