
بازی تاج و تخت و خانه اژدها به محبوبیت زیباییشناسی فانتزی تاریک کمک کردهاند که با جنگجویان ظاهری تهدیدآمیز مشخص میشود. در زره های درخشان، قلعه های پیچ خورده و بازگشت جادوی وهم انگیز قدیمی. برای جبران غیبت این برنامه های تلویزیونی، غیر معمول نیست که طرفداران فانتزی به گذشته نگاه کنند و به دنبال فیلم های فانتزی منحصر به فردی بگردند که به نظر می رسد مدت هاست فراموش شده اند. به هر حال، بسیاری از عناصر فیلمهای فانتزی مدرن و برنامههای تلویزیونی مستقیماً از فیلمهای فانتزی دهههای ۸۰ و ۹۰ الهام گرفتهاند.
همانطور که فرهنگ عامه این سبک گذشته را یادآوری می کند، اغلب به آثار کلاسیک مانند Conan، Labyrinth، The Dark Crystal و Willow< نگاه می کنیم. /em>، هنوز تعداد زیادی از افراد دیگر وجود دارند که سنگ بنای این ژانر یا جواهرات پنهان بودند. این یکپارچهسازی با سیستمعامل یا فانتزی تاریک همانطور که اغلب به آن برچسب زده می شود، شایسته بازبینی است. جلوههای چشمگیر ترسناک و علمی تخیلی را با زرق و برق، ماجراجویی و نمایشی بودن درامهای داستانی تاریخی ترکیب میکند تا جهانها، قهرمانان و ماجراجوییهایی را خلق کند که الهامبخش رسانههای نوستالژیک و بازیهای رومیزی مانند Dungeons هستند. & اژدها. به روز شده در 19 دسامبر 2024 توسط آرتور گویاز: در حالی که ژانر فانتزی در سال های اخیر موفقیت بیشتری در جریان داشته است، طرفداران این ژانر باید به گذشته نگاه کنند. فیلم های بیشتر نادیده گرفته شده این فهرست بهروزرسانی شده است تا چند فیلم فانتزی قابل توجه بیشتر در کانون توجه قرار گیرند.
15 Nausicaä of the Valley of the Wind یک فیلم کم ارزش استودیو Ghibli است
یافتن زیبایی در سرزمین بایر
طرفداران استودیو گیبلی از فیلم هایی مانند قلعه متحرک هاول و شاهزاده مونونوکه خوشحال می شوند، اما تمایل دارند یکی دیگر از شاهکارهای زیبای گیبلی را فراموش کنند: Nausicaä of the Valley از باد. این فیلم فانتزی قهرمان عنوان، شاهزاده خانم آخرین سنگر را دنبال می کند که تحت تأثیر زباله های سمی و موجوداتی که در زمین پرسه می زنند، نمی شود. در مواجهه با یک جنگ قریب الوقوع بین کشورهای رقیب، Nausicaä تصمیم می گیرد تا پیوند بین طبیعت و بشریت را بازسازی کند. صلحطلبی و نیاز به حفظ دنیای طبیعی مضامین تکرارشوندهای در فیلمهای استودیو گیبلی هستند، اما Nausicaä of the Valley of the Wind با رویکردی بالغتر و فشردهتر به آنها میپردازد. فراوانی همیشگی موجودات سبز و دوستداشتنی در اینجا یافت نمیشود، زیرا زمینهای بایر همه چیز را میخورند. با این حال هایائو میازاکی هنوز موفق می شود زیبایی را در زوال از طریق چشمان پرنسس ناوسیکا بیابد.
14 آلیس تصویری دوباره از آلیس در سرزمین عجایب است
پیچ و تاب تاریک به یک داستان کودکانه
وقتی مردم به آلیس در سرزمین عجایب فکر می کنند، اولین چیزی که به ذهن می رسد خرگوش سفید دوست داشتنی است که همیشه دیر می رسد، یا شاید گربه جذاب اما مرموز Cheshire. چیزی که به نظر میرسد اکثر مردم نادیده میگیرند، لحن سردکنندهای است که در سفر آلیس رخنه میکند و در رویارویی شدید با ملکه سرخ به اوج میرسد. وارد فیلمآلیس یان شوانکماجر می شود، یک فیلم فانتزی سوررئالیستی که انیمیشن استاپ موشن و طراحی صحنه وهم آور را با لایو اکشن ترکیب می کند. تنها بازیگر انسان آلیس دختری است که نقش شخصیت اصلی را بازی می کند. این فیلم حول عناصر تاریک هبوط آلیس به سرزمین عجایب بازی میکند و شخصیتهایی مانند کاترپیلار و کلاهدار را بهعنوان موجوداتی عجیب و غریب و فریبنده ارائه میکند که آلیس را به سفری هزارتویی فریب میدهند. آلیس یک فیلم فانتزی فرقهای با دیالوگ بسیار کم است که به مخاطب امکان میدهد واقعاً در تصاویر تبآلود روی صفحه غرق شود.
13 آنتونیو باندراس سیزدهمین جنگجو بود
یک داستان فانتزی غم انگیز با الهام از Beowulf
بر اساس کتاب خورندگان مردگان مایکل کرایتون، جنگجوی سیزدهم داستانی تیره و تلخ بود که فولکلور بئوولف و سوابق تاریخی نوشته های احمد بن فضلان را در هم آمیخت. این فیلم زمانی اکران شد که ظهور آنتونیو باندراس در هالیوود با اکران The نقاب زورو. اگرچه این فیلم به دلیل مشکلات بازاریابی و توزیع در گیشه شکست خورد، اما دنیایی تلخ را در اطراف شهری می سازد که توسط "موجودات" ویران شده است، اما واقعیت وضعیت اسفناک آنها با پیچیدگی همراه است. همانطور که راز برای احمد - شخصیت باندراس - و همراهان وایکینگ او آشکار می شود، داستان همچنین از یک کلاسیک کوروساوا، هفت سامورایی، یادداشت برداری می کند. آنها شهر را برای مبارزه با دشمنان خود آماده می کنند، مستحکم می کنند و آموزش می دهند، دشمنانی که در واقع انسان تر از آن چیزی هستند که تصور می شود. درون نگر و اسرارآمیز،جنگجوی سیزدهمزیبایی شناسی فشرده و ابری یک فیلم فانتزی عالی برای یک روز بارانی با هیجان خوب است.
12 رویاهای آکیرا کوروساوا بینندگان را به قلمروی خارق العاده می برد
جشن ضمیر ناخودآگاه
بیشتر مردم با داستانهای کلاسیک سامورایی آکیرا کوروساوا مانند هفت ساموراییو راشومون آشنایی دارند، اما کارگردان افسانهای ژاپنی یک فیلم فانتزی افسانهای نیز ساخته است. به نظر می رسد طرفداران آن را فراموش کرده اند. رویاهامجموعهای از هشت بخش رویایی است که با حضور جادویی قوی و فولکلور باستانی ژاپنی به هم متصل شدهاند. هر داستان بر اساس واقعی است. رویاهای تکراری که کوروساوا در طول زندگی خود تجربه کرد. هر بخش از نظر لحن و سبک متفاوت است و مجموعهای از معضلات معنوی، موجودات عرفانی و چالشهای خارقالعاده را معرفی میکند. اولین رویا، با عنوان "آفتاب در میان باران" به بررسی فرهنگهای فولکلور kitsune میپردازد. - روباه های فریبکار با توانایی های ماوراء الطبیعه. «تونل» یک فرمانده جنگ جهانی دوم را در راه بازگشت به خانه دنبال میکند که توسط روح یک سرباز کشته شده همراهی میشود. آخرین رویا، «دهکده آسیابهای آبی» علیرغم اینکه جادوی کمی در آن وجود دارد، جادوییترین بخش است. این فیلم حول یک فرد خارجی است که در یک دهکده آسیاب آبی ایدهآل توقف میکند و شیوه جدیدی از زندگی صلحآمیز را جشن میگیرد.
11 دکورها و لباسهای Red Sonja به D&D متمایل شدند
سرب زن نمادین جهان را نجات می دهد
این فیلم پاسخی فرهنگی به فیلمهای کونان در زمانی بود که توانمندی زنان در نقشهای قهرمانانه شروع به جلب توجه میکرد. بریژیت نیلسن که از مجموعه راکی به عنوان همسر ایوان دراگو نیز شناخته میشود، اکنون به عنوان یک قهرمان شمشیرباز در فیلمی سرشار از دکورها و لباسهای سرگرمکننده پیشتاز است. هنگامی که پادشاهی سونیا توسط ملکه شیطان گدرن فتح می شود، سونجا با کالیدور، با بازی آرنولد شوارتزنگر متحد می شود تا انتقام خانواده کشته شده خود را بگیرد و صلح را بازگرداند. رد سونجا به شعله ور شدن سنتی هنری و سبک مجموعهها و افراد شرور به سبک Dungeons & Dragons دهه 80 ادامه میدهد. از فرقههای آخرالزمانی، سلاحهای جادویی و طلسمها، و سرزمینهایی که فرهنگهای دنیای واقعی را به طرز بیشرمانهای در لباسها و دکورهایشان با هم ترکیب میکنند، سونجا قرمز یک بازگشت سرگرمکننده به این سنت داستانسرایی گذشته است.
10 وقتی گربه می آید یک فیلم فانتزی شیرین با تمثیل سیاسی قوی است
گربهای که عینک آفتابی میزند در یک شهر کوچک چک باعث آشفتگی میشود
وقتی گربه می آید یک فیلم چکی است که یک طنز سوزاننده، یک رویای تب سوررئالیستی و یک داستان فانتزی طلسم کننده است. داستان حول محور گربه ای مرموز می چرخد که عینک آفتابی به چشم می زند که دارای توانایی های جادویی است. مفهوم "رنگ های واقعی" یک شخص کاملاً تحت اللفظی در فیلم گرفته شده است. هر وقت کسی عینک آفتابی گربه را برمی دارد، چشمانش ماهیت واقعی افراد اطرافش را آشکار می کند. قرمز نشان دهنده عاشقان و افراد خوش نیت است، در حالی که زرد و بنفش نماد بی وفا و بدخواه هستند. وقتی گربه می آید یک فیلم فانتزی کالت است که سزاوار عشق بیشتری است. فراتر از سطح یک افسانه خیالی شیرین، یک تمثیل سیاسی قدرتمند در مورد خطرات اقتدارگرایی و اینکه چگونه ریاکاری بر جهان حکومت می کند، نهفته است. فرض اصلی آن مسحورکننده است و ایده یک گربه به ظاهر معمولی به عنوان دارنده چنین قدرت گرانبهایی شایان ستایش است.
9 آخرین تک شاخ یک داستان تاثیرگذار در مورد قدرت ایمان است
همه ما می خواهیم جادو واقعی باشد
آخرین اسب شاخدار یک اسب شاخدار را دنبال می کند که سفری را آغاز می کند تا دریابد که آیا واقعاً آخرین در نوع خود است یا خیر. او با Schmendrick، یک جادوگر غیر ماهر، و Molly Grue، که همیشه آرزوی دیدن یک اسب شاخدار را در سر می پروراند، به هم می پردازد. این یک فیلم فانتزی متحرک زیبا با اعداد موسیقایی دلگرم کننده است که به نتیجه گیری اشک آور منجر می شود. تک شاخ ها موجودات افسانه ای هستند که معمولا نشان دهنده معصومیت و زیبایی خالص هستند. در آخرین اسب شاخدار، انقراض قریب الوقوع آنها نماد جادوی محو شدن جهان است که ایمان خود را از دست داده است. این یک فیلم فانتزی عالی برای کسانی است که می خواهم چیزی عمیق را احساس کنم درسها تأثیرگذار و الهامبخش هستند - ارتباط با شخصیتها و دیدن اعتماد واقعی به آنچه که به آن اعتقاد دارند آسان است.
8 برداشت The Beastmaster's on a Conan-like Adventure چیز جدیدی ایجاد کرد
یک رزمنده و یاران وفادارش
ژانر فیلم ماجراجویی فانتزی دهه 80 واقعاً هر کاری که میتوانست انجام داد تا با مخاطبان طرفدارانDungeons & Dragons مرتبط باقی بماند و به تک تک رویدادهای ممکن متمایل شد تا داستانهای جدید و سناریوهای خطرناک را برای قهرمانان حماسی الهام بخشد. Beastmaster برداشت جالبی از داستان ماجراجویی Conan ساخت و بر اساس رمان فانتزی 1959 اثر آندره نورتون ساخته شد. این فیلم زندگی و ماجراهای Dar را دنبال میکند، زیرا او آموزش میدهد و تبدیل به یک جنگجوی جنگجو میشود که میتواند از طریق تله پاتی با حیوانات ارتباط برقرار کند و سعی میکند فرقه مرگ جنگطلب وحشتناکی را که زمین را ویران کرده است، سرنگون کند. با پیشروی ماجراجویی، او پیروانی از حیوانات و جنگجویان دیگر را به دست میآورد که سعی میکند کشیش مکس شرور را از پای درآورد و دوستانش را نجات دهد. متأسفانه، آنها از یک واقعیت غم انگیز در پشت صحنه در مورد همدم ببر سیاه «دار» رنج می برند، که حضور قدرتمند حیوان بیچاره در فیلم را تلخ می کند. جدای از آن، Beastmaster داستانی منحصر به فرد و هیجان انگیز را در دنیایی بسیار شبیه به فرانچایز Conan خلق کرد.
7 جلوههای مخلوق Dragonslayer و تنظیم فیلمهای بعدی مانند Willow الهام گرفته شد
اژدهاها بر آسمان عصر تاریک حکومت می کنند
ورود اولیه اژدهاکش به این ژانر، آن را به عنوان یک فیلم فانتزی که الهام بخش هنرمندان جلوه های ویژه و فیلمبرداران فیلمسازان آینده در فانتزی است، تبدیل به یک نیروی پیشرو کرد. منطقه فانتزی قرون وسطایی زمین و ابری اژدهاکش با غارهای مرطوب و تاریک لانه اژدها مخلوط شده است. اینها لحن های سبکی هستند که اغلب با فیلم بید که تا هفت سال دیگر ساخته نمی شود مرتبط است. این فیلم همچنین به حضور پیتر مک نیکول در نقش جالینوس، پسری که برای سرکوب ظلم و ستم یک اژدها مجبور به توقف روشهای قربانی کردن باکرهها در پادشاهی میشود، میبالد. اگرچه افکتها در آزمون زمان تاب نیامدهاند، اما جلوههای عملی مورد استفاده برای خلق اژدها و مجموعههای بینظیر خلق و خو و زیباییشناختی عالی ایجاد میکند. Dragonslayer موجودات الهامبخشی را ارائه میکند. اژدها زمانی که بازآفرینی آنها در لایو اکشنها، تکنیک های پیشگامانه و ارائه صحنه های حماسی از آتش و خون دشوار بود.
6 ترکیب ژانر عجیب Krull آن را به یک کلاسیک کالت تبدیل کرد
جداسازی جنگ ستارگان با طرح کلی فانتزی
دنیوی و عجیب، Krull تلاش کرد تا قراردادهای ژانر فانتزی ماجراجویی را با همان روحیه جنگ ستارگان بشکند. علاوه بر این، Krull همچنین بسیاری از هنرمندان جلوههای ویژه از فیلمهای جنگ ستارگان را در حالی که منتظر استخدام برای قسمت بعدی بودند، به نمایش گذاشت. این فیلم درباره گروهی از ماجراجویان است که قصد دارند شاهزاده خانمی را که توسط غلبه بر مهاجمان بیگانه اسیر شده است، نجات دهند. کولوین و پیروانش که از آنها پیشی گرفته و تعدادشان بیشتر است، برای نجات سیاره کرول گرد هم می آیند. Krull مملو از مجموعههای رمزگذاری شده فانتزی، مجموعههای بیگانه روانگردان، و ترکیبی از جلوههای موجودات و نبردهای لیزری است که اغلب فقط در داستانهای علمی تخیلی دیده میشوند. همچنین در این فیلم، لیام نیسون و رابی کولترین که در اوایل دوران حرفهای خود فعالیت میکنند، به عنوان بازیگر حضور دارند. اگرچه در طرح خود آنقدر قوی نبود، اما دیدگاه Krull برای ترکیب ژانرها، تا حدودی پیروانی را در میان دوستداران فیلم های فانتزی B ایجاد کرد.
5 شمشیر و جادوگر هر چیزی است که می گوید
زندگی تا عناصر فانتزی کلاسیک
شمشیر و جادوگرحاوی هر چیزی که از یک ماجراجویی کلاسیک شمشیر و جادوی دهه 80 میخواستید بود. یک پادشاه شرور که به اندازه کافی جاه طلب است تا روح خود را به یک جادوگر تاریک بفروشد تا جهان متمدن را تصاحب کند، شروع به افزایش قدرت خود می کند. یک قهرمان باید برای رویارویی با او قیام کند و سلسله استبداد غیبی او را سرنگون کند. شمشیر و جادوگر دقیقاً همان چیزی را ارائه کرد که نامش مستلزم آن است. این فیلم دارای یک شمشیر تیراندازی جادویی وحشی و جلوههای موجود کثیف است. تاریکی در این فیلم فانتزی نیز با زرق و برق و زرق و برق لباسشناسی و زیباییشناسی فیلمبرداری دهه 80 که بر ژانر فانتزی حاکم بود در کنار هم قرار گرفته است. زمان
4 آتش و یخ باکشی یک حماسه متحرک زیبا است
یک عینک بصری حماسی با تأکید بر سبک و تکنیک
کارگردان انیمیشن عمیقا خلاق و اغلب نادیده گرفته شده رالف باکشی، که همچنین به خاطر نسخه های انیمیشنی خود از ارباب حلقه هاکتاب شناخته می شود، با آتش و یخ یک حماسه فانتزی اولیه خلق می کند. که همان قدر که برخورد شمشیر است، برخورد عناصر است. رالف باکشی بهخاطر تکنیکهای روتوسکوپی ابتداییاش که در آن سکانسهای فیلمبرداری شده روی فریم به فریم کشیده میشوند تا حرکت انسان را در یک فضای متحرک تقلید کنند، به خوبی شناخته شده است. آتش و یخ پرنسس تیگرا را در حالی که در حال فرار است دنبال می کند و با یک مرد قبیله ای وحشی روبرو می شود. او قصد دارد از او محافظت کند و با نکرون شیطانی مبارزه کند تا از برنامه های خود برای تسخیر پادشاهی شاهزاده خانم جلوگیری کند. این فیلم به دلیل بازخوانی های بسیار دلنشین و آشکار از شخصیت ها، اکران گسترده ای نداشت، اما تصویر زیبایی از قلمروی وحشیانه و افسانه ای در دنیای داستان ترسیم کرد.
3 پلات، بازیگران، و صحنه های Ladyhawke یک فرمول فانتزی عالی هستند
سفری عاشقانه و الهام بخش پر از جادو
اگر دو فیلم بعدی از لحاظ بصری چندان برای تعریف ژانر فانتزی یکپارچهسازی با سیستمعامل/ تاریک یکپارچه نبودند، Ladyhawke به تنهایی برای داستان و بازیگرانش رتبه اول را می گرفت. متیو برودریک بسیار جوان در نقش مردی بازی میکند که اخیراً از زندان فرار کرده و با یک شوالیه تبعیدی در تلاشی برای شکستن نفرین موذیانهای که توسط اسقف فاسدی که شیفته معشوقش است، به او و معشوقش وارد شده، برخورد میکند. Ladyhawke میشل فایفر و راتگر هاوئر را در نقش زوج اسرارآمیز و مسحورهای که شیمی و عشق مهجورشان در طول فیلم به زیبایی به تصویر کشیده شده است. خود فیلم در یک نسخه فانتزی از اروپا می گذرد و در لوکیشن های باشکوه با خرابه ها و قلعه های زیبا فیلمبرداری شده است. دعوا ترکیبی از رقص عالی با چند سکانس تعقیب و گریز سرگرم کننده تر برای شکستن لحظات سنگین تر متعادل و پر از دل، Ladyhawke همچنین دارای یک موسیقی متن ترکیبی فوق العاده یکپارچهسازی با سیستمعامل است که نیاز به عادت کردن دارد اما آنقدر جذاب است که مقاومت در برابر آن سخت است. فیلم با یک مبارزه باورنکردنی در داخل یک کلیسای جامع با اسب به پایان می رسد، مبارزه ای که پر از درام است و نباید از دست داد.
2 نگاه تاریک فانتزی اکسکالیبور رمانتیسیسم آرتوری را زنده می کند
یک سفر روانی قرون وسطایی
Excalibur از موسیقی حماسی قبل از نبرد نهایی گرفته تا درخشش مهآلود و جلوههای نوری رنگارنگ که از روی شمشیرها و زرهها میدرخشند، نمونه بارز زیباییشناسی ژانر رترو/ تاریک فانتزی است. این فیلم تفسیری عالی از داستان های شاه آرتور است که در کتاب Le Morte D'Arthur نوشته توماس مالوری نوشته شده است. این فیلم هم دوران تاریک ناشناخته و هم دوران طلایی را به تصویر می کشد. زمان قبل و در طول سلطنت شاه آرتور از دریچه و سبک رمانتیسم فرانسوی قرون وسطایی. بازیگران این فیلم با بزرگانی چون هلن میرن، گابریل بیرن، پاتریک استوارت، لیام نیسون و سیاران هیندز همراه هستند. با وجود زیبایی بصری، طرح Excaliburدر درون مایه های تاریک غوطه ور است، زیرا شوالیه ها و آرتور دائماً توسط قدرت های تاریک آزمایش و وسوسه می شوند- قدرت هایی که هدف آنها از بین بردن فضایل و فضیلت های شوالیه است. چشم انداز پادشاهی یکپارچه آنها این فیلم تا حدودی مجموعهای از وقایع است که طول عمر آرتور را در بر میگیرد، دقیقاً مانند کتاب، بنابراین برای برخی ممکن است احساس ناپیوستگی داشته باشد. در واقعیت، مانند مجموعهای تاریک از افسانهها با شخصیتهای تکرارشونده بازی میکند و پس از فهمیدن، تبدیل به یک تابلوی فانتزی پرچین از یک داستان کلاسیک میشود که قرنها باقی مانده است.
1 افسانه فیلم ایده آل این ژانر فانتزی است
یک قطعه بصری خیره کننده از فانتزی بالا
افسانه ریدلی اسکات یک رویای تب زرق و برق دار با مجموعه های زیبا و نورپردازی استادانه است تا تضاد باورنکردنی را با دنیای پری پری بالا و وحشت جهنمی جهان پایین ارائه دهد. در این داستان اصلی یک تام کروز جوان و میا سارا و همچنین یک تیم کری شرور شگفتانگیز بازی میکنند. افسانه درباره فساد بی گناهی است که از دریچه دنیای فانتزی کتاب داستان عمیق به تصویر کشیده شده است. اهریمنی که به نام تاریکی شناخته میشود، عوامل خود را به دام انداخته و یک اسب شاخ را میکشند، شاخ آن را میبرند و تاریکی را به زمین بالا میآورند تا تاریکی بتواند آزادانه در بالا و پایین تردد کند. موجودات شهوانی جهان بالا، و همچنین لیلی و پسر جنگلی جک، با هم متحد می شوند تا با تاریکی روبرو شوند و نقشه شیطانی او را سرنگون کنند، اما به قیمت بالقوه از دست دادن بی گناهی خود. افسانه که در موسیقی و فیلمبرداری خود عمیق و باشکوه است، فیلم استاندارد طلایی برای زیبایی شناسی فانتزی یکپارچهسازی با سیستمعامل/تاریک است.
مطالب مرتبط
دیگران نیز خوانده اند
تازه های مقالات فیلم و سریال
محتوای خود را پیدا کنید
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید