
برای طرفداران انیمه، معدود چیزها به اندازهی یک نبرد نهایی پاداشدهنده و نفسگیر نیستند. از اولین قسمت، هواداران با قهرمانی آشنا میشوند که در خلال آزمایشها و سختیهای بیشماری تبدیل به جنگجویی افسانهای میشود. چه یک حماسهی هنرهای رزمی، چه جنگ علمی-تخیلی پرپیچ و خم، یا از طریق جادویی، رویارویی نهایی میان نیروهای خیر و شر پاداش نهایی برای هوادارانی است که از ابتدا داستان را دنبال کردهاند. از جهات مختلف، نبرد نهایی پاداشی است که هواداران وفادار به خاطر ثابت قدم ماندن تا پایان دریافت میکنند؛ تمام صبر، ایمان و توجهشان با بزرگترین نمایش سری عوض میشود. یک انیمهی خوب میتواند به انیمهای شگفتانگیز و بیزمان تبدیل شود به لطف یک نبرد نهایی محکم.
با این حال، گاهی اوقات آن نبرد نهایی کمی – کمتر از حد انتظار – به نظر میرسد. شاید به دلیل شکست بسیار ناگهانی باشد. گاهی به خاطر نبرد بیروح یا حتی بدتر، نبود نبرد وجود داشته باشد. صرف نظر از دلیل دقیق، گاهی نبرد نهایی یک انیمه بیش از یک فکر بعدی به حساب میآید تا رویارویی عظیمی که هواداران در انتظار آن بودند. این انیمهها برخی از ناامیدکنندهترین نبردهای نهایی طی سالها را به نمایش میگذارند. اگرچه این نبردهای نهایی به دلایل خود ناامیدکنندهاند، اما به این معنا نیست که این سریالها به طور کلی بد هستند — فقط در ارائه و اجرای نبرد نهایی کمتر موفق عمل کردهاند.
10 Gun x Sword در یک چشم به هم زدن همه چی رو تموم کرد
حداقل مونولوگ شرور کوتاه شد
در سیارهی سرابهای بیپایان، Gun x Sword سفری انتقامجویانه را که شخصیت اصلی، ون، آغاز میکند روایت میکند. در جستجوی مردی به نام “The Claw”، ون با گروهی از شخصیتهای رنگارنگ ملاقات میکند؛ بسیاری از آنها به همپیمان بدل میشوند و بسیاری دیگر نه. در پایان، پس از چندین نبرد ربتیکی فوقالعاده رضایتبخش، ون نهایتاً به “The Claw” میرسد تا شاید عدالت شایستهاش را به اجرا بگذارد. کشتن همسر یک مرد در روز عروسی قطعاً هدفی بر سر ایجاد میکند.
“The Claw” با تکبر ایستاده و درصدد گفتگو با ون میشود، اما تنها در عرض چند ثانیه به شکلی ساده و غیرمراسمی ناکام میماند. این رفتار با شخصیت ون همخوانی دارد؛ زیرا او اهمیت نمیدهد که به سخنان شرور گوش دهد، اما برای هوادارانی که مشتاق یک نبرد تن به تن شدید بودند، این کافی محسوب نشد. عجیب بود که مردی که از ابتدا در شوها صحبت میشد، با این سهم کمی شکست خورد. میتوان گفت که این صحنه تنها برای نشان دادن بیارزشی “The Claw” از ابتدا بوده، اما باز هم دیدن اوج سری که تقریباً شش ثانیه دوام داشت، بسیار ناامیدکننده بود.
9 آمون ساگا خیلی سریع شرور نهایی خود را به زانو درآورد
امپراتور Valhiss شایسته این برخورد بود، البته
قهرمان اصلی Amon Saga، Amon، جنگجویی جوان است که به دلایل مرموز وارد پادشاهی Valhiss میشود. در حالی که Amon خود را گرفتار مأموریتی برای نجات شاهزادهای زندانی مییابد، مسیر انتقام شخصی او منحرف میشود. در نهایت، Amon با امپراتور شرور Valhiss، مردی که مسئول قتل مادرش بوده، روبهرو میشود. هنگامی که Amon و همپیمانانش حمله نهایی را به Valhiss و فرماندهانش آغاز میکنند، سرنوشت جهان در تعادل قرار میگیرد.
در بسیاری از جهات، نبرد نهایی بین Amon و Valhiss به کار میخورد. اکشن فراوان، لحظات خارقالعاده رضایتبخش از سرنوشت شروران (مطمئناً Mabo سزاوار این برخورد بود) وجود دارد، اما سرنوشت Valhiss بسیار ناگهانی رقم خورد. Amon اندکی با او دست و پنجه نرم میکند و شمشیری از پیشانی او فرو میکند. همین! بدون نبردی طولانی، بدون اتحاد علیه او، بدون سخنان نهایی دراماتیک — تنها یک ضربه با شمشیر.
8 Mobile Suit Gundam اجازه دهید یک شرور قدیمی صلح را به ارمغان بیاورد
البته این لحظه بیشک نمادین است
در سال 0079، بشریت شروع به آبادسازی فواصل دور از فضا کرده است. مستعمره انسانی دور از زمین، Side 3، خود را به عنوان امارت Zeon اعلام کرد و حملهای علیه فدراسیون زمین آغاز نمود. درگیری بسیار پیچیدهای آغاز شد که جانهای بیشماری را از دست داد، اما در میان همه اینها، جوانی به نام Amuro Rei، خلبان ربات فوقالعاده قدرتمند Gundam، قرار داشت. در فینال Mobile Suit Gundam، نیروهای فدراسیون زمین به سپاه اصلی Zeon دست یافتند و برای آیندهی تمام بشریت مبارزه کردند.
با فرماندهی شرور Kycilia Zabi بر نیروهای Zeon، اوضاع به نقطهای بحرانی رسید که او تصمیم به فرار از نبرد بازنده گرفت — تا زمانی که Char Aznable، بهترین خلبان Zeon و دشمن قدیمی Amuro، از ربات خود خارج شد، یک شلیککنندهی راکت که بهراحتی در دسترس بود را یافت و سر Kycilia را برداشت. این صحنه بلافاصله به یک لحظهی نمادین تبدیل شد و اهمیت زیادی در روایت Mobile Suit Gundam پیدا کرد؛ اما برای هوادارانی که مشتاق دیدن پیروزی Amuro در جنگ بودند، این تغییر ناگهانی در داستان از هیچ جا ظاهر شد. اگرچه دیدن اجرای عدالت توسط Char رضایتبخش است، شکست امپراتوری Zeon نیز بسیار سریع رقم خورد و حتی به اقدامات مستقیم Amuro یا همپیمانانش مرتبط نبود.
7 Genocyber داستان خونین خود را به پایانی گیج کننده رساند.
حداقل قهرمانان پیروز شدند
زرهی جنگی سایبری تجربی به نام Genocyber، قدرتمندترین سلاح روی کره زمین است. شناخته شده به عنوان Vajra، Genocyber قدرتی تقریبا نامحدود دارد و به دارندهاش تواناییهای تلهکینزی و حتی پیرورکینزی را میبخشد. ایجاد آن مسیر جهان را برای همیشه تغییر داد و پس از صد سال مبارزه علیه Genocyber، دولتی تمامیتگرا کنترل شهر The City of the Grand Ark، آخرین پناهگاه بشریت را به دست گرفت. وقتی Genocyber نهایتاً شهردار فاسد و نیروی مسلح او را در شهر نابود کرد، به فضا بالا رفت و وارد یک ایستگاه فضایی عظیم گشت.
قسمتهای 4 و 5 از سریال Genocyber به طور رادیکال با سه قسمت اول متفاوت هستند و توضیح میدهند که وجود Genocyber چه تأثیری بر جهان داشته است. در خاتمه قسمت نهایی، تصویری از Genichiro Kuryu، رهبر سابق سازمان سازندهی Genocyber، به طور مکرر بر روی صفحه تکرار میشود در حالی که Genocyber ایستگاه فضایی را نابود میکند. میتوان استنباط کرد که وقتی Genocyber ایستگاه فضایی را از بین برد، عملاً سالها درگیری گروه Kuryu را به پایان رساند؛ اگرچه این امر قابل قبول است، اما سرنوشت دقیق شخصیتهای اصلی نامشخص باقی میماند. کل سریال استعارهای عمیق درباره بینتیجه بودن و غیرانسانی بودن جنگ است که همیشه پیام اخلاقی قدرتمندی دارد، اما نبرد نهایی سریال کوتاه و مبهم است و به جای ارائهی پاسخهای مستقیم، سوالات بیشتری مطرح میکند.
6 شکارچی خون آشام دی نبرد نهایی رضایت بخشی، هرچند مختصر، ارائه داد
کانت مگنوس لی مثل یک احمق سقوط کرد
در آیندهای بسیار دور، پس از آخرالزمان، زمین به یک بیابان ویران تبدیل شده که توسط ترسناکترین موجودات شب اداره میشود. گرگینهها، ارواح و خونآشامها فرمانروایی میکنند، در حالی که بشریت فقط در تلاش برای زنده ماندن است. وقتی دختری جوان از کمک D، بزرگترین شکارچی خونآشام، بهره میبرد، مبارزه او را به قلب قلعه تاریک یک سرور خونآشام میبرد. آنجا، D با کانت مگنوس لی، خونآشامی با قدرتی به ظاهر بیپایان که بر سرزمین حکومت میکند، روبهرو میشود.
در طول سریال Vampire Hunter D، هواداران شاهد آن بودند که D دستهای از هیولاهای عجیب و غریب به اشکال و اندازههای مختلف را یکبهیک از بین میبرد. مهارتهای او فراگیر است. از این رو، وقتی نبرد اوج با مگنوس لی به چیزی بیش از این نرسید که او توسط تلهکینزی لی در اطراف اتاق پرتاب شود، کمی ناامیدکننده بود. و زمانی که D موفق شد مگنوس لی را با ضربهای به قفسه سینه با شمشیر شکست دهد، این نتیجه بیشتر ناامید کننده شد. مگنوس لی، سرور خونآشامی که میتوانست تنها با نگاهی یک سلاح ضد خونآشام را از بین ببرد، سر مردی را تنها با اراده بشکند و پس از آن با یک خنجار از بین برود، بود. صحنه نهایی مرگ او کاملاً دیدنی است، اما سادگی نحوه مرگ او کمی عجیب به نظر میرسد.
5 هلسینگ خود را برای یک نبرد نهایی که فقط چند ثانیه طول کشید آماده کرد.
آلucard میتوانست بیش از آنچه نشان میداد بجنگد
وقتی که موجودات مردگان امنیت جهان را تهدید میکنند، سازمان Hellsing در خط مقدم برای سرکوب آنها قرار میگیرد. این موضوع هرگز به اندازه زمانی که لشکری از خونآشامها و ارواح تحت فرمان Incognito شروع به وحشت و خرابکاری کردند، صادق نبود. آلucard، خونآشام وابسته به Hellsing، قدرتمندترین جنگجوی آنهاست و تنها کسی است که میتواند Incognito را شکست دهد. شایسته و منطقی، مواجهه آلucard با Incognito منجر به ناکامی سهمگین موجود مزاحم شد.
تنها مشکل این رویارویی نهایی، کوتاهی آن بود. در بیشتر زمان دیدار اوج، آلucard و Incognito صرفاً ایستاده و با یکدیگر صحبت کردند. آلucard ژستهای خفن کلاسیک خود را از خود نشان داد و Incognito از قدرت او شگفتزده ماند؛ سپس نبرد در یک چشم بر هم زدنی به پایان رسید. همانند Vampire Hunter D قبلی، این لحظهی بسیار خفن دیدن افشای هویت واقعی D و آلucard بوده است، اما در مقایسه با کل پاداش سریال، این پایان بسیار ناگهانی و بدون تنش به نظر رسید. فوقالعاده است که آلucard اینقدر قدرتمند است، اما وقتی فرصتی برای شکست او وجود ندارد، ناظر شدن به این موضوع میتواند خستهکننده باشد. بدون شک، آلucard و Incognito میتوانستند ضربات بیشتری رد و بدل کنند.
4 آفرو سامورایی راه خود را به یک نبرد نهایی بسیار کوتاه باز کرد.
همه اینها برای این همه اکشن اندک
هرکسی که روبند شماره 1 را به تن داشته باشد، گفته میشود که دارای قدرتهای الهی است. به همین دلیل، افراد از سراسر جهان برای به دست آوردن این روبند، با پوشندهی روبند شماره 1 در نبردی تا مرگ رقابت میکنند. نکته این است که تنها دارندهی روبند شماره 2 میتواند به چالش بپردازد. وقتی خطرناک به نام Justice، صاحب روبند شماره 1 پیشین را میکشد، به پسر آن فرد میگوید که وقتی آماده رویارویی با یک خدا شد، باید به او چالش بدهد. پس از سالها و نبردهای بیشمار، جنگجویی به نام Afro دقیقاً همین کار را انجام میدهد.
دانستن اینکه Afro نه تنها به دنبال شکست Justice برای به دست آوردن روبند شماره 1 است، بلکه میخواهد انتقام پدرش را بگیرد، تأثیر عاطفی زیادی بر نبرد آنها دارد. Afro Samurai بر پایه توانمندیهای فراانسانی در مبارزه ساخته شده است، به همین سبب نبرد نهایی کمی ناامیدکننده به نظر میرسد.
Justice و Afro از کلمات تند رد و بدل میکنند، Afro به او حمله میکند، Justice نیز پاسخ میدهد و درست زمانی که Justice فکر میکند پیروز شده، Afro دوباره به پا میخیزد و او را فرو میبرد. نبرد نهایی آنها، بدون مقدمه، تقریباً سه دقیقه و نیم طول کشید. همین! و عجیب اینجاست که تقریباً جدا کردن سر Justice او را بلافاصله نمیکشت، اما بریدن تنهاش به قدری او را شل کرد که Afro بتواند نهایی کند. از نظر احساسی، نبرد آنها به نقطه میخورد؛ اما از نظر اجرا، میتوانست بسیار بهتر باشد.
3 باسیلیسک یک اوج احساسی اما بدون اکشن ارائه می دهد.
همه افراد دخیل سزاوارِ بهتر از این بودند
قبیلههای نینجوی Koga و Iga به جنگ با یکدیگر کشیده شدند. با این حال، وقتی قدرتمندترین جنگجویان هر دو قبیله مجبور به نبرد تا مرگ شدند، سرنوشت هر دو قبیله هرگز تاریکتر از این نبوده است. موضوع بدتر این است که سران هر دو قبیله، Gennosuke و Oboro، قرار بود با ازدواج قبیلههایشان را به هم متصل کنند. اما با سقوط اندک جنگجویان هر دو قبیله، در نهایت تنها مسئله به دیدار نهایی بین Gennosuke و Oboro ختم میشود.
به مثابه چرخشی بر داستان کلاسیک Romeo and Juliet، Basilisk یک انیمهی عالی است که ترکیبی از اکشن فراطبیعی و درام صمیمی را ارائه میدهد. اکشن فوقالعاده است، اما همزمان با این واقعیت که تمام این خونریزیها قابل پیشگیری بودند، لذت تماشا کاهش مییابد. تماشای دو نفری که یکدیگر را اینقدر دوست دارند و در نهایت مجبور میشوند در نبرد مرگبار روبهرو شوند، تجربهای دلشکستگیآور است. اما از دید نبردهای نهایی، آنها حتی نبرد محسوب نمیشوند؛ هیچ درگیری واقعی رخ نمیدهد که برای هوادارانی که عاشق صحنههای اکشن هستند، ناامیدکننده است. و با توجه به اینکه هیچ فرصتی برای حل و فصل مسالمتآمیز وجود نداشت، پایان برای کسانی که به دنبال پایان شاد بودند نیز ناامیدکننده است. این نوعی از نبرد نهایی است، اما پایان Basilisk همان چیزی نبود که بیشتر هواداران انتظار داشتند.
2 Dragon Ball GT پایانی کلاسیک اما امتحان شده و واقعی را بازسازی کرد
آنها میتوانستند عملاً هر کار دیگری انجام دهند
Dragon Ball GT ورودی بسیار بحثبرانگیزی در دنیای افسانهای Dragon Ball بود، به عبارت دیگر. در حالی که هواداران Dragon Ball خوشحال بودند که سریال دیگری برای تماشا وجود دارد، بسیاری احساس کردند داستان، شخصیتهای جدید و تغییر طراحی شخصیتها بسیار بیروح و خستهکننده است.
با این حال، پایان سریال موجودات قدرتمندترین را برای یک نبرد عظیم نهایی در برابر یکدیگر قرار داد. زمانی که Syn Shenron به Omega Shenron تبدیل شد و با Goku روبهرو گشت، سرنوشت کل جهان در تعادل قرار گرفت. این همان سبک کلاسیک Dragon Ball است.
مشکل این نبرد نهایی آن است که در نهایت تفاوتی با داستانهای قبلی Dragon Ball Z ایجاد نکرد. Spirit Ball، حمله نهایی Goku و امضای شخصی او برای از بین بردن قویترین دشمنانی بود که تاکنون روبهرو شده است. او این کار را علیه Vegeta در ساج سایان انجام داد و علیه Turles در The Tree of Might نیز به کار گرفت.
حتی اگر Super Ultra Spirit Bomb را علیه Omega Shenron برپا کند، باز هم اساساً همان پایانی است که قبلاً دو بار دیده شده است. برای یک سریال Dragon Ball که میخواست ایدههای نو وارد کند، GT مطمئناً میتوانست پیروزی Goku را به شیوهای متفاوت به نمایش بگذارد.
1 گاندام وینگ پایانی خوشبینانه، اگرچه غیرمنتظره نبود، به طرفداران ارائه داد.
مبارزهی نهایی کاملاً بیهیجان بود
وقتی اتحادیه بیرحم United Earth Sphere Alliance شروع به ستم و ظلم بر روی مستعمرههای فضایی اطراف زمین کرد، جنبشی مقاومت آغاز شد. به زودی، جنگ تمام عیار به نام آزادی از سلطه U.E.S.A. شروع گردید و پنج خلبان جوان برای شکست قدرتهای استبدادی فرستاده شدند. Heero Yuy، برترین خلبان این پنج نفر، در نبرد نهایی سرانجام با Zechs Merquise، خلبان قدرتمند Gundam Epyon، روبهرو شد. پایان Gundam Wing در نهایت، مبارزهای را که هواداران با تپش قلب در انتظار آن بودند، به نمایش گذاشت و سپس به سرعت خاتمه یافت.
دو خلبان شروع به مبارزه کردند — و سپس متوقف شدند. هر دو به پوچی جنگ پی بردند و حملاتشان را کنار گذاشتند. از یک طرف، این تغییر روند تازهای در میانهی نبرد پرهیجان بود؛ اما از طرف دیگر، برای هوادارانی که مشتاق دیدن دوئل نهایی بودند، کمی ناامیدکننده به نظر رسید. این به این معنا نیست که پایان Gundam Wing فاقد اکشن و هیجان است، اما مبارزهی نهایی بین دو بزرگترین شخصیت سریال میتوانست نسبت به آنچه ارائه شد، پرشورتر باشد.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید