
به طور سنتی، نبردهای بزرگ پایانی در پرده سوم فیلمهای دنیای سینمایی مارول، آخرین فرصت برای قهرمان هستند تا تمام ترفندهای موجود را برای پیروزی بر دشمن خود به کار گیرند. شکستها گهگاه در این راه رخ میدهند، به ویژه در Avengers: Infinity War زمانی که قهرمانان برای اولین بار در برابر جنگسالار تیتان، تانوس، شکست میخورند. اما شکستهای دیگری نیز وجود دارند، به شکل حفرههای داستانی که ممکن است کل نبرد را خراب نکنند، اما مردم را به سؤال پرسیدن درباره منطق نبرد وادار میکنند. مقیاس این نبردها از تیمهای صد نفره که در برابر قدرتمندترین قهرمانان زمین میجنگند تا نبردهای کوچک و تکبهتک متغیر است که قهرمان را مجبور میکند به تنهایی هوشمندانه عمل کند. اما فقط به این دلیل که حفرههای داستانی وجود دارند که منطقی به نظر نمیرسند، به این معنی نیست که صحنههای مبارزه بدی هستند. بسیاری از این صحنهها در واقع از بهترینها در MCU هستند که قوانین واقعیت خودمان را زیر پا میگذارند تا منطق خود را شکل دهند. لحظاتی که بیمعنی هستند معمولاً زمانی هستند که MCU قوانین خود را زیر پا میگذارد، با فیلمهای دیگر تناقض دارد یا غیرقابلدرک میکند که چرا قهرمان یا شرور آنطور که عمل میکنند، عمل میکنند.
10 مرد مورچهای Ant-Man هنوز هم باید خیلی بیشتر از کانگ در کوانتومانیا بترسد.
در حقیقت، Ant-Man و Wasp واقعاً نتوانستند Kang را شکست دهند. نکته ترسناک در مورد Kang این است که وقتی او میمیرد، همیشه یکی دیگر برای جایگزینی او وجود خواهد داشت. متأسفانه، این یک سهو بزرگ از جانب Scott Lang و Hope van Dyne در پایان Ant-Man & the Wasp: Quantumania است. به نظریه، دو تا از Avengers ضعیفتر، یک نوجوان و یک زوج مسن نباید قادر به کشتن این نسخه از Kang بودند، که قبلاً Avengers و Thor را کشته بود. Scott احتمال بازگشت Kang را بررسی میکند، اما آن را به غائب میاندازد و معتقد است که پس از نابودی توسط هسته قدرت، او برای همیشه مرده است. در حالی که Scott هوشمندترین فرد گروه کوچک شده نیست، Hank و Janet باید به اندازه کافی عاقلانه میدانستند که نسخههای دیگری از Kang در آن خارج وجود دارند که میتوانند تهدیدی ایجاد کنند. چرا آنها به دیگر قهرمانان در مورد این امکان هشدار ندادند؟ شاید Quantumania فقط به یک پایان نسبتاً خوش نیاز داشت.
9 نزاع برادرانه ثور با یک معمای بیاثر به پایان میرسد.
دو فیلم اول Thor پیش از ورود Taika Waititi که با Thor: Ragnarok اوضاع را به هم زد، با مشکلاتی مواجه بودند و این در نبردهای نهایی مشخص میشود. در حالی که آخرین نبرد میان Thor، Loki و Malekith در Thor: The Dark World تا حدودی در چارچوب آن دنیا معقول بوده است، نمیتوان همان را برای اولین فیلم اوپنیم که اله اسطورهای نورس را به تصویر میکشد، گفت. پس از بازیابی چکش امضایی خود در زمین، Thor به دنیای خانگیاش در Asgard بازگشته تا برادرش Loki را بیابد که در حال راهاندازی پل Bifröst برای نابودی Jotunheim است. برادران آسگاردی در Bifröst به نبرد میپردازند تا Odin دعوا را قطع کرده و مانع از سقوط آنها به عمق بیپایان شود. اما Loki به طور داوطلبانه سقوط میکند پس از آنکه Odin تأیید خود را نداد. چیزی که در این صحنه غیرمنطقی بود، قصدهای Loki در همزمان باز کردن Bifröst و سقوط به عمق نبود؛ بلکه نحوه زنده ماندن او پس از سقوط به منظور ادامه داستان چند سالهاش در چند فیلم دیگر و یک سریال تلویزیونی بود.
8 تیچالا T'Challa در مقابل کیل مانگر Killmonger در پلنگ سیاه Black Panther یک فینال ناامیدکننده بود.
Black Panther به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تمام دوران محسوب میشود. این فیلم از زاویه T'Challa، پادشاه جوان Wakanda که با چالشهای شخصی و سیاسی در کشورش دست و پنجه نرم میکند، بخش متفاوتی از MCU را که قبلاً فقط در Avengers: Age of Ultron و Captain America: Civil War اشاره شده بود، به تصویر میکشد. نبرد نهایی بین او و پسرعمویش Killmonger ایدههای فرهنگی متضاد درباره میراث از طریق حکومت و قدرت را برجسته میکند. زیباییشناسی و اجرای نبرد پرده سوم میان T'Challa و Killmonger، گیجکنندهترین بخش است، چرا که بقیه فیلم بسیار زیبا و به خوبی ساخته شده بود. این مبارزه به دلیل افکتهای بصری ناکافی مورد انتقاد قرار گرفته و رقصهای رزمی آن در مقایسه با دوئلهای تک به تک قبلی در فیلم، سطح پایینتری داشته است.
7 بیوه سیاه Black Widow خیلی راحت در فیلم اختصاصی خود فرار کرد
صرف نظر از اینکه Natasha Romanoff و Yelena Belova، سربازان ابرانسانی مانند Captain America یا Red Soldier نیستند و بنابراین نباید به این راحتی از مرگ گریخته میشدند، پس از انفجاری چشمگیر که تمام Red Room را نابود کرد و تمامی Widowهایی که تحت کنترل Dreykov بودند را نجات داد، Natasha هنوز باید نبرد دیگری را در پایان Black Widow به سر ببرد. Natasha خودش را به Thaddeus Ross تحویل میدهد، کسی که از زمان اتفاقات Captain America: Civil War به دنبال او بوده است. تنها صحنه بعدی نشان میدهد که Natasha با ظاهری نو، آماده کمک به Captain America برای آزادسازی دوستانشان از زندان است. یک صحنه حذفشده توضیح میدهد که Natasha از قفلهای دستی خود رهایی یافته و از Ross گریخته است، اما در چارچوب نسخه نهایی، آزادی ناگهانی Natasha با تداوم داستان سازگار نیست.
6 ثور Thor در Infinity War باید سر تانوس (Thanos) را هدف می گرفت
نادیده گرفتن این اشتباه که یک میم کامل را آغاز کرد، دشوار است. از هر کسی که Infinity War را تماشا کرده بپرسید که به جز "Mr. Stark, I don't feel so good."، چه جمله خاطرهانگیزی در ذهن دارد و احتمالاً خواهند گفت: "باید به سر حمله میکردی." این آخرین کلمات پیروزی Thanos به Thor بود، پیش از آنکه انگشتانش را بزند و مأموریت نابود کردن نیمی از جمعیت جهان را به اتمام برساند. Thanos اشتباه نمیکرد. چرا Thor به سر حمله نکرد? به هر حال، Thor مانند Spider-Man قاعدهای برای نکشتن دشمنانش ندارد. او خدایی است که در طول عمر طولانیش بسیاری از افراد را کشته و آمادگی داشته است یکی دیگر را به دلیل مرگ برادرش بکشد. این میتواند به عنوان لحظهای از هدفگیری ضعیف یا میل انتقام در سر او توجیه شود. اما با نگاهی به گذشته، Thor میتوانست کمی دقیقتر عمل کند وقتی که نیمی از جهان در خطر است.
5 چرا کسی بعد از فیلم Eternals کسی حرفی از سلستیال Celestial آسمانی نمیزند؟
نبرد نهایی Eternals، Ikaris را در برابر قهرمانان همراه خود قرار میدهد، زمانی که مشخص میشود او به طور مخفیانه مرگ بشر را به منظور تولد Tiamut the Communicator آغاز کرده است. این نبرد در واقع یکی از نقاط عطف فیلم Marvel زیرارزیابی شده است که رفقای قرنها قدیمی را مجبور میکند تا رهبر خیانتکار خود را در عملکردی دلشکسته متوقف کنند. با این حال، آنچه تماشاگران را حیرت زده کرد، یک اثر بزرگ به اندازهای است که در دیگر فیلمهای MCU به آن اشارهای نشده است. وقتی که Eternals تولد Tiamut را متوقف کرده و بشر را نجات میدهند، مجسمه عظیمالجثه Celestial در اقیانوس هند باقی میماند.
ظهور ناگهانی این مجسمه هرگز در هیچ پروژه دیگری از MCU ذکر نشده بود، که قطعاً موجب بحثی در دنیای واقعی میشد. اما به نظر میرسد Marvel متوجه شده است که طرفداران به ارجاعی از Eternals در پروژههای دیگر علاقه دارند. She-Hulk در تیتر "چشم بر هم زدنی" به این مجسمه اشاره کرد و در تریلر Captain America: Brave New World ظاهر میشود.
4 چرا تسِرَکت Tasseract رد اسکال را در کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو به سوی دیگر فضا منتقل کرد؟
در روزهای اولیه MCU هنوز در حال رفع مشکلات مربوط به Infinity Stones بود، بنابراین منطقی است که بعضی تغییرات داستانی اتفاق بیفتد. در پایان Captain America: The First Avenger، قهرمان اصلی داستان در برابر Red Skull در داخل هواپیمای Valkyrie روبرو میشود تا جلوی نابودسازی ایالات متحده آمریکا را بگیرد. نبرد زمانی به پایان رسید که Red Skull Tesseract را برداشته و او را ناپدید کرد. طرفداران از Infinity War میآموزند که Tesseract یک سیاهچاله باز کرده بود که ویلن را به Vormir منتقل کرد. The First Avenger این گونه به نظر میرسید که نگه داشتن Tesseract به معنای حکم مرگ خودکار است، در حالی که کاراکترهایی مانند Nick Fury و Loki بعدها بدون عواقب آن را در دست گرفتند. ممکن است موضوع سادهای مربوط به فعالسازی Tesseract توسط Red Skull بوده باشد، اما این موضوع هرگز بهطور مناسبی توضیح داده نشد.
3 چگونه ددپول و ولورین از TVA جان سالم به در بردند؟
برای داستانی مبتنی بر مفهوم چندجهانی، چندین خلأ داستانی بروز خواهد کرد. در اکثر موارد، این موضوع در Deadpool & Wolverine کاملاً قابل قبول بود چرا که MCU را به بهترین شکل ممکن احیا کرد و به طور رسمی دو تا از نمادینترین کاراکترهای Marvel Fox را وارد داستان کرد. حتی زمانی که همه چیز منطقی نبود، این تجربه سرگرمکننده و به طرز شگفتآوری دلگرمکننده بود. نبرد نهایی کاراکترهای اصلی را نشان میدهد که تلاش میکنند Time Ripper را از نابودسازی تمام جهانها به جز Void متوقف کنند. با قدرت دوستی، Deadpool و Wolverine دست در دست هم دادند و از میزان کشنده برقی که در رگهایشان جریان داشت، جان سالم به در بردند. از نظر منطقی، هیچ ترکیبی از قدرتهای درمانی نمیتوانست آنها را نجات دهد. اما باز هم، این یک فیلم Deadpool است -- قوانین میتوانند هر طور که او بخواهد تغییر کنند.
2 کاپیتان مارول باید کری را وقتی فرصت داشت از بین می برد.
در پایان Captain Marvel، Carol Danvers چیپ مهارکنندهای را که تواناییهای او را محدود میکرد نابود میکند. او قادر میشود ظرفیت کامل خود را آزاد کند و معلم سابقش، Yon-Rogg، را با تُسیم او به یک راکت و ارسال او به عنوان پیام به Supreme Intelligence خنثی کند. در این روند، او به جز آن کشتی که Ronan the Accuser در آن حضور داشت، ناوهای جنگی Kree را نابود میکند. به وضوح، Captain Marvel نمیتوانست در آن لحظه Ronan را بکشد زیرا این باعث تغییر داستان Guardians of the Galaxy میشد. اما Carol پیشگام عدالت است و هیچ سنگی را برنمیگرداند. در عمل، نجات کشتی Ronan، ثبات خط زمانی MCU را حفظ کرد. اما همچنین به نظر میرسد که از سوی Carol کوتاهبینی در عدم نابودسازی کامل آنها وجود دارد.
1 مباره علیه Ultron التران در Avengers: Age of Ultron هیچ معنی ای نمی داد
Avengers: Age of Ultron از زمان اکران در سال 2015، نقدهای زیادی دریافت کرده است و به حق. اما یک نکته که نمیتوان انکار کرد این است که آخرین رویارویی بین Ultron و Avengers سرگرمکننده است. اضافه کردن Wanda و Pietro Maximoff به مجموعه انتخابی عالی بود که تنها با نیمی از افتخارات همراه شد، اما جادوی بیشتری به MCU افزود و قدرت Avengers را گسترش داد. جوهره این صحنه را میتوان در یک جمله که توسط Hawkeye بیان شده خلاصه کرد: "شهر در حال پرواز است، ما با ارتشی از رباتها میجنگیم... و من فقط یک کمان و تیر دارم. هیچیک از اینها منطقی نیست." با نگاهی به گذشته، شگفتآور است که Avengers Ultron و ارتش دُرُئیدهای هوشمند او را شکست دادند،
با توجه به بیتوجهی آنها. برای مثال، Captain America در حالی که شهر Sokovia فرو میریخت، شوخی میکرد و Thor زنی را از یک خودرو پروازی نجات داد اما بلافاصله او را دوباره به تله مرگبار شهری انداخت.
در آن روز، Avengers واقعاً خوششانس بودند.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید