امتیاز شما 0
0
مقالات فیلم و سریال

10 شخصیت زن سریال تلویزیونی که سزاوار پایانی بهتر بودند

از لحاظ تاریخی، شخصیت های زن تلویزیون به ندرت به حق خود می رسند. هیچ کمبودی وجود ندارد که زنان را به نقاط و منابع الهام‌بخش قهرمانان مرد تقلیل دهد. گاهی اوقات، رنج آنها حتی به یک عامل انگیزشی برای رشد شخصیت دیگران تبدیل می شود. سخت نیست که بفهمیم چرا این یک روند رایج است، وقتی زنان تلویزیون اغلب متنفری می شوند که لیاقت آن را ندارند. متأسفانه این یک تصمیم تجاری خوب است که شخصیت‌های زن را خلق کنید که یا رنج می‌برند یا منفور هستند. این باعث می شود بینندگان بسیاری از شخصیت های زن تلویزیونی که شایسته بهتری هستند داشته باشند.

در حالی که در زمان‌های اخیر مخالفت عمدی علیه این روند وجود داشته است، هنوز مایوس‌کننده است که برخی از نمادین‌ترین شخصیت‌های زن در تاریخ تلویزیون چنین پایان‌های ناخوشایندی دارند. وقتی به قوس‌های ناامیدکننده شخصیت‌های تلویزیونی فکر می‌کنید که هرگز به پایان خوششان نرسیدند، اکثر شخصیت‌ها زن هستند. زمانی که چنین شخصیتی یک قوس رشد اختصاصی پیدا می کند، جایی که زندگی آنها شروع به تغییر برای بهتر شدن می کند، بسیار ناامید کننده است، فقط برای اینکه به نفع یک پایان تراژیک رد شود.

10 رابین شرباتسکی از کتاب چگونه مادرت را ملاقات کردم (2005-2014)

با بازی Cobie Smulders

Image

رابین درست از زمان معرفی او در How I Met Your Mother، یک شخصیت سرسخت است. در حالی که او با دوستان خود سازگار و همدل است، در مورد اهداف خود سازش نمی کند. او تصوری دارد که می‌خواهد زندگی‌اش چگونه باشد و چه کسی می‌خواهد شود و در تمام مدت روی آن متمرکز می‌ماند. در حالی که سریال بدون شک درباره دوستی بین شخصیت‌های اصلی است، نمی‌توان انکار کرد که در نهایت مربوط به زنی است که تد آن را "یکی" خود می‌داند که ظاهراً مادر عنوان شده است.

با این حال، وقتی نوبت به پایان سریال رسید، نه تنها فاش شد که مادر فرزندان تد این نیست - او هنوز هم نسبت به رابین احساسات دارد. پایان بدنام نشان می دهد که رابین به تد ختم می شود، علیرغم صحنه هایی که ناسازگاری آنها را در طول نمایش ثابت می کند. قسمتی وجود دارد که در آن تد به صراحت آنچه را که از یک شریک بالقوه می‌خواهد فهرست می‌کند، و مشخص است که رابین به سختی معیارها را برآورده می‌کند. این پایان قدرت شخصیت او را به عنوان یک زن حرفه‌محور که برای راضی بودن نیازی به رابطه با مرد ندارد، تضعیف می‌کند.

9 الکترا ناچیوس از دنیای مارول نتفلیکس

با بازی الودی یونگ

Image

الکترا شخصیتی معیوب و پیچیده است، اما غیرقابل جبران نیست. در حالی که چند قسمت اول فصل 2 Daredevil بر روی تثبیت او به عنوان یک حضور متضاد با اخلاق مت تمرکز دارد، او در طول فصل شخصیت‌های رضایت‌بخشی را به نمایش می‌گذارد. مت و الکترا مکمل یکدیگر هستند و هر کدام به دیگری کمک می کنند رویکرد دقیق تری برای مشکلات خود پیدا کنند. الکترا تصمیم می گیرد راه خود را تغییر دهد و به مت در جنگ صلیبی علیه جنایت بپیوندد، اما قبل از اینکه بتواند به آن زندگی متعهد شود، خود را قربانی می کند تا مت را نجات دهد.

وقتی او در Defenders احیا می‌شود، رشد شخصیت او لغو می‌شود، البته با یک توضیح معقول. این بار زمان کمتری از او می‌گیرد تا زندگی جنایتکارانه را رد کند، اما او باید بمیرد تا بشریت دوباره زنده بماند. نه تنها احساس می‌کند که او دو بار از همان قوس شخصیتی عبور می‌کند، بلکه پایان خوشی را که شروع کرده بود، دریافت نمی‌کند. با مناظره در مورد اینکه نتفلیکس مارول نشان می دهد که MCU canon رسماً به پایان رسیده است، او ممکن است بازگردد، اما MCU بهترین سابقه را در مورد شخصیت های زن نیز ندارد، بنابراین دلیلی برای امیدواری به بهتر شدن وجود ندارد.

8 سارا لین از BoJack Horseman (2014-2020)

با صدای کریستن شال

Image

BoJack Horseman به دلیل پذیرش حقایق تاریک در مورد فرهنگ افراد مشهور و به تصویر کشیدن واقعیت غم انگیز هالیوود به عنوان مکانی پوچ و سمی شناخته شده است. اکثر شخصیت‌ها، که سلبریتی واقعی نیستند، یا نشان دهنده یک کهن الگو هستند یا تقلید از کهن الگوی ساکنان لس آنجلس هستند. بنابراین، در حالی که شخصیت‌های زن در BoJack Horseman دارای ابعاد پیچیده‌ای هستند و پایان‌های خوشی دارند، منطقی است که حس موسیقی پاپ با پایانی غم‌انگیز روبرو شود. . زندگی او در Bojack Horseman درسی بی رحمانه واقع گرایانه می آموزد.

با این حال، پایان سارا لین چنان دلخراش است که نمی‌توان برای او متاسف نشد. در حالی که درست است که او تصمیم می گیرد هوشیاری خود را بشکند، اما او شایسته دوستی بهتر از بوجک است. هر فرد مسئول دیگری مطمئن می شد که به موقع کمک دریافت کرده است. به دلیل رابطه جنسی آنها، به نظر می رسد که بوجک در طول نمایش او را آراسته است. سارا یک استثناست، زیرا نمایش در به تصویر کشیدن واقعیت خشنی که بسیاری از زنان مانند او تجربه کرده اند، مقصر نیست، و با این حال، احساس می کند که او باید بهتر می شد.

7 شارلوت ریچاردز از لوسیفر

بازی توسط Tricia Helfer (2016-2021)

Image

مانند اکثر برنامه‌های تلویزیونی شبکه، لوسیفر با قالبی اپیزودیک از داستان‌ها شروع می‌شود، بدون هیچ اشاره‌ای به طرح کلی. عدم توسعه شخصیت، به‌ویژه برای لوسیفر، باعث می‌شود بینندگان اغلب در طول دو فصل اول آن را ترک کنند. سپس با نیمه دوم فصل سوم، انحراف مشخصی از قالب اپیزودیک وجود دارد. لوسیفر نه تنها یک قوس شخصیتی مرتبط را انتخاب می‌کند، بلکه شخصیت‌های تکرارشونده دارای داستان‌های فرعی اختصاصی می‌شوند که در بسیاری از قسمت‌ها عمیقاً بررسی می‌شوند.

غیرممکن است که احساس نکنید شارلوت سزاوار زندگی طولانی تر است.

از بین شخصیت‌های تکراری، قانع‌کننده‌ترین قوس در فصل 3 احتمالاً متعلق به شارلوت ریچاردز است. وقتی او برای اولین بار معرفی شد، چیز زیادی برای دوست داشتن او وجود ندارد. با این حال، او از شانس دوم خود استفاده می‌کند و در هر نقطه بهتر بودن را انتخاب می‌کند و تماشای مرگ او را دلخراش می‌کند. مرگ شارلوت در لوسیفر برای پیشرفت داستان و اثبات اینکه او برای خود جایگاهی در بهشت با قربانی کردن خود برای نجات آمنادیل. با این حال، غیرممکن است که احساس کنید او سزاوار زندگی طولانی‌تر است، به‌ویژه پس از تماشای شکستن دن به خاطر مرگش.

6 ایمی فارا فاولر از تئوری بیگ بنگ (2007-2019)

با بازی مایم بیالیک

Image

تئوری بیگ بنگممکن است در نیمه دوم از نظر کیفیت افت کرده باشد و بیش از حد لازم ادامه داشته باشد، اما فصل آخر کار فوق العاده ای برای احیای جذابیت قدیمی چند سال اول انجام می دهد. پایان نمایش چندین پایان آزاد را به هم گره می زند و مخاطب را برای خداحافظی دل انگیزش با شخصیت هایی که برای 12 سال طولانی دنبال کرده اند آماده می کند. در میان جنبه‌های سرگرم‌کننده دیگر، فینال آرزوی ماییم بیالیک را برای امی فارا فاولر برآورده کرد، اما پایان هنوز تا حدودی برای این شخصیت ناعادلانه است.

شلدون اغلب یک دوست و دوست پسر وحشتناک است، به دلیل فقدان مهارت های اجتماعی، اما همچنین باور خودشیفته اش که او با استعدادترین در میان گروهش است و مهمترین کار را انجام می دهد. نمایش به این موضوع می پردازد، و امی حتی پس از اینکه متوجه شد شلدون هرگز آن طور که می خواهد او را در اولویت قرار نمی دهد، از او جدا می شود، اما او همچنان به طرز ناامیدکننده ای با او ازدواج می کند. شلدون و امی در واقع زمانی که با هم دوست بودند بهترین رابطه را داشتند، و امی ممکن است در نهایت با شخص دیگری خوشحال تر باشد.

5 لورل لنس از پیکان (2012-2020)

با بازی کیتی کسیدی

Image

در حالی که الیور کوئین در Arrow به فرد بهتری تبدیل می‌شود، قبل از اینکه کارها را با فلیسیتی رسمی کند، دوست یا شریک خوبی برای کسی نیست. هم بهترین دوستش ویلیام و هم قدیمی ترین دوست/علاقه عاشقانه اش لورل لایق بهتری از او هستند، اما قبل از اینکه او بهترین نسخه او شود می میرند، اگرچه مرگ آنها نقش مهمی در تبدیل شدن او به این شخص دارد. مرگ لورل حتی بیشتر از این بینندگان را تحت تأثیر قرار می دهد زیرا او نیز فرد خوبی نبود و بلافاصله پس از درک هدف خود و تغییر برای بهتر شدن درگذشت.

نسخه دیگری از لورل بعداً در نمایش ظاهر می‌شود، و به طور کامل جایگزین احساس تلخی که از مرگ نابهنگام لورل به جا مانده نیست.

ارو با از بین بردن شخصیت‌های زن مشکل داشت، اگرچه به راحتی بسیاری از آنها را بازگرداند، اما بازگشت مرگ لورل غیرممکن بود. لورل در بیشتر زمان خود در نمایش از نوشتن ضعیف رنج می برد، بدون هیچ گونه قوس قابل توجهی. درست قبل از مرگش، او در نهایت به عنوان قلب نمایش در می آید. به‌دلیل رشد شخصیت لورل، او شایسته‌تر از این بود که با پتانسیل‌های ناتمام‌اش بمیرد، و بدون اینکه حقش را به‌عنوان بهترین شخص در بین تمام شخصیت‌ها دریافت کند.

4 الکس دانفی از خانواده مدرن (2009-2020)

با بازی آریل وینتر

Image

الکس دانفی نه تنها لایق پایان بهتری بود، بلکه در مجموع لیاقت بهتری را داشت. الکس به‌عنوان فردی که به‌عنوان موفق‌تر خانواده است، اغلب در خانواده مدرن مورد شوخی‌های بدی قرار می‌گیرد. در حالی که دیدن اعتماد به نفس او در قسمت های بعدی سریال و رد تمام نظرات منفی که خانواده اش درباره او می کنند بسیار دلچسب است، این غیرمنصفانه است که هیچ کس واقعاً به خاطر روشی که او را مسخره کرده است پشیمان نشود و با این وجود بخشیده شود. الکس دانفی نیز علایق عشقی جالبی داشت، اما پایان او به شخصیت او توهین می کند.

نمایش هرگز به الکس احترامی که شایسته او بود نداد.

در حالی که خواهرش هیلی با یافتن شغل به همه ثابت می‌کند که اشتباه می‌کنند، الکس هرگز واقعاً قدردانی نمی‌شود زیرا نابغه او است. پایان او زمانی که با همسر سابق هیلی رابطه برقرار می کند چیزهای زیادی را برای او باقی می گذارد. او به موفقیت شغلی ای دست می یابد که همیشه برایش مقدر شده بود، اما به عنوان یک فرد رقابتی که به طور فعال رفتارهای عجیب و غریب خانواده اش را رد می کند و می خواهد شخص خودش شود، رضایت دادن به همسر سابق خواهرش برای او غیرمشخص و ناعادلانه است. او سزاوار بهتر از او بود، اما نمایش هرگز به او احترامی را که شایسته او بود نداد، بنابراین جای تعجب نیست.

3 دنریس تارگرین از بازی تاج و تخت (2011-2019)

با بازی امیلیا کلارک

Image

انتقادات فصل هشتم بازی تاج و تخت به حق هرگز از سرازیر شدن طرفدارانی که از نحوه پایان نمایش ناامید شده بودند، متوقف نمی‌شود. درام فانتزی حماسی در فصل گذشته رشته‌های روایی جالب زیادی برای نمایش باز داشت و بیشتر آنها نادیده گرفته شدند. معدود مواردی که فصل آخر به آنها پرداخته شد به ناخوشایندترین راه حل شدند. در میان آن‌ها، یکی از برجسته‌ترین قوس‌هایی که سزاوار صبر و قدم زدن دقیق‌تر بود، تحقق نهایی سرنوشت محکوم به فنا توسط دنریس تارگرین است.

در حالی که بسیاری از بینندگان موافقند که سریال از فصول اولیه پیش‌بینی می‌کرد که دنریس به «ملکه دیوانه» تبدیل می‌شد، نتیجه‌گیری عجولانه برای شخصیت او و مرگ نهایی او همه را ناراضی کرد. دنریس اصولی را که فصل های قبل برای او تنظیم کرده بودند به طور غیرمشخصی رها می کندو به دست جان اسنو می میرد. این سریال شخصیت‌های زن پیچیده و معیوب زیادی را به نمایش می‌گذارد و تقریباً با همه آنها در فصل آخر رفتار بسیار ساده‌تر شده است، اما دنریس سزاوارترین آنها بود.

2  ریچل گرین از Friends (1994-2004)

با بازی جنیفر آنیستون

Image

بیش از دو دهه از پخش فصل آخر Friends می‌گذرد، هنوز هم مرتباً درباره این سریال صحبت می‌شود. عمر طولانی آن به عنوان یکی از محبوب‌ترین کمدی‌ها در تمام دوران‌ها مدیون پویایی بین شخصیت‌ها و زندگی مرتبط آن‌ها است که همچنان منعکس‌کننده مبارزات زندگی در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 است. همانطور که نمایش تعریف کننده ژانر بود، Friends اغلب یک ساعت خسته کننده است به دلیل تصمیمات گیج کننده ای که شخصیت های اصلی اغلب می گیرند، و بزرگترین آنها مسلماً در قسمت آخر.

در حالی که پویایی بین ریچل و راس، نوشتن رامکام‌ها را برای همیشه بازتعریف کرد، سرمایه‌گذاری 10 فصل در آن خسته‌کننده است. فصل آخر مخصوصاً باعث می‌شود به نظر برسد که آنها تصمیم گرفته‌اند رسماً راه خود را جدا کنند، اما سپس ریچل در قسمت آخر برمی‌گردد و امیدوارکننده‌ترین پیشنهاد شغلی خود را تا کنون رد می‌کند و به نفع دوست پسر سمی و کنترل‌کننده‌ای مانند راس است. این افشاگری به‌عنوان یکی از رمانتیک‌ترین لحظات تاریخ تلویزیون جاودانه شده است، اما ریچل به جای تمرکز بر حرفه‌اش، لیاقت بهتری از این را داشت که با راس کنار بیاید.

1 Villanelle In Killing Eve (2018-2022)

با بازی جودی کومر

Image

ویلانل جودی کامر یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های غیراخلاقی در تاریخ تلویزیون است. حس شوخ طبعی، شایستگی، حس مد، اعتماد به نفس و استعداد او به عنوان یک قاتل، رد کردن او را به عنوان یک شرور از همان ابتدا دشوار می کند، صرف نظر از اینکه اعمال او چقدر می تواند نفرت انگیز باشد. Killing Eve به‌جای دوبرابر کردن ایجاد ناراحتی بینندگان از این طریق، بر رشد شخصیت ویلانل تمرکز می‌کند، به او قانع‌کننده‌ای از تغییر کامل راه‌های خود برای تبدیل شدن به یک فرد بهتر می‌دهد. شریک بهتری برای حوا.

بنابراین، وقتی او می میرد، پایان سریال Killing Eve ناامید کننده ترین اتفاق تاریخ می شود. تمام کارهای سختی که ویلانل برای تغییر به سمت بهتر انجام داد، در لحظه ای که گذشته اش به او می رسد و ایو را تنها می گذارد، از بین می رود. رمان عاشقانه ایو و ویلانل نیز از همان فصل اول تنظیم شده است، دلیل دیگری که این پایان منفور است. این یک نمونه دلسردکننده از ماجرای دفن همجنس‌بازان است که در آن شخصیت‌های عجیب و غریب به‌طور ناعادلانه می‌میرند، علی‌رغم اینکه داستان‌هایشان مستلزم نتیجه‌گیری‌های شادی‌بخش است و ویلانل را به شخصیت تلویزیونی دیگری تبدیل می‌کند که سزاوار پایان بهتری بود.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0