امتیاز شما 0
0
مقالات فیلم و سریال

20 تا آیکونیک ترین صحنه فیلم در تمام دوران، رتبه بندی شده

بهترین فیلم‌ها سال‌ها پس از اکرانشان همچنان الهام‌بخش فیلم‌سازان هستند و ایده‌ای را ارائه می‌کنند که بلافاصله بینندگان را به خود جذب می‌کند. برخی از برجسته‌ترین فیلم‌ها لحظاتی دارند که تماشاگرانی که با علاقه تماشای این خلاقیت‌های دیدنی را به یاد می‌آورند، بی‌پایان از آنها نقل قول می‌شود. چندین فیلم مانند Interstellar و سه گانه مرد عنکبوتیسام ریمی امسال به سینماها بازگشته اند و بینندگان را یادآوری می کنند. برخی از قطعات سینمای مورد علاقه آنها این موضوع باعث شده تماشاگران سینما به اشتراک بگذارند که کدام صحنه فیلم را نمادین‌ترین صحنه می‌دانند.

نسخه‌هایی مانند Jaws و Toy Story شامل سکانس‌های فراموش‌نشدنی است که لبخند را برای بینندگان در سراسر جهان به ارمغان می‌آورد. این صحنه های باورنکردنی از فیلم های نمادین به دلیل نگارش و کارگردانی بسیار قوی، همچنان در ذهن تماشاگران سینما باقی مانده است. برخی از این قطعات تاریخ سینما مشهورتر از بقیه هستند و ثابت کردند که تأثیر ماندگاری بر بسیاری از بینندگان گذاشته اند. به روز شده در 22 دسامبر 2024 توسط آرتور گویاز: اگرچه فیلم های کلاسیک زیادی وجود دارند که در طول سال ها تأثیر زیادی بر روی مخاطبان گسترده گذاشته اند، اما صحنه هایی وجود دارند که قدرت تعریف سینما را دارند. به عنوان یک کل. این فهرست به‌روزرسانی شد تا صحنه‌های فیلم نمادین بیشتری را در بر بگیرد و استانداردهای قالب‌بندی فعلی CBR را منعکس کند.

20 The Bone Toss فیلم را خلاصه می کند

2001: یک ادیسه فضایی

Image صحنه های نمادین بسیاری در 2001: یک ادیسه فضایی استنلی کوبریک وجود دارد، از شکست HAL تا سکانس دروازه ستاره ای شگفت انگیز. با این حال، صحنه آغازین فیلم نمادین ترین صحنه است که کل فیلم و شاید تاریخ بشریت را در کل آن خلاصه می کند. حتی تیتراژ آغازین به لطف آهنگ باشکوه "Also Sprach Zarathustra" که به طور گسترده به عنوان تم 2001: A Space Odyssey شناخته می شود، جذاب هستند. سکانس آغازین «طلوع انسان» فیلم، قبیله‌ای از انسان‌ها را دنبال می‌کند که به صورت تصادفی با یک تک سنگ سیاه مرموز برخورد می‌کنند. در حین بازی با فسیل ها، قبیله یاد می گیرد که چگونه از استخوان ها به عنوان سلاح استفاده کند و یک قبیله رقیب را شکست دهد. سپس یکی از انسان‌ها استخوان را در سال پرتاب می‌کند و فیلم به آینده می‌پرد. یکی از عناصر نمادین این صحنه 2001: A Space Odyssey این است که چگونه کوبریک از استخوان برای انتقال به سفینه فضایی با همان شکل استفاده می کند و یک موازی الهام بخش بین گذشته را ردیابی می کند. و آینده

19 آواز خواندن در باران شگفت انگیزترین احساس را به تصویر می کشد

آواز خواندن در باران

آواز خواندن در باران از Singin' in the Rain آواز خواندن در باران شادی مسری و میل غیرمنطقی برای بلند شدن و رقصیدن در شب را کانالیزه می کند. فیلم 1952 در سال 1927 می گذرد و در حال بررسی انتقال ظریف از فیلم های صامت به "گفتگو" در هالیوود است. داستان دو ستاره سینما به نام های دان و لینا را دنبال می کند که پس از انتخاب شدن در یک فیلم موزیکال تلاش می کنند تا خود را با دوران جدید وفق دهند. در این زمینه، دان به سراغ کتی، بازیگر مشتاقی می رود که صدای زیبای او پتانسیل نجات فیلمش را دارد. یکی از نمادین ترین صحنه های تمام دوران، صحنه ای است که عنوان فیلم را به آن می دهد. پس از بردن کتی به خانه، دان غرق در شادی می شود، زیر باران سیل آسا می رقصد و عشق تازه یافته اش را آواز می خواند. در "Singin' in the Rain" دان به خودش اعتراف می کند که می خواهد با کتی باشد و هیچ چیز دیگری، و هیچ باران، زلزله یا گردبادی وجود ندارد که او را از قدردانی از نعمت عشق در خالص ترین شکل آن باز دارد.

18 The Bloodbath on Prom Night یک ژانر اصلی است

کری

کری وایت قبل از هرج و مرج در فیلم کری به کارگردانی برایان دی پالما تاجگذاری می‌کند. src= زمانی می‌دانیم که صحنه‌ای نمادین است که بارها در فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی با هر ژانری بازآفرینی شده باشد. برایان دی پالماکری، اقتباسی درخشان از اولین رمان استیون کینگ، تاریک ترین و نمادین ترین شوخی تاریخ سینما را ارائه می دهد. در صحنه، کری به صحنه مدرسه می رود تا عنوان Prom Queen را بپذیرد، اما با گالن های خون خوک از او استقبال شد. مخاطب خیلی قبل از وقوع حمام خون کری می‌داند، اما بیننده نمی‌تواند با نزدیک شدن به لحظه سرنوشت‌ساز احساس ترس کند. این صحنه نمادین نقطه عطف کری را نشان می‌دهد: او سر خود را که غرق در خون است بلند می‌کند و به کشتار خشونت‌آمیز در سراسر شهر می‌پردازد. کریاستیون کینگ چهار بار برای فیلم اقتباس شده است، اما حمام خون دی پالما همان چیزی است که در تاریخ ماندگار شد.

17 خراب کردن یک عروسی و پشیمانی بی درنگ

فارغ التحصیل

صحنه اتوبوس در The Graduate فارغ التحصیل فیلمی در حال بلوغ با بازی آل پاچینو در اواخر دهه 20 زندگی است. او نقش بنجامین را بازی می کند، یک جوان 21 ساله فارغ التحصیل که در مورد آینده خود مطمئن نیست. او متوجه می شود که توسط یک زن متاهل مسن تر، خانم رابینسون فریفته شده است، اما زمانی که بنجامین عاشق دخترش، الین، می شود، مثلث عشقی شکل می گیرد. فارغ التحصیلاحساس گم شدن فرد در دهه 20 را با حس شوخ طبعی قانع کننده بررسی می کند و تفاوت های ظریف بنیامین را در حالی که بین عدم اطمینان و بی پروایی می چرخد، بررسی می کند. بنجامین و الین دو شخصیت جوان هستند که فاقد کنترل تکانه هستند، که در صحنه پایانی معروف فارغ التحصیل به اوج خود می رسد: در حالی که الین در آستانه ازدواج با کارل، یک دانشجوی آینده دار پزشکی است، بنجامین با عجله به کلیسا می رود و می دود. دور با الین این دو در حین فرار به صورت هیستریک می خندند، اما هنگامی که سوار اتوبوس می شوند، حالت های شادشان فضایی برای نگرانی و پشیمانی ایجاد می کند.

16 بزرگترین صحنه رقص تمام دوران

گروه بیگانگان

رقص اودیل، آرتور و فرانتس در گروه بیگانگان حتی کسانی که با Nouvelle Vague آشنایی ندارند احتمالاً با صحنه رقص نمادین Band of Outsiders برخورد کرده اند. این فیلم جذاب ژان لوک گدار دو کلاهبردار به نام های فرانتس و آرتور را دنبال می کند که شیفته فیلم های نوآر هالیوود هستند. آنها موز دوست داشتنی خود، اودیل، را متقاعد می کنند تا به آنها در سرقتی بپیوندد که همه چیز اشتباه است. Band of Outsiders یک داستان مثلث عشق سنتی نیست. پویایی سه گانه در هسته روایت قرار دارد، اما شیمی آنها بسیار فراتر از مفاهیم رمانتیک است. آن‌ها علی‌رغم قطب‌نمای اخلاقی غیرقابل اعتمادشان، با آرمان‌های یکدیگر همبستگی می‌کنند. صحنه نمادین رقص کاملاً هماهنگی آنها را نشان می دهد. دنبال کردن حرکات هماهنگ این سه نفر لذت بخش است، بعلاوه فقط گدار می تواند صحنه ای را با این همه برش به راحتی بسازد.

15 "من مرد آهنی هستم" تونی استارک یک سورپرایز بزرگ بود

مرد آهنی

تونی استارک با بازی رابرت داونی جونیور به دنیا اعلام می کند که مرد آهنی از MCU است دنیای سینمایی مارول پادشاه رام نشدنی سینماست. MCU گسترده در سال 2008 با مرد آهنی شروع شد و سفر تونی استارکبرای تبدیل شدن به قهرمان عنوان را شرح داد. بخش پایانی آن، جایی که تونی استارک یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کند و تایید می‌کند که او مرد آهنی است، ردپای بزرگی در ژانر ابرقهرمانی بر جای گذاشته است. قبل از انتشارمرد آهنی، به طور سنتی دیده می شد که ابرقهرمانان هویت واقعی خود را مخفی نگه می داشتند. مرد آهنیبا نشان دادن اینکه چگونه غرور تونی او را به انجام کارهای غیرقابل تصور سوق می‌دهد و متعاقباً زمینه را برای فیلم‌های بعدی مارول فراهم می‌کند، به طرز درخشانی این موضوع را زیر و رو می‌کند. این به طور قابل توجهی خطوط بین سبک زندگی هوشیارانه قهرمانان و زندگی شخصی آنها را محو می کند.

14 هری پاتر برای شروع دنیای جادوگران از اولیواندر بازدید می کند

هری پاتر و سنگ جادو

دنیل رادکلیف در نقش هری پاتر، برای اولین بار در هری پاتر و سنگ جادو، چوبدستی خود را دریافت کرد. J.K. دنیای جادویی گسترده رولینگ با هری پاتر و سنگ جادو آغاز می شود، جایی که هری یتیم جوان متوجه می شود که یک جادوگر است. یکی از صحنه های تعیین کننده آن، بازدید هری از عصا فروشی اولیواندر در کوچه دیاگون است. این به عنوان مقدمه ای برای دنیای جادوگری مخفی هم برای قهرمان و هم برای مخاطب عمل می کند. هری پاتر و سنگ جادوجادوی دنیای جادوگران را به خوبی در طول سفر اولیواندر به تصویر می کشد. قدرت عظیمی که عصا در جادوگر مشاهده می‌کند، به طرز فوق‌العاده‌ای از طریق وزش موهای هری توسط باد نامرئی منتقل می‌شود و نشان می‌دهد که جادو در رگ‌های او موج می‌زند. صحنه هری پاتر و سنگ جادو با یکی از زیباترین ضرب المثل های فرنچایز، "عصا جادوگر را انتخاب می کند" که هنوز توسط بزرگترین طرفداران امروز هری پاتر نقل می شود خاص تر شده است.

13 علاءالدین و یاسمین یک فرش پرنده را به اشتراک می گذارند

علاءالدین

علاءالدین و یاسمین روی فرش جادویی در علاءالدین دیزنی. دیزنی مسئول تعداد بی‌شماری فیلم‌های متحرک پرطرفدار بوده است که مخاطبان پیر و جوان را با فیلم‌هایی از جمله شیر شاهو پیتر پن سرگرم می‌کند. از بزرگترین آثار کلاسیک آنها علاءالدین است که دزد خیابانی حیله گر علاالدین را می بیند که دیوانه وار عاشق شاهزاده خانم خیره کننده یاسمین شده است. رمانتیک ترین لحظه این دو همچنین نمادین ترین لحظه در کل فیلم است و علاءالدین یاسمین را به یک فرش سواری جادویی دعوت می کند.

تکه از انیمیشن حاصل خیره کننده است و بینندگان را از اهرام باستانی قاهره به معابد بزرگ چین می برد.

انیمیشن حاصل خیره کننده است و بینندگان را از اهرام باستانی قاهره به معابد بزرگ چین می برد. صحنه علاءالدین با یکی از جذاب ترین آهنگ های دیزنی به نام "دنیای کاملا جدید" همراه است. این آهنگ الهام‌بخش نسخه‌های کاور بی‌شماری از هنرمندانی مانند آیدینا منزل و جسیکا سیمپسون بود.

12 E.T. و الیوت یک دوچرخه سواری فراموش نشدنی داشته باشید

E.T. فرازمینی

E.T. هنوز دوچرخه سواری در آسمان شب، با ماه در پس زمینه. یکی از رازهای موفقیت عظیم E.T. فرازمینیخیلی ساده است. کارگردان استیون اسپیلبرگ فهمیده بود که پرواز با دوچرخه فانتزی‌ها و نوستالژی‌های دوران کودکی را برمی‌انگیزد به گونه‌ای که به سادگی مانند یک ابرقهرمان پرواز نمی‌کند. بنابراین، بیگانه فضایی سرکش او به دوست جدید الیوت، مهمانی منحصر به فردی برای هالووین می‌دهد. در طول سفر خود در جنگل به هوا بروند. بار دیگر، جان ویلیامز به اسپیلبرگ کمک می‌کند، با موسیقی سر به فلک کشیده‌اش که آن شات زیبا و بی‌نقص از این جفت را که توسط یک ماه کامل بزرگ قاب شده است، مشخص می‌کند. آنقدر خوب کار کرد که اسپیلبرگ هنوز از آن به عنوان لوگوی شرکت Amblin Entertainment خود استفاده می کند. این بالاتر از جایگاهش به عنوان یکی از نمادین ترین تصاویر دهه 1980 است، و هنوز هم کوتاه نویسی آسان برای مجموعه آثار مشهور کارگردان است.

11 "خب، هیچ کس کامل نیست!"

برخی آن را دوست دارند داغ

جری (جک لمون) به اسگود فیلدینگ III (جو ای. براون) می گوید که او مردی در فیلم Some Like It Hot است فیلم مرلین مونرو بعضی ها داغ را دوست دارندکه اغلب از ابتدا تا انتها سرگرم کننده است، بهترین دوستان جو و جری را می بیند که برای پیوستن به یک گروه موسیقی زن و مخفی شدن از دست پلیس، خود را به عنوان یک زن در می آورند. وقتی Speapeasy آنها خاموش می شود. فیلم فوق‌العاده نوشته شده است، اما لحظات پایانی است که مدت‌ها پس از پایان آن در خاطره می‌مانند. بعضی ها داغ را دوست دارند با بهترین گاف فیلم به پایان می رسد. جری که از شکستن قول خود مبنی بر ازدواج با میلیونر اسگود ناامید شده است، هویت واقعی خود را به عنوان یک مرد برای او فاش می کند که آزگود به او اعلام می کند "خب، هیچ کس کامل نیست." این پیچ و تاب بسیار خوب عمل می کند زیرا مخاطبان انتظار دارند که آزگود از این افشاگری شوکه شود، اما او بی حوصله می ماند و یکی از نقل قول ترین خطوط کمدی را خلق می کند.

10 داک براون از ماشین زمان دلورین رونمایی کرد

بازگشت به آینده

دکتر و مارتی پس از استفاده از Delorean مبهوت به نظر می رسند. بازگشت به آینده یک قطعه جاودانه است، که مارتی را موظف می‌کند تا اطمینان حاصل کند که والدینش در مراسم جشن مدرسه دور هم جمع می‌شوند تا از زمان پاک نشود. بازگشت به آیندهیکی از مشهورترین بخش های فیلم را دارد، زمانی که دانشمند عجیب و غریب داک براون ماشین زمان خود را به مارتی نشان می دهد. قوانینی را تنظیم می کند که کل سه گانه بر اساس آن عمل می کند. ​​​این اولین نگاه اجمالی به خلق Doc خنده‌دار است و خطوط قابل توجه بسیاری را در خود دارد. یکی از دیالوگ‌های شگفت‌انگیز، واکنش ناباورانه مارتی به ساختن ماشین زمان از دلور توسط داک است. این صحنه عالی بازگشت به آینده با اصرار داک مبنی بر اینکه مارتی وقتی دلورین به سرعت 88 مایل در ساعت می‌رسد، چیزی به‌طور جدی چشمگیر خواهد دید که طرفداران علمی تخیلی بی‌وقفه به آن اشاره می‌کنند، کامل شده است.

9 Chestburster اولین خود را می سازد

بیگانه

خدمه Nostromo نگرانند که مشکلی با شاو در حالی که او روی میز تشنج می کند اشتباه است Xenomorph به یکی از عناصر اصلی فرهنگ پاپ تبدیل شده است و موفقیت اخیر Alien: Romulus نویدبخش آینده آن روی صفحه است. طرف دیگر مشکلی است که همه هیولاهای فیلم موفق با آن روبرو هستند - آشنایی بیش از حد، که باعث می شود فراموش کنیم که موجود و چرخه زندگی واقعا چقدر تکان دهنده بوده است. ح.ر. طرح لاوکرافتی گیگر برای هیولای بیگانه مراحل متعددی شبیه به حشرات دنیای واقعی را ترکیب می‌کند، و با چهره‌هاگر، جنینی را می‌کارد که پس از بارداری از میزبان زنده بیرون می‌آید. این منجر به لحظه توقف اصلی Alien's می‌شود، زیرا شام خدمه توسط یک مهمانی قاتل قطع می‌شود. تشنج‌های جان هرت به‌اندازه کافی ناراحت‌کننده هستند، اما هیچ تصوری از وحشت واقعی باقی نمی‌گذارند که زنومورف کوچک از قفسه سینه‌اش در یک اسپری از خون بیرون می‌آید. این واقعیت که مخاطب تا زمان افشاگری هیچ ایده‌ای ندارد که چه اتفاقی می‌افتد، همه چیز را ترسناک‌تر می‌کند زیرا آن‌ها وحشت درمانده هم‌کارانش را به اشتراک می‌گذارند. فضای بیرون هرگز ترسناک تر از این احساس نشده است.

8 اختراع بلاک باستر با کوسه وحشتناک

آرواره ها

رئیس برودی با سیگاری در دهان در کنار کوسه در آرواره ها به دوربین نگاه می کند معروف است که استیون اسپیلبرگ با کوسه مکانیکی در آوارها مشکلی نداشت، که به قدری مستعد خطا بود که مجبور شد کل ساختار را تغییر دهد. از فیلم او هر زمان که ممکن بود کوسه را از دید پنهان نگه داشت و در نهایت به امتیاز جاودانه جان ویلیامز برای نشان دادن تهدیدی که اثرات آن نمی‌توانستند نشان دهد تکیه کرد. استثنای بزرگ، نمادین ترین لحظه فیلم است که ناگهان از آب پشت سر چیف برودی بیرون می زند و این خط نمادین را ایجاد می کند:

شما به یک قایق بزرگتر نیاز دارید.

این صحنه بسیار خوب کار می کند زیرا اسپیلبرگ آن را به خوبی تنظیم کرده است. سر کوسه شوک ناگهانی به تماشاگران وارد می کند و به دنبال آن یک خنده طولانی به دنبال آن می آید که برودی با ترس از پشت قایق قبل از تحویل خط دور می شود. به یکباره ترسناک، خنده‌دار و هیجان‌انگیز بود، و ناگهان فیلم‌های تابستانی برای افراد بسیار زیادی لذت‌بخش‌تر از آن بود که اجازه ندادند چند جلوه مکانیکی نامطلوب جلوی آن‌ها را بگیرند.

7 دارث ویدر پدر لوک اسکای واکر است

جنگ ستارگان: اپیزود پنجم – امپراتوری پاسخ می دهد

دارث ویدر راز خود را برای لوک اسکای واکر در Empire Strikes Back افشا می کند فرانچایز جنگ ستارگان یکی از بزرگترین الهامات سینماست. جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه می زند یک سکانس به خصوص مهم در تاریخ فیلم نقش دارد زمانی که دارث ویدر به طور غیرمنتظره ای ادعا می کند که پدر لوک اسکای واکر است، که در یک نقل قول فوق العاده قدرتمند به اوج خود می رسد.

با نزدیک‌تر کردن لوک و دارث ویدر به‌عنوان رقیب، درگیری آنها در خاطرات مخاطب باقی بماند و به یکی از معروف‌ترین نبردهای داستان‌سرایی «خوب در برابر بد» تبدیل شود.

این چرخش جنگ ستارگان یک تغییر غول پیکر بازی برای حماسه علمی تخیلی است. رابطه لوک و دارث ویدر را تغییر می دهد و پیچیدگی جالبی را به پویایی آنها به عنوان دشمن اضافه می کند. با نزدیک‌تر کردن لوک و دارث ویدر به‌عنوان رقیب، درگیری آنها در خاطرات مخاطب باقی بماند و به یکی از معروف‌ترین نبردهای داستان‌سرایی «خوب در مقابل بد» تبدیل شود.

6 ایندیانا جونز از تخته سنگ می دود

ایندیانا جونز و مهاجمان کشتی گمشده

ایندیانا جونز پس از فرار از تخته سنگ در Raiders of the Lost Ark، مکث می کند. هریسون فورد یکی از بهترین بازیگران سینماست. بهترین نقش او تا به امروز ایندیانا جونز باستان شناس جسور است که در پنج فیلم بازی کرده است. اولین حضور او به‌عنوان ایندیانا جونز، مهاجمان کشتی گم‌شده، با یک کیپر پر اکشن و گیرا آغاز می‌شود، در حالی که ایندیانا در معبد مهیب رزمندگان چاچاپویان شجاع می‌شود. پنج دقیقه اول ایندیانا جونز آنقدر خارق العاده است که بسیاری آن را یکی از بهترین معرفی شخصیت های فیلم در تمام دوران می دانند. پرواز او از تخته سنگی بی‌رحمانه به راحتی هیجان‌انگیزترین قسمت است، و بینندگان را قبل از شروع ماجراجویی‌های باستان‌شناس، ترسانده است. سکانس تخته سنگ در ادامه به معروف ترین لحظه ایندیانا جونز روی صفحه تبدیل شد.

5 راه اندازی رمز و راز کامل با یک کلمه

شهروند کین

صحنه آغازین شهروند کین هیچ فیلمی به اندازه همشهری کین که نویسنده/کارگردان/ستاره او اورسن ولز یک زبان بصری کامل را تقریباً از پارچه کامل اختراع کرده است، سینما را به عنوان یک هنر پیشرفت نکرده است. بیوگرافی تخیلی نازکی از ویلیام راندولف هرست، نجیب زاده روزنامه نگاری زرد را روایت می کند که در اینجا به عنوان یک تاجر اشرافی و سیاستمدار شکست خورده، چارلز فاستر کین تصور می شود. فیلم با مرگ کین آغاز می شود، در حالی که یک کره برفی از دست او می افتد و او یک کلمه آخر را زمزمه می کند: Rosebud. بقیه فیلم در بخش‌هایی پیش می‌رود که یک روزنامه‌نگار برای درک آن یک کلمه، ظهور و سقوط خود را غربال می‌کند. پاسخ یکی از بزرگترین رازهای سینماست، اما این چیدمان است که در ذهن باقی می ماند. ولز به تدریج از دروازه‌های دارایی عظیم کین به داخل اتاق می‌آید قبل از اینکه کره برفی را در هم بشکند و مخاطبانش را تسخیر شده، مجذوب و مشتاق چیزهای بیشتر کند. از آن زمان فیلم‌ها مثل قبل نبودند.

4 جاده آجر زرد را دنبال کنید

جادوگر شهر اوز

دوروثی برای اولین بار در The Wizard Of Oz با مترسک ملاقات می کند. جادوگر اوز یک کلاسیک فوری است که دوروتی را می بیند که پس از اینکه توسط یک گردباد به اوز منتقل می شود، با جادوگر شیطان صفت غرب روبرو می شود. اولین شماره موزیکال بزرگ او، "جاده آجر زرد را دنبال کنید" به راحتی یکی از قابل توجه ترین صحنه های سینما است. این نشان دهنده ورود قهرمان به سرزمینی غریب و آغاز سفر او به خانه است. دوروثی در جاده آجری زرد در جادوگر شهر اوز یک ماجرای رنگارنگ لذت بخش است که دوروتی را در سفر خود برای ملاقات با چندین شخصیت عجیب و غریب آغاز می کند. این آهنگ توسط یک آهنگ فوق‌العاده جذاب، که توسط دوروتی خوانده می‌شود، تمجید می‌شود که از ملاقات با "جادوگر فوق‌العاده اوز" هیجان‌زده است. این صحنه جادوگر شهر اوزمیراثی ماندگار از خود به جای گذاشته است که در سایر ویژگی های Oz، از جمله The Wizو موزیکال محبوب صحنه بازتاب یافته است. شرور.

3 دون کورلئونه پیشنهادی می دهد که نمی توانید رد کنید

پدرخوانده

دون کورلئونه (مارلون براندو) به جانی فونتان در پدرخوانده اطمینان می دهد از بسیاری جهات،مهم ترین ایده های پدرخوانده در صحنه آغازین افسانه ای آن خلاصه می شود، زیرا ویتو کورلئونه در مراسم عروسی دخترش دادگاه برگزار می کند. مردان قدرتمند وارد فضایی ساکت می شوند. اتاقی را تاریک کرد تا به او وفاداری یا التماس کنند، حتی کسانی که به او اعتماد ندارند. او در آرامش نشسته است، مانند پادشاهی که دربار را در دست دارد، و هر چهره ای که در مقابلش قرار می گیرد، ترس کوچکی بر آن نقش بسته است. در اواخر راهپیمایی، در حالی که خواننده جانی فونتان برای دریافت یک نقش سینمایی از او کمک می خواهد، خط امضای خود را که ترس را توجیه می کند، کنار می گذارد:

من به او پیشنهادی می دهم که نتواند رد کند.

در آن لحظه، مخاطب همه چیزهایی را که نیاز دارد می‌فهمد - نه تنها در مورد ویتو و خانواده‌اش، بلکه در مورد دنیایی که در آن زندگی می‌کنند و اینکه چگونه اراده خود را اجرا می‌کنند. مارلون براندو بدون اینکه حرفی بزند بر صحنه تسلط دارد و وقتی تماشاگر از آن خارج می شود، برای داستان بعدی آماده می شود. کورلئونه ها در اوج قدرت خود هستند و جایی جز پایین آمدن ندارند.

2 نورمن بیتس ماریون را زیر دوش می کشد

روانی

صحنه معروف دوش در روانی. آلفرد هیچکاک یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان ترسناک است. بهترین کار او روانی است که یکی از فیلم‌های ترسناک با بالاترین امتیاز است. این فیلم مالک متل وحشتناک نورمن بیتس را نشان می دهد که لباس مادر متوفی خود نورما را می پوشد تا مرتکب یک سری قتل شود.روانی الهام‌بخش‌ترین سکانس او ​​قتل ماریون زیر دوش توسط نورمن است که یکی از معروف‌ترین صحنه‌های تمام دوران است. صحنه دوش روانی یک قطعه سینمای ماهرانه است. استفاده از تصاویر خاطره انگیز، همراه با موسیقی آزاردهنده آن، تلاقی کامل تصویر و صدا را ایجاد می کند. سایه نورمن بیتس در کمین پرده های حمامروانی است، در حالی که ماریون در حال لذت بردن از دوش گرفتن است، که بلافاصله قبل از اینکه دوربین با بی اعصابی روی خونی که در پریز می ریزد تمرکز کند، مخاطب را ناآرام می کند. سوراخ

1 Rick and Ilsa Part Ways

کازابلانکا

Image

کازابلانکا که یکی از بهترین فیلم‌های تمام دوران به حساب می‌آید، ریک صاحب کافه بدبین را دنبال می‌کند و سعی می‌کند به شعله سابقش، ایلسا، کمک کند. ریک به ایلسا کمک می‌کند و به شوهر فراری‌اش، ویکتور لازلو، کمک می‌کند تا از مراکش که توسط رژیم ظالم ویشی تسخیر شده است فرار کند. پایان کازابلانکا زیبا است و ریک را وادار می کند که بین عشقش به ایلسا و جنگ جاری در اروپا یکی را انتخاب کند. قسمت پایانی کازابلانکا طبیعت فداکار ریک را نشان می دهد. او با نجابت ایلسا را ​​به داخل هواپیما به لیسبون می فرستد تا با همسرش به مبارزه با نازی ها ادامه دهد، زیرا می داند که دیگر هرگز او را نخواهد دید. . نقطه اوج کازابلانکا چنان مترادف با سینما شده است که در همه چیز از داستان اسباب بازی 4 گرفته تا مجموعه درام ایالات متحده خواهران به آن اشاره شده است.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0