امتیاز شما 0
0
نقد (تلوزیون)

نقد و بررسی قسمت 6 فصل 1 نمایش Dune: Prophecy - قسمت آخر

با پیچش و چرخش های بیشتری از آنچه طرفداران انتظار دارند به پایان می رسد

ایرانیکارت 1234
موارد زیر حاوی اسپویل‌هایی برای Dune: Prophecy فصل 1، قسمت 6، "دشمن بلند دست" است که یکشنبه، 22 دسامبر در HBO نمایش داده شد.

گفتن Dune: Prophecy یک سواری وحشیانه بوده است، دست کم گرفته شده است. داستان این سریال 10000 سال قبل از وقایع فیلم‌های Dune دنیس ویلنوو با بازی تیموتی شالامه در نقش پل آتریدیس می‌گذرد، این سریال عمدتاً به دنبال والیا هارکونن امیلی واتسون و خواهرش تولا (با بازی اولیویا ویلیامز) بود. همانطور که آنها بنه گسریت را به انجام کودتا هدایت کردند. از جمله داستان‌های دیگری که در فصل 1 Dune: Prophecy مورد بررسی قرار گرفت، شامل فروپاشی تدریجی خانه حاکم کورینو، برپایی شورش توسط خواهران و دزموند هارت به دلایل نامعلومی برای نابودی خواهرخواندگان بود. در قسمت ماقبل آخر، «در خون، حقیقت»، بمب‌های اصلی پرتاب شد. مهمترین آنها این بود که دزموند هارت در واقع پسر بیولوژیکی تولا هارکونن با اوری آتریدس بود. دزموند به طور مشابه فاش کرد که از عضویت مادرش در خواهرخواندگی آگاه بود، اما از اصل و نسب واقعی هارکونن و آتریدس خود آگاه نبود. بمب مهم دیگری که در قسمت ماقبل آخر پرتاب شد، منبع واقعی قدرت مرموز دزموند هارت بود: یک پاتوژن مرگبار که قبل از شروع جهاد باتلتریان توسط ماشین های متفکر طراحی شده بود. با توجه به این که آن موضوعات اصلی داستان بسیار نزدیک به پایان فصل اول معرفی شدند، تصور اینکه چگونه در قسمت پایانی به پایان می رسند، سخت بود. خوشبختانه، فصل 1 پایانی به پایان می رسد.

ارتباط بین دزموند هارت و ویروس ترس توضیح داده می شود

دزموند هارت به عنوان یک سلاح مخفی توسط یک دشمن ناشناس فاش شد

Dune-Prophecy-Desmond-Hart-Sitting همانطور که گفته شد، یکی از داستان های اصلی که در طول فصل 1 مورد بررسی قرار گرفته است دزموند هارت و قدرت مرموز او و انگیزه هایش است. ابتدا تصور می شد که او یک گولا است، که یک انسان مصنوعی است که از بقایای یک انسان مرده توسط Bene Tleilax ساخته شده است - اخوانی که اعضای آن دشمنان شناخته شده Bene Gesserit در مطالب منبع هستند. اگرچه در نهایت مشخص شد که دزموند پسر تولا هارکونن و اری آتریدس است، ممکن است هنوز ارتباطی با Bene Tleilax وجود داشته باشد. Bene Tleilax شناخته شده است که به طور ژنتیکی بدن خود را از طریق آزمایش افزایش می دهد، که با برنامه اصلاح نژاد کنترل شده Bene Gesserit متفاوت است. علاوه بر این، یکی از اعضای Bene Gesserit، خواهر Theodosia، در قسمت پایانی فصل 1 مشخص می‌شود که یک تغییر شکل دهنده است که توسط آزمایش Bene Tleilax ایجاد شده است و وجود آنها را تأیید می‌کند. اگرچه قسمت پایانی فصل 1 تایید نمی کند که چه کسی دزموند هارت را دستگیر کرده و آنها را به سلاح مخفی خود تبدیل کرده است، به نظر می رسد همه سرنخ ها به دشمن خواهرخواندگی اشاره می کنند که به نظر می رسد قوی ترین مدرک برای Bene Tleilax باشد. علاوه بر این، یک فلاش بک نشان می دهد که دزموند به میز عمل بسته شده و یک دستگاه تفکر در چشم راستش نصب شده است تا به او قدرتی بدهد تا ویروس ترسی را که دستگاه ها ایجاد کرده اند، ایجاد کند و عملاً فرد را در حضور او بکشد. این همچنین به شدت نشان می دهد که او یک سلاح آزمایشی است. هر چند ناامیدکننده بود که معلوم شد دزموند هم هرکونن و هم آتریدس است (در واقع او را شبیه پل می کند)، راز اینکه چه کسی او را اسیر کرده، شخصیت او را در فصل 2 جالب نگه می دارد. اینکه تولا ممکن است ناخواسته پسرش را به دشمن داده باشد تا از او در برابر خواهرخواندگی محافظت کند، همچنین پتانسیل داستانی قوی برای فصل 2 ایجاد می کند، به خصوص اکنون که دزموند می داند که او مادرش است.

والیا هارکونن آشکارا به امپراتور جاویکو خیانت می کند

مادر برتر Bene Gesserit دیگر بازی انتظار را بازی نمی کند

Dune-Prophecy-Valya-Harkonnen-Serious تا کنون، بزرگترین اتفاقی که در فینال فصل 1 Dune: Prophecy's رخ می دهد این است که والیا هارکونن آشکارا به امپراتور جاویکو کورینو به عنوان بخشی از برنامه اش برای سپردن دخترش ینز بر تاج و تخت خیانت می کند. . آنچه خیانت را واقعاً برجسته می کند، روشی است که والیا آن را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف انجام می دهد. به‌جای اینکه وانمود کند که متحد جاویکو است، در واقع حقیقت وجود او را به او می‌گوید، و اینکه در تمام مدت او را دستکاری کرده است. این صحنه درخشانی است که نه تنها نشان می‌دهد که جاویکو مرد ضعیفی در دوران سلطنتش بوده است، بلکه دیدن او در نهایت اینکه متوجه می‌شود هرگز کنترل خانه‌اش را در دست نداشته است، رضایت بخش است. در طول سریال، جاویکو از تمام توطئه‌هایی که در اطرافش اتفاق می‌افتد آگاه نبوده است، حتی همسر و دخترش قصد دارند تاج و تخت را از او غصب کنند. البته این همه بخشی از برنامه والیا بود از ابتدا. اما آنچه در این لحظه واقعاً می‌فروشد، بازی بازیگران مارک استرانگ و امیلی واتسون است. واتسون پیوسته والیا را جاه طلب، بی رحم و محاسبه گر به تصویر کشیده است. اما در پایان فصل 1، او با ارائه این ویژگی‌ها با اعتماد به نفس بی‌رحمانه‌ای که تقریباً باعث می‌شود بینندگان با Javicco همدردی کنند، سطح اجرای خود را حتی بالاتر می‌برد. نیمی دیگر از آن بازی استرانگ است -- یعنی توانایی بازیگر در جلب خشم جاویکو از دانستن حقیقت سلطنت و به ویژه آسیب پذیری او. اگرچه استرانگ عمدتاً به خاطر نقش های شرورانه اش در فیلم های ابرقهرمانی و برنامه های تلویزیونی شناخته می شود، Dune: Prophecy به او این فرصت را می دهد تا با ایفای نقش یک شخصیت قدرتمند، دامنه کامل خود را نشان دهد. که واقعاً درمانده است و هیچ متحدی ندارد. این به راحتی جاویکو را به یکی از بهترین اجراهای استرانگ تا به امروز تبدیل می کند.

خانه کورینو سرانجام زیر سنگینی خیانت فرو می ریزد

ملکه ناتالیا کنترل خانه کورینو را به دست می گیرد

Dune-Prophecy-Empress-Natalya یکی دیگر از اجرای درخشانی که در فینال فصل 1 انجام شد، جودی می در نقش ملکه ناتالیا است. اگرچه ناتالیا همچنین نمی‌داند که خواهرانه به عنوان بخشی از برنامه والیا برای به دست گرفتن کنترل امپریوم، رشته‌های او را کشیده‌اند، به نظر می‌رسد که او آچاری را در این برنامه‌ها خواهد انداخت. مدتی است که ناتالیا از بی‌نقصی شوهرش در مدیریت شرایط سخت و ناتوانی او در تصمیم‌گیری ناامید شده است. همانطور که خود والیا اشاره کرده است، هر تصمیمی که فکر می کند گرفته است در واقع برای او گرفته شده است. ناتالیا بیش از این از این واقعیت آگاه است که جاویکو در اختیار مشاوران قرار گرفته است و تصمیم می گیرد که امور را به دست خود بگیرد. او نه تنها کنترل خانه کورینو را با سلب قدرت از شوهرش به دست می‌گیرد، بلکه حتی خواهر فرانچسکا را نیز می‌کشد. اگرچه جاویکو تلاش می کند تا با پایان دادن به زندگی خود برنامه های والیا را خراب کند، باید دید که ناتالیا چگونه این موضوع را به مقامات منتقل می کند، به خصوص اکنون که Imperium رسماً بدون حاکم است. جودی می نه تنها این فرصت را پیدا می‌کند که واقعاً به‌عنوان حاکمی بی‌رحم ساخته خود بدرخشد، بلکه تصاحب خانه کورینو یک داستان هیجان‌انگیز برای او در فصل 2 ایجاد می‌کند.

مادر دوروتیا تلاش مرگبار خود را برای انتقام آغاز می کند

Dorotea کنترل بدن لیلا را به دست می گیرد و شروع به خرابکاری در نقشه های والیا می کند

Image یکی دیگر از عملکرد برجسته‌ای که در فینال فصل 1 انجام شد، کلویی لی است که نقش مادر دوروتیا را بازی می‌کند. از زمانی که دوروتیا از رنج لیلا استفاده کرد و به تولا هارکونن هشدار داد که می‌خواهد رویای والیا را از بین ببرد، فقط زمان زیادی بود که او دوباره ظاهر شود تا تهدیدش را عملی کند. برای این منظور، دوروتیا نوه‌اش را کشت، به احتمال زیاد پیش‌بینی می‌کرد که تولا از فناوری ماشین فکری برای احیای بدنش استفاده کند. اگرچه خود رستاخیز موفقیت آمیز بود، لیلا خودش هم مثل قبل نبوده است. به طور خاص، او کنترل کاملی بر بدن خود نداشته است، به خصوص با وجود اینکه راکولا، مادر برتر سابق، به ظاهر کنترل را در یک نقطه به دست گرفته است. از پایان فصل 1، مادر دوروتیا کنترل کامل بدن لیلا را به دست گرفته است و به احتمال زیاد در بیشتر فصل 2 بدن دختر را "خلبانی" خواهد کرد. با این حال، بهترین بخش در مورد قوس انتقامی دوروتیا، اجرای کلوئی لی است - یعنی توانایی او برای جایگزینی بین لیلا، دوروتیا و راکولا، ظاهراً به راحتی. به عنوان دومی، لیا در جذب گرما و خرد مادر برتر سابق کار بسیار خوبی انجام داد. اما لی به عنوان Dorotea، به طور بسیار مختصر عزم ظالمانه شخصیت را به گونه ای به تصویر می کشد که واقعاً یادآور عملکرد خود بازیگر کامیلا بیپوت است. از لحن صدا گرفته تا حالات چهره اش، به راحتی می توان فراموش کرد که این هنوز بدن لیلا است، زیرا لیا برداشت خود را از دوروتیا بسیار خوب می فروشد.

کمان شخصیت تولا هارکونن با یک یادداشت دلخراش به پایان می رسد

تولا دوباره با پسرش می‌آید، اما پایان خوشی در انتظارش نیست

البته، بحث در مورد پایان فصل 1 Dune: Prophecy بدون ذکر دقایق پایانی قسمتی که در آن والیا از سرنوشت واقعی پسر تولا مطلع می‌شود، کامل نمی‌شود. دشمن تمام این مدت اگرچه والیا به خاطر عشق به خواهرش تولا، جان دزموند را از دست می دهد، اما این دیدار دوباره برای تولا پایان خوبی ندارد. دزموند نه تنها از این که بداند برادرزاده بزرگترین دشمنش است منزجر می شود، بلکه همچنان مادرش را پس از یک ملاقات عاطفی با او دستگیر می کند. آنچه صحنه را بسیار دلخراش می کند، بازی بازیگران اولیویا ویلیامز و تراویس فیمل است. فیمل در بیشتر سریال‌ها، دزموند را با تشنگی خون به تصویر می‌کشید که به راحتی با والیا مشابهت دارد. زمانی که فیمل با مادر تولدش ملاقات می‌کند، درجه‌ای از آسیب‌پذیری به دزموند می‌دهد که قبلاً دیده نشده بود. در این مورد، او به طور موثر احساسات آسیب دیده، خشم و تسکین را منتقل می کند تا به دلیل اینکه چرا در کودکی او را رها کرده اند، کاملا مشخص شود. در همان زمان، فهمیدن اینکه تولا مادر تولدش است، قوس جالبی را برای او ایجاد می کند که بدون شک احساسات متناقض تری را برای او به همراه خواهد داشت. به همین ترتیب، دیدن تغییرات تولا در فصل 2 پس از یادگیری دزموند پسر گمشده اوست، هیجان انگیز خواهد بود. آیا او همچنان در کنار والیا خواهد بود یا اینکه از پسرش در برابر او محافظت خواهد کرد؟ آسیب‌پذیری که اولیویا ویلیامز در نقش تولا به عنوان یک مادر بازی می‌کند نشان می‌دهد که او ممکن است پس از فداکاری بسیار برای خواهرش و با هزینه‌های خود، به دنبال رستگاری باشد. اگرچه تولا اذعان می کند که او به اندازه خواهرش یک هیولا است، در عین حال، او را همدل تر از خواهرش معرفی می کنند. دیدن اینکه تولا چقدر به عنوان یک شخصیت در فصل 2 تکامل خواهد یافت، هیجان انگیز خواهد بود. اگرچه Dune: Prophecy هیچ یک از خطوط داستانی خود را به پایان نمی‌رساند، و در عوض فصل‌های بعدی خود را برای فصل 2 تنظیم می‌کند، در همان زمان، فصل اول همچنان با یک نت قوی و رضایت‌بخش به پایان می‌رسد. نه تنها هر خط داستانی در حال انجام در فینال فصل 1 به اوج خود می رسد، بلکه طرفداران را برای همه چیزهایی که در فصل دوم می آید هیجان زده می کند، اکنون که همه قطعات متحرک بالاخره سر جای خود قرار گرفته اند. همه شش قسمت Dune: Prophecy اکنون در Max پخش می‌شوند.

 

ایرانیکارت 1234

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده اند

تازه های نقد (تلوزیون)

محتوای خود را پیدا کنید

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0