
هشدار! این مقاله حاوی اسپویلرهایی برای پایان فصل 3 From است!
اگرچه آنها سریال را به عنوان یک راز نگران کننده آغاز کردند، اما تاریخ تاریک کودکان در From به عنوان کلید بسیاری از وحشتها، ویژگیهای خاص شهر و احتمالاً راه بازگشت به خانه آشکار شده است.
From فصل 2 ، تابیتا شروع به دیدهای مکرر از کودکان مرده کرد، در لباسهای پارهشده و کهنه که تکههایی از موهایشان کم شده بود. این کودکان اغلب نزد طبیثه میآمدند و در حالی که کلمه «انگکویی» را تکرار میکردند، او را لمس میکردند. در نهایت، جید دیدگاههای مشابهی را تجربه کرد، اگرچه برای او، آنها بیشتر به نماد از که او اغلب میدید مرتبط بودند.
تابیتا بعداً فهمید که باید برای نجات بچهها به "برج" برود. اما هنگامی که او به فانوس دریایی رسید، تنها پسر سفیدپوش آنجا بود، با خروج او به دنیای واقعی و بازگشت بعدی به فرومویل و سپس مأموریت او با بچه ها را گیج کننده تر کرد. سرانجام، از پایان فصل 3 به تابیتا و جید پاسخهایی داد که مدتها در جستجوی آن بودند، زیرا آهنگ از نتهای موسیقی درخت بطری دور، خاطرات آنها را بازیابی کرد. زندگی گذشته آنها در فرومویل، نشان می دهد که بچه ها چه کسانی هستند و چه اتفاقی برای آنها افتاده است.
کودکان توسط جامعه قربانی شدند و قاتلان آنها به هیولا تبدیل شدند
کودکان قربانی شدند تا بزرگسالانی که به آنها اعتماد داشتند جاودانه شوند
برای چندین دهه، ویکتور بسیاری از خاطرات دوران کودکی خود را در مورد فرومویل سرکوب کرده بود، تا حدی به دلیل ترس از مکان و وحشتهای آن، و تا حدی به دلیل گناهی که نسبت به مرگ مادرش میراندا و خواهرش الویز احساس میکرد. با این حال، در از فصل 3، قسمت 8، ویکتور در نهایت خاطره خود را از مکالمه ای که بین کریستوفر و پسر سفیدپوش دیده بود، کم کرد. فلاش بک به آن لحظه نشان داد که پسر سفیدپوش به کریستوفر گفت که «پاسخ های آخر در ابتدا هستند،» و اولی سپس داستان کودکان را توضیح داد.
به گفته پسر سفیدپوش، کودکان در تاریکی به دنیا آمدند و در تاریکی به قتل رسیدند و توسط افرادی که دوستشان داشتند و به آنها اعتماد داشتند کشته شدند. آنها روی تختههای سنگی در تونلها کشته شدند، همانطور که از دید جید از آنها در آنجا در از پایان فصل 2 اشاره میشود. با این حال، تا زمانی که From فصل پایانی فصل 3 بود، هویت قاتلان کودکان و انگیزههای آنها فاش نشد. هنگامی که فاطمه هیولای لبخند را به دنیا آورد، توانست ببیند هیولاهای شبانه از واقعاً چه هستند و دقیقاً چه کردند.
فاطما در از فصل 3، قسمت 10 فاش میکند که این موجودات در اصل انسان بودهاند که کودکان را در ازای زندگی ابدی قربانی کردهاند. پس از تکمیل قربانی خود، آرزوی بزرگسالان برآورده شد، اما زندگی ابدی آنها به شکل موجودات خونخوار وحشتناک از خواهد بود. هنوز مشخص نیست که چه کسی این قربانی را تحریک کرد، چه زمانی این اتفاق افتاد، و چرا آن معامله پیشنهاد شد، اما بسیاری از تئوری ها حدس می زنند که مرد زردپوش در رهبری این مراسم شیطانی نقش داشته است.
کودکان نماد و درخت دوردست را خلق کردند
امید آنها ریشه های نماد و درخت دوردست را ایجاد کرد
با توجه به فداکاری کودکانی که از موجودات شبانه ایجاد شدهاند، نباید تعجب آور باشد که نوعی جادو در فرومویل وجود دارد. این جادو در سرچشمه نماد From و درخت دوردست است که توسط کودکان ایجاد شده است. همانطور که ویکتور در از فصل 3 به تابیتا و سارا فاش میکند، کودکان درخت دوردست را در زمان قربانی کردنشان ایجاد کردند.
قبل از مرگشان، کسی که به بچهها اعتماد داشت داستانی تعریف میکرد و این داستان به آنها امید میداد. اینکه آیا امیدی بود که آنها از مرگشان نجات پیدا کنند یا روحشان آزاد شود هنوز مشخص نیست، اما اینامید بود که به ریشه های درختی سرازیر شد که نمادی را بر روی دهانه نورگیر در تونلها. همان ریشهها در نهایت به شکل درختان جادویی دوردست ادامه میدهند، که کسانی را که از میان آنها قدم میگذارند به مکانهای غیرقابل پیشبینی در اطراف فرومویل میرسانند.
شخصیت هایی که در از درختان دور حمل شده اند |
|
---|---|
شخصیت |
جایی که فرستاده شدند |
بوید |
در سیاه چال ها به خوبی خشک شد |
سارا |
زیرزمین کلیسا |
جولی |
سرزمین ریشه |
ویکتور |
ناشناس |
طبیثا |
ورودی فانوس دریایی |
دیل |
دیوار بتنی استخر |
دقیقاً مشخص نیست که چرا درختان دوردست به یک پورتال تبدیل شدند، اما ممکن است ارتباطی با بچهها داشته باشد که بتوانند افراد را به مکانهای خاصی بفرستند تا به آنها کمک کنند. به عنوان مثال، درخت بطری دور تابیتا را به فانوس دریایی فرستاد، که منجر به یافتن هنری در کمدن، مین شد و در مورد ارتباط او با میراندا باخبر شد و در نهایت به یاد آورد که تابیتا در زندگی گذشته میراندا بود. همه اینها به بچهها بازمیگردد، و به نظر میرسد همه چیز به گونهای ساخته شده است که به تابیتا و جید کمک میکند تا بفهمند چگونه آنها را نجات دهند.
چرا بچه ها کلمه "انگکویی" را در از تکرار می کنند
«انگکویی» به یاد داشته باشید
مسلماً قابلتوجهترین و گیجکنندهترین جنبه بینشهای قبلی تابیتا و جید از کودکان، این واقعیت بود که آنها کلمه «انگکویی» را تکرار میکردند. این کلمه هیچ ترجمه ای به یک زبان دنیای واقعی ندارد، بنابراین هیچ تحقیقی وجود نداشت که مخاطبان بتوانند دقیقاً معنای آن را بفهمند. در نهایت، فصل پایانی فصل 3 From تأیید کرد که «انگکوی» به «به یاد داشته باشید» ترجمه میشود.
از فصل 4 رسما توسط MGM+ تمدید شده است، اما تاریخ انتشار آن اعلام نشده است.
وقتی تابیتا و جید سرانجام زندگی گذشته خود را به یاد آوردند، از جمله به عنوان تناسخ میراندا و کریستوفر، آنها توانستند تمام جزئیات مربوط به تجسم اولیه خود را به عنوان یک زوج در طول زمان قبل از تولد فرزندان به خاطر بسپارند. فوتشدگان. هنگامی که آن خاطرات دوباره سرازیر شد، آنها توانستند آنچه را که بچه ها می گویند ترجمه کنند و نشان دادند که کلمه "انگکویی" به معنای "به خاطر بسپار است." در تمام طول مدت، کودکان سعی می کردند به جید و تابیتا بگویند که زندگی گذشته خود و اتفاقاتی که برای آنها افتاده است را به یاد بیاورند در طول دوره های زندگی خود در فرومویل.
یکی از بچه ها دختر جید و تابیتا از زندگی گذشته است
جید و تابیتا چندین بار پس از مرگ دخترشان تناسخ یافته اند
دلیل اینکه بچهها به «یادآوری» به جید و تابیتا نیاز داشتند این است که تجسم اصلی این جفت، والدین یکی از بچههای قربانی بودند. جید و تابیتا در زمان قربانی شدن بچهها زنده بودند، اما سعی کردند جلوی آن را بگیرند و بچهها را نجات دهند، زیرا یکی از آنها دخترشان بود. آن نسخههای جید و تابیتا نتوانستند دیگر افراد جامعه را از قربانی کردن فرزندان برای زندگی ابدی بازدارند.
به جای تبدیل شدن به موجودات از، تابیتا و جید حکم زندگی ابدی خود را دریافت کردند که مقدر شده بود به فرومویل بازگردند تا سرانجام موفق به نجات بچه ها شوند. تابیتا و جید هر بار که نتوانستند بچهها را نجات دهند بارها و بارها تناسخ پیدا میکردند و بچهها باید در رویاها ظاهر میشدند و کلمه «انگکویی» را تکرار میکردند تا نسخههای جدید آنها را به خاطر بسپارند. هنوز رسماً تأیید نشده است که دقیقاً کدام فرزند دختر جید و تابیتا است، اما احتمالاً تا زمانی که او نجات پیدا نکند، نمیتوانند به این چرخه پایان دهند.
نجات کودکان کلید یافتن راه خروج از شهر است
"پاسخ به پایان در آغاز است"
تماس با پیام پسر سفیدپوش به کریستوفر که "پاسخهای پایان در ابتدا هستند،" راهی برای خروج از فرومویل ردپایی به مرگ کودکانبرمی گردد. تابیتا، میراندا، جید، کریستوفر و دیگران قبل از آنها با یک وظیفه به فرومویل فرستاده شده اند: نجات بچه ها. مشکل این است که مشخص نیست ذخیره کردن آنها دقیقاً شامل چه چیزی است.
اگر روح کودکان آزاد شود، هیولاها احتمالاً نابود خواهند شد و قدرت های به دام افتاده در From شهر دیگر ممکن است کار نکنند.
در حالی که جولی می تواند در From به عنوان یک «داستان گردان» سفر کند، ایتن فاش کرد که نمی تواند به گذشته برگردد و چیزها را تغییر دهید - یک داستان وقتی قبلا گفته شده قابل تغییر نیست. بنابراین، جولی نمی تواند به سادگی به گذشته برگردد تا جلوی قربانی شدن کودکان را بگیرد تا همه را آزاد کند. نجات آنها به معنای چیزی متفاوت است، شاید نشان دهد که جید و تابیتا باید با آزاد کردن روحشان آنها را نجات دهند. اگر روح کودکان آزاد شود، هیولاها احتمالاً نابود خواهند شد و قدرتهای به دام افتاده در شهر From ممکن است از کار بیفتند.
مطالب مرتبط
دیگران نیز خوانده اند
تازه های مقالات فیلم و سریال
محتوای خود را پیدا کنید
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید