
آیا چیز جالبتری از دیدن لحظهای در یک فیلم MCU وجود دارد که صادقانه لحظهای از مارول کامیکس را بازسازی میکند؟ در طول یک دهه و نیم گذشته، دنیای سینمایی مارول به یک غول پیکر فرهنگی تبدیل شده است که طرفداران را در سراسر جهان سرگرم کرده و میلیاردها دلار به دست آورده است.
اما، علیرغم تمایل MCU به تغییر برخی چیزها و رفتن به مسیر خود، فیلمها و برنامههای تلویزیونی اغلب ریشههای خود را به یاد میآورند و با بازآفرینی یک Marvel معروف، کمی به منبع اصلی اشاره میکنند. لحظه یا پانل برای کشف 10 لحظه ای که در MCU کاملاً زنده شدند، ادامه دهید.
10 پلنگ سیاه شکست فروتنانه T'Challa را به طرفداران داد
در ابتدا در: اکشن جنگل شماره 6 (1973) دیده شد
همیشه این پیروزیها در فیلمهای مارول نیستند. در موردپلنگ سیاه، این فیلم تصمیم گرفت یکی از ویرانگرترین باخت های تی چالا را به نمایش بگذارد. پس از اینکه تی چالا به نبرد تشریفاتی برای تاج و تخت واکاندا به چالش کشیده می شود، اریک کیلمونگر از او برتری می کند و تی چالا را به شدت مجروح می کند. Killmonger ادعای پیروزی می کند و پلنگ سیاه را به یک آبشار می اندازد.
این عنصر داستانی قدرتمند در کمیکها نیز وجود داشت و در اصل در Jungle Action شماره 6، که اولین حضور Killmonger نیز بود، دیده شد. درست مانند فیلم، Killmonger واکاندا را به جنون می کشد و از پلنگ سیاه رضایت می خواهد و نبرد آنها به همین ترتیب با پرتاب T'Challa به یک آبشار به پایان می رسد. این یک برش عمیق شگفتآور است، اما یکی از تکاندهندهترین لحظات در Black Panther را رقم زد.
9 کاپیتان آمریکاپنجره کلاسیک خود را از هیتلر بازسازی کرد
در ابتدا در: کمیک کاپیتان آمریکا شماره 1 (1941) دیده شد
اولین فیلم کاپیتان آمریکا طرفداران را به روزهای جنگ جهانی دوم برد تا منشا قهرمان نمادین را به آنها ببخشد. پس از اینکه او از یک هیچ کس لاغر به آدونیس عضلانی تبدیل شد و مرگ دکتر ارسکین منجر به لغو پروژه تولد دوباره شد، دولت ایالات متحده استیو را از میدان جنگ دور نگه داشت. در عوض، کاپیتان آمریکا برای اجرای نمایش های صحنه و کمک به فروش اوراق قرضه جنگی به تور گذاشته شد.
در طول این نمایشها، او لباس کلاسیک خود را میپوشید، کلاه بالدار و همه چیز را میپوشید، و وانمود میکرد که با مشت به بازیگری که آدولف هیتلر را به تصویر میکشد، مشت میزند تا جمعیت را به وجد آورد. این لحظه بازآفرینی اولین حضور عمومی استیو بر روی جلد کاپیتان آمریکا کامیکس شماره 1 است که به طرز بدنامی نشان میدهد که او مشتی به فک هیتلر میزند.
8 Avengers: Infinity War جشن آرام تانوس را نشان داد
در ابتدا در: دستکش بی نهایت شماره 6 (1991) دیده شد
یکی از شگفتانگیزترین لحظاتی که در صفحه نقرهای زنده شد، یک صحنه اکشن غولپیکر یا خط نمادین نبود، بلکه لحظهای از تفکر آرام بود. در پایان Avengers: Infinity War، تانوس پس از تکمیل تلاش خود برای ایجاد تعادل در جهان، به یک سیاره بازنشسته می شود. در محاصره زمین های کشاورزی، تانوس در آرامش و ساکت نشسته و به کاری که انجام داده فکر می کند.
این واقعاً از کمیکها بیرون کشیده شد زیرا حماسه اصلی "Infinity Gauntlet" نیز با تانوس در یک سیاره به پایان رسید و زندگی آرامی به عنوان یک کشاورز داشت. در دستکش بی نهایت شماره 6، تانوس به آدام وارلاک از برنامههایش برای داشتن یک زندگی آرامتر میگوید و مینشیند و به همه چیزهایی که از سر گذرانده فکر میکند. اگرچه این پویاترین لحظه نیست،این لحظه شخصیت پردازی عالی برای تانوس است که به طرز شگفت انگیزی در فیلم به تصویر کشیده شد.
7 ددپول و ولورین آینده تیره مرد مورچه ای با ارجاع خنده دار
در ابتدا در: Wolverine #71 (2009) دیده شد
The Merc with a Mouth دوست دارد به منبع منبع ارجاع دهد و این یکی از بهترین جوکها را در ددپول و ولورین ساخته است. در اواسط فیلم، وید ویلسون و لوگان وارد مجتمعی می شوند که توسط خواهر پروفسور ایکس، کاساندرا نوا، اداره می شود، که از جسد مرد غول پیکر ساخته شده است (که منجر به شوخی ددپول در مورد نحوه شوخی کردن بازیگر مرد مورچه ای پل راد می شود. بالاخره پیر شد).
اما بدن اسکات لنگ فقط برای نمایش نبود، بلکه اشاره ای به خط داستانی کلاسیک "Old Man Logan" بود. در Wolverine #71، طرفداران با دیدن Pym Falls، شهری که در اطراف اسکلت انسان غولپیکر شکل گرفته است پذیرایی میکنند. ددپول و ولورینتا لبه پر از ارجاعاتی به داستان های مارول است، اما با بازسازی یکی از دلهره آورترین اتفاقاتی که برای قهرمان مورد علاقه همه افراد در حال تغییر اندازه می افتد، طنز زیادی به همراه داشت.
6 کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی از طرفداران پرسید "جهنم باکی کیست؟"
در ابتدا در: کاپیتان آمریکا شماره 8 (2008) دیده شد
زمانی بود که باکی، دستیار کاپیتان آمریکا مرده بود و برای همیشه رفته بود. اما تاریخ مارول در سال 2008 با کاپیتان آمریکا شماره 8 تغییر کرد، زمانی که استیو در وسط دعوا قرار می گیرد و قاتل معروف به سرباز زمستان را می بیند و او را به عنوان خود می شناسد. شریک قدیمی اما با شنیدن نام "باکی"، قاتل تنها با سردی گفت: "جهنم باکی کیست؟".
جای تعجب نیست که این خط داستانی نیروی محرکه فیلم بعدی، کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی بود. پس از اینکه راجرز یک S.H.I.E.L.D در معرض خطر را بازجویی می کند. مامور، سرباز زمستانی حمله می کند، که منجر به رویارویی مشابه آنچه در کمیک ها می شود،از جمله اینکه Winter Solider به کاپیتان آمریکا پاسخ می دهد «جهنم باکی؟ کیست؟» می شود. در حالی که پیچ و تاب در MCU به آن سختی نمیآید، هنوز هم دیدن زنده شدن این لحظه جالب بود.
5 Thor: Love and Thunder به زیبایی مرگ یک خدا را بازسازی کرد
اولین بار در: Thor: God of Thunder #3 (2012) دیده شد
بعضی نماها آنقدر بزرگ و جسورانه هستند که به سادگی باید برای فیلمبرداری تا حد امکان ترجمه شوند. تیم خلاق پشت Thor: Love and Thunder دقیقاً این کار را با یک شلیک انجام دادند که طرفداران دویدن جیسون آرون روی ثور بدون شک آن را به خاطر دارند. در فیلم MCU، ثور به طور تصادفی با بقایای فالیگار بهموت، خدایی که توسط گور شرور قصاب خدا کشته شده است، برخورد می کند.
تصویر غم انگیز نشان داده شده در Thor: Love and Thunder یک بازآفرینی وفادارانه از تابلویی از Thor: God of Thunder #3 است که به طور مشابه نشان می دهد که چه اتفاقی برای Falligar افتاده است. پس از برخورد او با قصاب خدا. در حالی که MCU لحظات و پانلها را اقتباس کرده است، موردی که در آخرین فیلم Thor دیده شد، با اختلاف بیشترین میزان 1:1 است که تاکنون در یک فیلم مارول ظاهر شده است.
4 کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی فال اوت استیو و تونی را نمایش داد
در ابتدا در: جنگ داخلی شماره 7 (2007) دیده شد
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی شاید وفادارترین اقتباس از آن داستان خاص نبود، اما جنگ ایدئولوژیک تونی استارک و استیو را در میانه داستان قرار داد. در طول فیلم، مرد آهنی و کاپیتان آمریکا دورتر و دورتر می شوند، در ابتدا بر اساس توافقات سوکوویا و بعداً توسط باکی، که منجر به جنگی شد که تنها زمانی تشدید می شود کهتونی متوجه می شود که سرباز زمستانی پدر و مادرش را کشته است و استیو از آن با خبر بوده است. .
نبرد نهایی بین مرد آهنی، کاپیتان آمریکا، و سرباز زمستانی شدید است، به خصوص در یک لحظه که تونی تیری را مستقیماً به سمت استیو شلیک می کند، که با سپر خود آن را دفع می کند. آن نما اشاره مستقیم به جلد جنگ داخلی شماره 7 بود که کاپیتان آمریکا و مرد آهنین را در یک تابلو در گلوی یکدیگر نشان می داد.
3 یکی از صحنه های دردویل بهترین رویارویی خود را با پانیشر به طرفداران داد
در ابتدا در: The Punisher #3 (2000) دیده شد
فقط فیلمها نیستند که در ثبت نکات برجسته مارول کامیکس کار بسیار خوبی انجام میدهند. فصل دوم Daredevil یکی از بهترین تقابلهای مت مورداک و فرانک کسل را در قسمت New York’s Finest اقتباس کرد. پانیشر دردویل را دستگیر کرده و او را با زنجیر روی سقف بسته است با چیزی جز یک اسلحه که به دستش چسبانده شده است. فرانک به مت این انتخاب را می دهد که یا به پانیشر شلیک کند یا کنار بماند و او را تماشا کند که یک جنایتکار را می کشد.
فرانک همین کار را در The Punisher #3 انجام داد و نمایش حتی برخی از دیالوگها را از کمیکها حفظ کرد. با این حال، در کمیکها، دردویل سعی کرد به فرانک شلیک کند تا از وقوع جنایت جلوگیری کند، در حالی که در نمایش، مت قفل را شلیک کرد (اگرچه هنوز خیلی دیر شده بود). با این حال، دیدن این لحظه در لایو اکشن شگفت انگیز بود.
2 کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی حرکت ترکیبی حماسی Hawkeye و Ant-Man's
در ابتدا در: انتقامجویان شماره 223 (1982) دیده شد
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی با طناب زدن در بیشتر فیلمهای انتقامجویان، از جمله فیلمهایی که به تازگی معرفی شده بودند، از دیگر فیلمهای استیو منحرف شد. همانطور که استیو گروه قهرمانان خود را که مخالف قرارداد سوکوویا هستند تشکیل می دهد، او اسکات لانگ، با نام مستعار مرد مورچه ای، Hawkeye و قهرمان تازه کار که اخیراً بازنشسته شده است را گرد هم می آورد. در طول نبرد بین طرفهای مرد آهنی و کاپیتان آمریکا، هاوکی و مرد مورچهای تصمیم میگیرند برای مانوری که طرفداران را تشویق میکردند با هم متحد شوند..
لحظهای که Ant-Man کوچک میشود و تصمیم میگیرد سوار تیری شود که Hawkeye آن را پرتاب میکند، فقط جالب نیست، در واقع اشارهای به انتقامجویان #223 است که ویژگیهای جلد آن را نشان میدهد. این دو یک حرکت را راه اندازی می کنند. و نه، این فقط یک طعمه پوششی نیست، این حرکت در داستان نشان داده شده است که در آن دو نفر از آن برای جلوگیری از انفجار یک بمب در سیرک استفاده می کنند.
1 Spider-Man: Homecoming به خوبی قدرت درونی پیتر را به تصویر کشید
اولین بار در: مرد عنکبوتی شگفت انگیز شماره 33 (1963) دیده شد
طرفداران MCU از دیدن مرد عنکبوتی مشتاق بودند و به لطف قرارداد با سونی، او سرانجام امتیاز خود را در دنیای مشترک بدست آورد. اولین فیلم، پیتر پارکر جوانی را به نمایش میگذارد که معنای قهرمان بودن را در حالی که تهدید کرکس در شهرش به چشم میخورد، بررسی میکند. در آخرین اقدام، پیتر در زیر آوار دفن میشود و کسی به او کمک نمیکند، و مرد عنکبوتی را مجبور میکند تا عمیقتر کند و از تمام قدرتی که در اختیار دارد برای بیرون آوردن خود استفاده کند.
صحنه تلخ عمدتاً بر اساس یک لحظه الهامبخش مشابه در کمیک است. در مرد عنکبوتی شگفت انگیز شماره 33، پیتر به لطف دکتر اختاپوس زیر ماشین آلات سنگین گیر افتاده است و جان عمه می در خطر است. اما همیشه قهرمان انعطافپذیر، مرد عنکبوتی با موفقیت خود را آزاد میکند، لحظهای که در دنیای سینمایی مارول بازآفرینی شده است.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید