
هشدار: اسپویلرهای بزرگ برای The Lord of the Rings: The War of the Rohirrim در پیش است
جدیدترین ماجراجویی سینمایی در J.R.R. سرزمین میانه تالکین، ارباب حلقه ها: جنگ روهیریم، با یک درگیری خونین مشخص می شود که جان چندین نفر را می گیرد. از شخصیت های اصلی داستان تقریباً 200 سال قبل از رویدادهای ارباب حلقهها، جنگ روهیریم یکی از مهمترین وقایع تاریخ روهان را روایت میکند. ، قیام دانلندینگ ها تحت فرمان ولف غرب-مارش علیه هلم چکش روهان و محاصره قلعه ای که مشخص می شد به عنوان Helm's Deep.
با وجود اینکه The War of the Rohirrim یک انیمیشن به سبک انیمیشن است، با ارتباطات با سه گانه ارباب حلقه ها پیتر جکسون بارگذاری شده است. با این حال، یکی از تفاوت های بزرگ این است که تعداد کمی از شخصیت های اصلی از عمل جنگ روهیریم جان سالم به در می برند. در حالی که کل یاران حلقه از جنگ حلقه جان سالم به در بردند، همه شخصیتها به جز چند شخصیت در پایان جنگ روهیریم با پایانهای خشن مواجه میشوند. بین خانواده هلم همرهند و دشمنانش، هفت مرگ قابل توجه در طول جنگ رخ می دهد.
7 فرکا
رهبر محلی غرب-مارش با سکان حمله کرد
لرد فرکا ارباب محلی بسیار مورد بدگویی از غرب مارش روهان بود، و اقدامات او انگیزه ای برای کل درگیری در مرکز جنگ روهیریم. فرکا با پیشنهادی به هلم نزدیک شد: به جای اینکه هرا با لردی از گوندور ازدواج کند، باید با پسرش ولف (که اتفاقاً دوست دوران کودکی هرا بود) ازدواج کند و پیوندهای مردم روهان را تقویت کند. بی اعتمادی عمیق هلم به فرکا باعث شد که او نه تنها این پیشنهاد را رد کند، بلکه فرکا را مورد تمسخر قرار دهد و او را پست تر خطاب کند، که اساساً شایسته ربوبیتش نیست.
ارباب حلقه ها: جنگ روهیریم - جزئیات کلیدی |
||||
---|---|---|---|---|
تاریخ انتشار |
بودجه |
فروش ناخالص باکس آفیس |
امتیاز گوجهسنج RT |
امتیاز پاپ کورن متر RT |
13 دسامبر 2024 |
30 میلیون دلار |
10.3 میلیون دلار (و در حال افزایش) |
51% |
83% |
علیرغم موقعیت آنها به عنوان اربابان، منیت دو رهبر باعث شد تا اختلافات خود را با "بیرون بردن" به معنای واقعی کلمه حل و فصل کنند. دو مرد با مشت به درگیری رضایت دادند و پس از اندکی حالت دادن، در مقابل اعضای دادگاه هلم و پسر فرکا، دست راستش ژنرال تارگ و نگهبانان شروع به درگیری کردند. در حالی که فرکا به سرعت به هلم ضربه زد، تنها کاری که کرد خشم پادشاه قدرتمند بود. هلم در نهایت فرکا را با یک مشت شرورانه در هم کوبید، که فوراً از شدت نیروی شدید فرکا را کشت.
به عنوان یک توهین دیگر، هلم ولف و پیروانش را از روهان تبعید کرد و هوس خون او را برای انتقام فراتر از عقل برانگیخت. وولف قبلاً مرگ پدرش را قتلی به دست هلم میدانست، خواه این قصد هلم باشد یا نه. مرگ فرکا کل روایت جنگ روهیریم را به حرکت در آورد.
6 لرد تورن
ارباب روهان به سرعت به خاطر خیانتش پاداش گرفت
لرد تورن ارباب روهان و یکی از اعضای شورای داخلی هلم بود و بیش از یک بار در برابر خشم هلم در مورد بی احترامی فرکا به پادشاه موعظه صبر و صلح کرد. سرانجام مشخص شد کهتورن انگیزه ها و جاه طلبی های خاص خود را در مورد تاج و تخت روهان داشت، و به عنوان وسیله ای برای پیشبرد موقعیت خود، هنگامی که با ارتش دانلندینگ ها بازگشت و به هلم حمله کرد، در کنار وولف قرار گرفت. ادوراس. تورن نه تنها به هلم خیانت کرد که سربازانش را از جناح دفاع هلم خارج کرد، بلکه آنها را به ولف در حمله واداشت.
تورن به عنوان بخشی از نیروی مهاجم به ادوراس بازگشت و در یکی از انبارها با مدافع تنهای آن، هرا، در حالی که او سعی داشت از آن خارج شود، روبرو شد. تورن قصد واقعی خود را فاش کرد و سعی کرد شاهزاده خانم را ترور کند. با این حال، او در این راه با اسب او برخورد کرد، که او را زیر پا گذاشت و او را به جلو در بند چنگال که هرا برای دفاع از خود استفاده می کرد، کوبید. ترون همان جا در انبار مرد، در حالی که خیانت او آشکار شد و چیزی برای نشان دادن آن نداشت.
5 هالث
پسر ارشد هلم پس از یک عمل شجاعانه شدید سقوط کرد
شهر بالای تپه ادوراس عملاً هیچ شانسی در برابر وولف نداشت، فرالاف و سربازانش به دانهارو تبعید شدند و گروه عظیمی از دانلندینگها، کورسها و ساوترونها در مسیر جنگ بودند. این مانع هلم نشد که روهیریم خود را جمع آوری کند، و هرا و برادر شجاعش هالث هر کاری که می توانستند برای دفاع از شهر انجام دادند. دروازههای ادوراس توسط چندین موماکیل شکسته شد، جانوران فیل عظیمی که سامویز گامگی در ارباب حلقهها از آنها به عنوان "oliphaunts" یاد میکند. وقتی یکی به سمت سالن طلایی مدوسلد حرکت کرد، هالث وارد عمل شد.
در ارباب حلقهها: دو برج پیتر جکسون، دروازهبان تئودن که بعداً توسط یک سوار وارگ کشته میشود، هاما نام دارد. پسر او که آراگورن شمشیر او را قبل از نبرد هلمز دیپ بازرسی میکند، هالث نام دارد که هر دو احتمالاً به احترام پسران هلم هستند که به چهرههای شناخته شده در تاریخ روهان تبدیل شدهاند.
شاهزاده جنگجو موفق شد هر سرباز ساوترون را که بر بالای جانور عظیم الجثه سوار می شد بکشد، و با تبر خود پوست سخت بالای گردن هیولا را برید و آن را درست قبل از اینکه بتواند به سالن تلف شود، کشت. هنگامی که جانور متوقف شد و هالث بر روی دشمنان تسخیر شده خود ایستاد، وولف کمان را گرفت و از دور به گردن هلث شلیک کرد و تقریباً فوراً او را کشت. مرگ هالث ضربه مهلکی در سقوط ادوراس بود، زیرا باعث شد خواهر و برادر و پدر مجروح او به هورنبورگ فرار کنند.
4 حما
پسر جوان هلم تقریباً به عنوان یک تراشه تجاری استفاده می شد
کوچکترین پسر هلم، حما، به عنوان روحی ملایمتر از برادر جنگجوش تصویر میشد، اما هیچکدام از شجاعتش را نداشت. حما خواننده ای با استعداد بود، چنگ می نواخت و حتی با وجود کهولت سن، در آستانه جنگ از ترک اسب محبوب خود امتناع کرد. این تصمیم عواقب فاجعهباری داشت، زیرا هاما از خواهر و پدرش عقب افتاد که آنها به سمت هورنبورگ فرار کردند با شکست ادوراس به ولف و مهاجمان دانلندینگ. وقتی نفس اسبش بند آمد، هاما از اسب پیاده شد و سعی کرد به ولف و نگهبانش شلیک کند، اما دستگیر شد.
ولف و تارگ هاما را به دروازه های هورنبورگ نشان دادند و هلم مستاصل و اندوهگین بلافاصله شروع به التماس جان او کرد. هلم حتی پیشنهاد داد که زندگی خود را با هاما عوض کند، تاج و تخت ادوراس قبلاً توسط ولف تسخیر شده بود و هیچ ارتشی برای بازپس گیری آن وجود نداشت. در حالی که تارگ به وولف توصیه کرد که این پیشنهاد را بپذیرد و جان هلم را با حماس مبادله کند تا بتواند ادعای تاج و تخت خود را افزایش دهد، جوان تندخو و انتقام جو گلوی حما را به عنوان وسیله ای برید. از هلم ویرانگر بیشتر، که بدن او را در معرض دید معمولی پوسیده می کند.
3 هلم چکش
پادشاه توانا در دفاع از نگهبان خود درگذشت
هلم پس از مرگ دو پسرش، هر دو به دست ولف، به شدت مجروح و در حالت سوگواری تسلیتناپذیر به نگهبانی در هورنبورگ منتقل شد. هرا پس از شبهای زیادی از خوابی بیپایان علیرغم بازگشت به سلامت، متوجه شد که پدرش از اتاق خوابش رفته است. هلم مخفیانه از طریق یک سری تونل مخفی از میان کوهها بیرون میآمد و به درون برف میرفت، جایی که تعداد زیادی از دانلندینگها را با استفاده از چیزی به جز دستانش کشت و بوق جنگی قدرتمند خود را که دمید. تا ترس در دل آنها بیفتد.
دژی که به نام هورنبورگ (Súthburg سابق) شناخته میشود، به دنبال دفاع تقریباً فراطبیعی هلم از قلعه و افراد داخل آن، به Helm's Deep تغییر نام داد.
دانلندینگها از خشونت و حملات ناگهانی هلم چنان آشفته شدند که به او باور کردند که او یک خشم غیرقابل کشتن است. زمانی که او و هرا پس از گیر افتادن در فضای باز، قلعه را ترک کردند، همه آنها را ثابت کرد. هلم پس از عبور از دروازههای یخزده، که با نیروی شگفتانگیز خود باز نگه داشته بود، هرا را به کشتن دشمنان بیشماری با دستان خالی خود در میان کولاک تسلیمناپذیر ادامه داد. او صبح روز بعد مرده کشف شد، جامد یخ زده اما هنوز در دفاع از قلعه و مردمش ایستاده است.
2 تارگ
ژنرال ولف حس خوبش را نادیده گرفت
ژنرال تارگ هنگامی که به عنوان لرد غرب مارس خدمت می کرد، دست راست فرکا بود، و هنگامی که فرکا کشته شد، وفاداری تارگ به پسرش ولف منتقل شد. در حالی که وولف بی پروا بود و نفرت و انتقام رانده می شد، تارگ آرام و معقول بود، و اغلب در مورد به دست آوردن تاج و تخت و نگه داشتن آن، به لرد جوان موعظه می کرد. علیرغم اینکه صدای واقعی عقل بود، سخنان او اغلب بر گوش ولف تندخو افتاد.
در حالی که تارگ ممکن بود رهبر دانلندینگها به مراتب مؤثرتر از وولف باشد، اما وفاداری او تا زمانی که خیلی دیر شده بود، قضاوت بهتر او را تحت تأثیر قرار داد.
این دلیل تا آخر هم صادق بود، زیرا تارگ شاهد آخرین نبرد تن به تن هرا و ولف در پایان جنگ روهیریم بود. هرا به آن دو پیشنهاد داد که سرنوشت مردم داخل قلعه را با یک نبرد تن به تن حل کنند و به وولف قول داد در صورت برتری او را محاصره کند، که او انجام داد. پس از یک مبارزه وحشیانه با شمشیر، وولف خود را در انتهای شمشیر هرا یافت، کتک خورده.
با این حال، وولف به تارگ دستور داد تا علیرغم وعدههایش به حمله به قلعه ادامه دهد، که تارگ با دانستن اینکه چه وعدهای داده شده بود، و چه منطقی برای ادامه محاصره وجود داشت، از انجام آن خودداری کرد. به دلیل آنچه که او به عنوان خیانت می دید،وولف با چاقو از ناحیه وسط تارگ زد و او را کشت. در حالی که تارگ ممکن بود یک رهبر بسیار مؤثرتر از وولف برای دانلندینگ ها ایجاد کند، اما وفاداری او تا زمانی که خیلی دیر شده بود، قضاوت بهتر او را تحت تأثیر قرار داد.
1 ولف
The Leader Of The Dunlendings به دست یک سپر واقعی روهان افتاد
وولف در حالی که چیزی جز خشم و انتقام در ذهنش نبود، چالش تن به تن هرا را کورکورانه پذیرفت و آن را صرفاً به دلیل حواس پرتی ندید. او در جنگ مجردی به دوست دوران کودکیاش شکست خورد، درست مانند زمانی که آنها بچه بودند و او زخمی را روی چشمانش گذاشت. در آن زمان بود که فرالاف، زره هلم پوشیده و شاخ جنگی خود را در دست داشت، در بالای خط الراس مشرف به دره ظاهر شد و سربازان وولف را ترساند و به عقب نشینی رساند. وولف ناامید و شکست خورده یک بار دیگر با خشونت به هرا حمله کرد و به ظاهر همه چیز را از دست داد.
شاهزاده خانم جنگجو با کمک اولوین، سپردار سابق خود روهان، توانست حمله خود را دفع کند. اولوین سپر ساعد کوچکی را که او و خویشاوندانش برای حمله و دفاع از آن استفاده می کردند، پرتاب کرد. سپر او که نبردهای زیادی را در زندگی خود دیده بود، با لبه های دندانه دار در امتداد بیرونی آن پوشیده شده بود. هرا موفق شد ولف را تحت سلطه خود درآورد و لبه سپر را به گردن او فشار داد و همزمان او را خفه کرد و گلویش را برید که در نهایت او را کشت.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید