
مارول بزرگترین موفقیت خود در دهه 2000 را با رویداد ابرقهرمانی در مقابل ابرقهرمان جنگ داخلی به دست آورد، کمیکی که الهام بخش کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی بود. . کمیکهای ابرقهرمانی همیشه از قهرمانان در حال مبارزه با قهرمانان بهعنوان یک استعاره استفاده میکنند - دو قهرمان با هم ملاقات میکنند و سوءتفاهم میکنند، میجنگند و سپس با هم متحد میشوند تا با یک دشمن بزرگتر روبرو شوند. با این حال، برای سالها پس از جنگ داخلی، مارول داستانهای بیشتری را که قهرمانان را در مقابل یکدیگر قرار میدهند، به سمت خوانندگان میفرستاد. اولش بدیع و جالب بود اما بعد از مدتی کمی زیاد شد. طرفداران مانند گذشته از این داستان ها لذت نبردند و شروع به کاهش بازدهی برای مارول کردند. این باعث شد که ناشر از آنها بسیار کمتر استفاده کند و طرفداران نفس راحتی بکشند.
با این حال، تا زمانی که ویراستار تام بروورت، که پشت اکثر رویدادهای ابرقهرمانی در مقابل ابرقهرمان بود، کتابهای مردان ایکس را با از خاکستر راهاندازی مجدد تحویل گرفت. . ناگهان، خوانندگان دو داستان ابرقهرمانی در مقابل ابرقهرمانان دریافت میکنند - «Raid On Graymalkin»، که دو تیم مردان ایکس را در برابر یکدیگر قرار میدهد، و یک مسابقه مجدد انتقامجویان علیه مردان ایکسدر انتقامجویان ، ناشی از این واقعیت است که جد مک کی در حال نوشتن هر دو X-Menو Avengers است. به نظر میرسید که مارول گوشهای از این نوع داستانها را باز کند، و بازگشت به این چاه ناامیدکننده است، بهویژه با توجه به اینکه چگونه جایگاه آنها در راهاندازی مجدد X-Men جدید است.
جهان مارول وقتی متحد است بهتر کار می کند
مارول اولین دنیای ابرقهرمانی نبود، اما این شرکت مفهوم را متحول کرد. کمیک های ابرقهرمانی مارول عصر نقره ای اکثراً در شهر نیویورک اتفاق افتادند. مرد عنکبوتی با Human Torch دوست بود، و او سعی کرد به Fantastic Four بپیوندد، زیرا فکر می کرد آنها می توانند به او پول بدهند. انتقام جویان همگی در عمارت انتقام جویان زندگی می کردند که قبلاً خانه خانواده استارک بود. مردان ایکس در شهر زندگی نمی کردند، اما یک ساعت با ماشین فاصله داشتند. در نهایت، قهرمانانی مانند Daredevil، the Punisher، Iron Fist و بسیاری دیگر معرفی میشوند، مبارزات مقدماتی خود را انجام میدهند و سپس با هم دوست میشوند، یا در مورد Punisher، شبه متحدان ناآرام میشوند.
جهان مارول بر اساس حس رفاقت ساخته شده بود و خوانندگان این احساس را داشتند. این شرکت حتی کاری مشابه با سازندگان خود انجام داد، با استن لی که اسطوره مارول بولپن را خلق کرد، جایی که همه هنرمندان و نویسندگان مارول با هم در یک منطقه مشترک کار میکردند و داستانها را به صورت روزانه منتشر میکردند. وقایع در کمیک های مختلف بر زندگی قهرمانان دیگر تأثیر گذاشت. این جنبه از دنیای مارول باعث شد که جهان در آن احساس زندگی کند و "واقع گرایانه" باشد، به گونه ای که جهان پراکنده شهرهای DC با محافظان ابرقهرمانی آنها چنین احساسی نداشتند، تا زمانی که دی سی شروع به کپی برداری از جهان مشترک مارول کرد. دنیای سینمایی مارول این استناد را از کمیک ها به عاریت گرفته است، و ماهیت مرتبط فیلم ها بخشی از آن چیزی است که فاز اول تا سوم را به چنین موفقیت بزرگی تبدیل کرده است.
البته، مبارزه قهرمانان با قهرمانان دیگر بخشی از همه اینها بود، اما این فقط یک بخش از داستان بود، نه کل داستان. خوانندگان همیشه مایلند علاقه مندی هایشان را ببینند و به سؤالات قدیمی مانند «آیا مرد عنکبوتی می تواند کاپیتان آمریکا را شکست دهد؟» پاسخ دهند. یا "آیا این چیز هالک را کلافه می کند؟" با این حال، این دعواها فقط پیش غذا برای دوره اصلی بود، یعنی تیمی که بعد از آن می آمد. در حالی که مواقعی وجود داشت که برخی از قهرمانان هرگز واقعاً با هم دوست نمی شدند - اساساً ولورین دهه 1980 و هر قهرمان غیرجهش یافته ای با این شرایط مطابقت داشت - آنها هنوز هم زمینه های مشترک پیدا می کردند و با هم کار می کردند. این به اندازه روش مارول بخشی از DNA مارول بود. این چیزی است که دنیای مارول را به مکانی هیجانانگیز برای معاشرت برای خوانندگان تبدیل کرده است.
اختلاف قابل پیش بینی ارزش درام را ندارد
پایان دوران کراکوا برای مردان ایکس بسیار آسیب زا بود. این تیم کشور جزیره ای را که ساخته بودند و اتحادی که نژاد جهش یافته ایجاد کرده بود را از دست داد. جهشیافتهها ناگهان بیش از هر زمان دیگری مورد ترس و نفرت قرار میگیرند، زیرا مردم در چکمههایشان به خاطر بیماریهای شایعهای که میتوانند انسانهای عادی را به جهشیافته تبدیل کنند و همچنین خود جهشیافتهها با عواقب رستاخیز کراکوایی دست و پنجه نرم میکنند، میلرزند. در همین حال، شکافی بین Rogue و Cyclops X-Men را به دو دسته تقسیم کرده، گروه هایی که در "Raid on Graymalkin" به وقوع خواهند پیوست. اطلاعات زیادی در مورد داستان پیش رو در دست نیست، به جز اینکه دو تیم در مورد حمله به X-Mansion که توسط نیروهای ضد جهش یافته تسخیر شده است، در مقابل یکدیگر قرار خواهند گرفت.
در همین حال، در انتقامجویان، شماره ۲۱ دسامبر نوید میدهد که کاپیتان مارول و سایکلوپس با هم روبرو شوند در داستانی که بازتابهایی برای آینده خواهد داشت. چیزی که این موضوع را بسیار عجیب می کند این است که دقیقاً این تیم انتقام جویان با مردان ایکس برای شکست دادن Orchis در پایان دوران Krakoa کار کردند. مردان ایکس و انتقامجویان قطعاً مشکلات خود را در گذشته داشتهاند، اما مانند زخمهای داستانهای قهرمانان قبلی در مقابل قهرمانان، آنها کاملاً در گذشته هستند. بازگرداندن آنها بسیار ارزان است و به دهه 00 میلادی گوش میدهد، زمانی که این نوع درام تمرکز اصلی دنیای مارول بود. با این حال، دهها سال بعد است و آن سگ دیگر شکار نمیکند.
مقابله کردن قهرمانان در برابر قهرمانان هرگز به طور کامل از بین نمی رود، و همچنین نباید. با این حال، مارول قطعاً به یک مهلت قانونی برای استفاده از آن به عنوان بخش اصلی هر داستان نیاز دارد. وحدت دنیای مارول بزرگترین نقطه قوت آن است، و این داستان های ابرقهرمانی در حال مبارزه با ابرقهرمانان این را گل آلود می کنند. مطمئناً، وقتی همه برای پیروزی بزرگ در پایان گرد هم می آیند، همیشه احساس خوبی دارد، اما تا این مرحله، خوانندگان دقیقاً می دانند که همه این داستان ها چگونه پیش خواهند رفت. X-Men مبارزه خواهد کرد، با یک شرور بدتر متحد می شود، و سپس پس از "Raid on Graymalkin" راه خود را ادامه می دهد، در نهایت با هم می آیند تا با یک تهدید بزرگتر مبارزه کنند، عمارت را پس بگیرند و سپس در یک MCU بازسازی کنند. مد دوستانه درست به موقع برای اولین نمایش خود در صفحه نمایش بزرگ. مردان ایکس و انتقامجویان بر سر یکدیگر غرغر میکنند، کمی با هم درگیر میشوند و طوفان انتقامجوی جدید در نقطهای بین دو جناح صلح برقرار میکند. همه چیز بسیار قابل پیش بینی است و این وضعیت را دوچندان بدتر می کند.
مارول مایل است انسجام دو فرنچایز بزرگ خود را فقط برای درام کوتاه مدت از بین ببرد. به نظر میرسید که مارول از زمانی که داستانهایی مانند Inhumans vs.
مطالب مرتبط
دیگران نیز خوانده اند
تازه های کمیک
محتوای خود را پیدا کنید
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید