
اگرچه هر فصل جدید انیمه فرا می رسد و می رود ، لیستی از انیمه ها و همچنین شخصیت هایی وجود دارد که در قلب و خاطرات طرفداران برای نسل های آینده باقی مانده است. به نظر می رسد محبوب ترین ژانر انیمه ژانر Shōnen است ، مجموعه ای از عناوین ایجاد شده برای مخاطبان عمدتاً مرد. با این حال ، مردم از همه هویت طرفداران Shōnen Manga و Anime هستند. در حقیقت ، چندین سازنده از این آثار توسط زنان نوشته و نشان داده شده است. نمونه هایی از مانگای Shōnen که توسط سازندگان زن نوشته شده است شامل Exorcist Blue توسط کازو کاتو ، نوراگامی توسط Adachitoka ، و حتی Inuyasha توسط Rumiko Takahashashi است. آثار تاکاهاشی در واقع الهام بخش سفر خلاقانه مانگاکا زن دیگری بود: Hiromu Arakawa ، خالق مانگا مشهور Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی) .
بحث در حال انجام در دنیای انیمه این سؤال است که انیمه (اغلب در گروه Shōnen) این افتخار را دارد که شخصیت اصلی خود را در بین قهرمانان انیمه به نظر می رساند. از Luffy D. Monkey از یک قطعه گرفته تا Goku از سری Dragon Ball ، فهرست قهرمانان همیشه در حال گسترش است و تصمیم را کاملاً دشوار می کند. با این حال ، در مورد Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی) ، استدلال که از جایگاه قهرمان خود به عنوان بهترین شخصیت اصلی انیمه تاکنون حمایت می کند ، واقعاً قدرتمند است. اگرچه هر شخصیت اصلی Shōnen داستان خاص خود را دارد ، اما غالباً یک مورد پر از آزمایشات دشوار است ، اما کمتر کسی می تواند با سفری که به دنبال ادوارد الریک ، خود کیمیاگر افسانه ای کامل است ، مقایسه کند. این داستانی است که در یک سری از انیمه ها نه ، بلکه دو سری انیمه اقتباس شده است ، با Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی): اخوان المسلمین یک نسخه وفادارتر از این دو و مشهور به عنوان بزرگترین انیمه در تمام دوران است.
دنیای Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی) ، توضیح داد
دو برادر مرتکب تابو نهایی کیمیاگری می شوند
این همه با کیمیاگری شروع می شود ، هنر افسانه ای که گفته می شود ترکیبی از علم و جادو است. هرکسی در دنیای Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی) می تواند کیمیاگری را مطالعه کند ، اما تعداد کمی از آنها می توانند بر آن تسلط داشته باشند. شایعات به طور طبیعی در مورد کسانی که به ویژه در هنرهای کیمیاگری تیزهوش هستند ، می چرخد ، که بسیاری از آنها برای ارتش کار می کنند. در حالی که این ممکن است افتخار بزرگی در سطح به نظر برسد ، یک نکته اصلی Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی) این است که ارتش که کشور آمستریس را اداره می کند ، فاسد است و چرخه خشونت که همه را احاطه می کند ، حتی آنهایی که از راه دور با دولت درگیر نیستند. این امر باعث می شود بسیاری از افراد به دولت ، حتی سایر کیمیاگران استاد ، که دانشمندان دیگر را "سگ های ارتش" می بینند ، نگاه کنند. در شهر حومه شهر Remebool ، چندی نگذشت که شوهرش او را ترک کرد تا فرزندان خود را به تنهایی بزرگ کند ، تریشا الریک پسران جوان خود را در حال کشف این مطالعه متعلق به پدرشان می داند. پسران در این دوره از زمان بیش از شش سال سن ندارند ، اما آنها قادر به درک یادداشت های پدرشان در مورد کیمیاگری بدون مشکل هستند ، حتی درست قبل از چشمان او آیین های کیمیاگری کوچک را برای مادرشان انجام می دهند. چهره های چوبی که پسران با قدرت کیمیاگری به او می دهند ، ظاهری تلخ در چشمانش به او می دهد ، اما او فرزندان خود را تشویق می کند ، با این وجود ، با افتخار از داشتن چنین پسران باهوش. متأسفانه ، تریشا الریک در هنگام شیوع بیماری از یک بیماری عبور می کند و فرزندان خود را در مراقبت از بقیه شهرهای ، عمدتاً خانواده راکبل قرار می دهد. پسران به سمت کیمیاگری کشیده شدند زیرا این امر مادر فقید خود را خوشحال کرد ، اما فتنه آنها به سرعت به وسواس تبدیل شد زیرا ادوارد و آلفونس به دنبال راهی برای احیای تریشا از مردگان بودند. پسران ، پس از شنیدن آیین کیمیاگری معروف به انتقال انسانی ، پسران ، اکنون یازده و ده ساله ، سعی در استفاده از این هنر برای بازگرداندن مادر خود دارند. به طرز غم انگیزی ، تلاش های آنها آتش سوزی است. اد به جای بازگرداندن تریشا الریک ، اد پا و کل بدن خود را از دست می دهد. اد قادر است در مطالعه پدرش روح برادر خود را به کت و شلوار زره پوش متصل کند ، اما برای قیمت بازوی وی. شایعات مربوط به انتقال انسان شکست خورده به گوش سرهنگ روی موستانگ ، یک کیمیاگر دولتی که برای دولت کار می کند می رسد. او معتقد است كه اد ثابت خواهد كرد كه دارایی برای ارتش است و از او دعوت می كند تا برای خود كیمیاگر دولتی امتحان كند. در عوض ، وی برای جستجوی راهی برای بازیابی آنچه او و برادرش از دست داده اند ، پول و منابع موجود را در اختیار خواهد داشت. حتی اگر این به معنای تبدیل شدن به "سگ ارتش" دیگر باشد ، شخص دیگری که کمتر کسی به آن اعتماد خواهد کرد ، ED مصمم است که یک کیمیاگر دولتی شود و این عنوان را در سن دوازده سالگی کسب کند. پس از کسب موقعیت خود ، و بهبودی خوب از عمل جراحی خودروهای انجام شده توسط پیناکو و وینی راکبل ، اد و آل در یک سفر قرار گرفتند تا بدن اصلی خود را به عقب برگردانند .
برای طرفداران مانگا ، سفر لیور اینگونه است که خوانندگان با برادران الریک معرفی می شوند. در این مرحله ، برای کسانی که درباره برادران کمی می دانند ، آنها به همان اندازه برای آنها اسرارآمیز هستند که برای مردم شهر لیور هستند. این برادران وارد یک شهر بیابانی می شوند و در مرکز آن پدر کرنلو ، "مرد مقدس" است که ادعا می کند پیامبر لتو ، خدای مردم لیور است. در واقعیت ، پدر کرنلو یک هنرمند کنفرانس است که از کیمیاگری برای متقاعد کردن شهرهای شهر استفاده می کند که او قادر به معجزه است. این برادران سعی می کنند این مسئله را برای روزه ، زن جوانی که امیدوار است پدر کرنلو بتواند دوست پسری درگذشته خود را زنده کند ، روشن کند. کشیش دروغین در جریان حضور در مقابل پدر کرنلو در اعماق کلیسا ، اذعان می کند که منبع واقعی قدرت کیمیاگری تقویت شده او ، سنگ فیلسوف ، یک یادگار افسانه ای است. با قدرت سنگ یک فیلسوف واقعی ، نه تنها توانایی های فرد می تواند قوی تر شود و از قوانین طبیعی فراتر رود ، بلکه می توان چیزی را که از دست رفته بازگرداند. این برادران سالهاست که به دنبال شایعات مربوط به سنگ فیلسوف هستند و اکنون آنها با چهره ای در بدن روبرو هستند. هر اقتباس از داستان ، قوس لیور را متفاوت می گوید ، اما مانگا اصلی واکنش جالب ادوارد را برای فهمیدن اینکه پدر کرنلو دارای سنگ فیلسوف است ، دارد. یک پانل منفرد ، کیمیاگر تمام شده را لبخند می زند ، اما به طرز دردناکی ، گویا یادگار بزرگ به آنچه پسرک با آن روبرو می شود پایان می دهد. این در واقع رابطه او با سنگ فیلسوف است. از زمانی که Alphonse بدن خود را از دست داد و به لباس زره پوش بسته شد ، او عملاً شکست ناپذیر بوده و قادر به احساس درد نیست. با این حال ، آل نمی تواند دنیایی را که می توانست تجربه کند وقتی که از گوشت و خون ساخته شده بود ، نتواند گرمای پرتوهای خورشید یا سرماخوردگی روز زمستان را احساس کند. از زمان جوانی ، اد به عنوان برادر و محافظ بزرگتر خود ، به ویژه پس از از دست دادن مادرشان ، به دنبال آل بود. اگرچه آنچه برای آل اتفاق افتاد اشتباه بود ، یک بازگشت مجدد کیمیاگری که هیچ یک از پسران نمی توانست پیش بینی کند ، این یک شکست است که هنوز هم کیمیاگر تمام متری را آزار می دهد . به دلیل این ناامیدی نسبت به حق آنچه در آن ستم شده است ، اد از مقابله با پدر کرنلو دریغ نمی کند وقتی که دومی فاش می کند که او سنگ فیلسوف را در اختیار دارد ، درست روی حلقه ای که می پوشد. اد حتی اظهار داشت که او در مورد پدر روس کرنلو سکوت خواهد کرد ، چنان بر صرفه جویی در برادرش متمرکز شده است که او اعلامیه پدر کرنلو را از بین می برد که از مردم لیور برای ایجاد فرقه متعصب برای همیشه وفادار به او استفاده خواهد کرد. کاملاً غیرعادی است که یک قهرمان از دیدن چنین حرص و طمع غافلگیر شود ، اما در عین حال در مورد ادوارد اریک نیز وجود دارد. همانطور که اتفاق می افتد ، اد در واقع ماهیت واقعی پدر کرنلو را در کنار برادرش به مردم لیور نشان می دهد ، اما کسی نمی تواند کمک کند اما سخنان اولیه او را به خاطر بسپارد ، تلاش اولیه برای درک یک درمان برای دلهره بسیار عمیق. این برادران همچنین وقتی اسرار سنگ فیلسوف را کشف می کنند ، یک مانع مهم در سفر خود هستند. چند روایت جنبه های تاریک تر قهرمان محبوب خود را کشف می کند ، اما Fullmetal Alchemist (کیمیاگر تماما آهنی) داستانی است که تصمیم می گیرد هر عنصر هویت یک شخصیت را به نمایش بگذارد ، هر چقدر هم که ممکن است دلهره آور یا تکان دهنده باشد. این پیشرفت شخصیت است که باعث می شود کیمیاگر کامل متلاد چنین تصویری خام و بی پروا از بشریت باشد.
برادران الریک در میان جنگ بزرگ می شوند
مبارزات درونی و چرخه خشونت

پیوند بین برادران ناگسستنی است ، و نیروی محرکه همه چیز منتهی به زمان و مکان فعلی آنها. ممکن است اد نخواسته قهرمان شود ، اما به دلیل وفاداری بی نظیر به خانواده اش ، در این مسیر قرار گرفت و حتی اگر هرگز آن را صریح نپذیرفت ، شفقت او نسبت به کسانی که در این راه از او حمایت کرده بودند. هر دو برادر از عدالت قوی برخوردار هستند و هرچه بزرگ می شوند ، حس خرد و حکمی که واقعاً به آنها اجازه می دهد بخشی از قهرمانان را که به شدت مورد نیاز هستند بازی کنند.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید