
وقتی صحبت از تولید اعداد قوی در گیشه می شود، دنباله ها نام بازی هستند. با این حال، یک امتیاز را نمی توان به سادگی از یک ایده منحصر به فرد ساخت. در عوض، اقساط اضافی زمانی بهترین کار را دارند که داستانهای اصلی خود را به سمت تازهسازی مسیرهای جدید سوق دهند و در عین حال به پیشفرض تعیینشده پایبند باشند. این تغییرات ممکن است با هر تعدادی از عناصر رخ دهد، خواه مربوط به لحن، طرح یا روایت باشد.
با این حال، هالیوود نشان داده است که تاریکی یکی از محبوب ترین مسیرها است. فرنچایز هری پاتر که اکنون در حال دریافت یک هری پاتر نمایش تلویزیونی است، یکی از بهترین نمونه های این ایده است. در سرتاسر مجموعه، فیلمها به تدریج از نظر لحن، داستان و جلوههای بصری تیرهتر میشوند. اگرچه ممکن است برای همه نباشد، تلفیق یک کارگردانی هیجانانگیز میتواند مفید و گاهی برای دنبالهها حیاتی باشد. بسیاری از دنباله های فیلم با بودجه هنگفت در سال 2025 وجود دارد که احتمالاً همین روند را دنبال خواهند کرد.
10 آواتار: راه آب (2022)
فیلم اول: آواتار (2009)
هنگامی که جیمز کامرون آواتار را در سال 2009 منتشر کرد، نشان دهنده یک گام بزرگ در نوآوری سینمایی بود. جلوههای ویژه منحصربهفرد و فیلمبرداری سه بعدی استریوسکوپی بسیار شگفتانگیز بود، و جای تعجب نیست که این فیلم موفقترین فیلم ساخته شده است.در سال 2022، عاقبت مورد انتظار آواتار: راه آب سرانجام به نمایش درآمد، اما همه چیز را در مسیر جدیدی قرار داد. فرض اصلی بدون شک تاریک است، زیرا انسان ها مایلند تمام تمدن ناوی را در جستجوی منابع نابود کنند. با این حال، عاقبت بیشتر روی اعمال شیطانی انسان روشن می شود و بدرفتاری بیشتر با جمعیت ناوی را نشان می دهد. این فیلم عملیات شکار تولکون را نشان میدهد که در آن انسانها نهنگهای مقدس را میکشند تا آمریتای خود را استخراج کنند. بدتر از آن، سرهنگ مایلز کواریچ و سربازانش هیچ پشیمانی نشان نمی دهند، روستاها را به آتش می کشند و مردم محلی را فقط برای یافتن جیک سالی می کشند. این فرنچایز در سال 2025 با آواتار: آتش و خاکستر ادامه خواهد یافت.
9 بازگشت بتمن (1992)
فیلم اول: بتمن (1989)
صرف نظر از هر گونه ترجیحات شخصی در مورد اینکه کدام یک از بتمنفیلم برتر است، دیدگاه تیم برتون در مورد صلیبی شنل دار بدون شک نمادین است. اولین فیلم، بتمن، پس از اکران خود در سال 1989، هم از نظر تجاری و هم از نظر انتقادی، موفقیت چشمگیری داشت. سه سال بعد، برتون با Batman Returns ادامه داد. حتی در چند دقیقه ابتدایی زمان اجرا، واضح است که دنباله لحن متفاوتی دارد. وقتی صحبت از سبک کارگردانی برتون به میان میآید، رنگهای تیره و شبحآور عملا تضمین میشوند. اما با بازگشت بتمن، برتون قدرت ترفندهای خود را افزایش داد و خشونت و تحریف بیشتری را به همراه داشت. شرورها کاملاً از ذهن خود خارج شده اند و این فضای کابوس وار را تعریف می کند. حتی اگر این تغییرات به سطح پوچی افزوده شد، اما به طور موثر یک فضای نوآر عجیب و غریب ایجاد کردند که فقط به نفع کیفیت کلی بود.
8 کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (2014)
فیلم اول: کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو (2011)
MCU با تمرین دنبال کردن یک مسیر تاریک با دنباله ها غریبه نیست. فیلم های آنها این الگو را بارها و بارها در فرنچایزهای مختلف نشان داده اند. به هر حال، در Avengers: Infinity War، قهرمانان نبرد نهایی را میبازند و به معنای واقعی کلمه، نیمی از زندگی از بین میرود. با این حال، کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان نشاندهنده یک نمونه اولیه عالی از MCU است که جهت تاریکی را در پیش گرفته است، پالت کلی حتی تاریکتر از نسخه قبلی خود است. در حالی که فیلم اصلی داستانی امیدوارکننده در مورد مردی با جثه کوچک است که به ابرقهرمان تبدیل شده است، دنباله آن به بررسی سفر غم انگیز باکی بارنز میپردازد، که در غیر این صورت به عنوان The Winter Soldier شناخته میشود. با وقایع گذشته باکی، در مقایسه با فیلم قبلی، حال و هوای بسیار غم انگیزتری به فیلم می دهد. کاپیتان آمریکا نیز اکنون در محیطی ناآشنا است و در میان هرج و مرج فروپاشی S.H.I.E.L.D، مشخص نیست که او باید برای کدام طرف بجنگد.
7 لوگان (2017)
اولین فیلم: X-Men (2000)
در سال 2017، جیمز منگولد کارگردان، شاهکاری به ظاهر غیرممکن را انجام داد. او یک فیلم مستقل در یک فرنچایز ساخت که تقریباً 20 سال از عمر آن می گذرد، و مسلماً بهترین قسمت از آن تبدیل شد. بهتر از آن، او از یک فرمول کاملاً متفاوت برای این کار استفاده کرد. لوگان به دلایل متعددی خاص بود، اما شاید مهمتر از همه، استفاده عالی از رنگهای تیره را نشان میدهد. با شخصیت عنوان، در ابتدا میتوان انتظار یک فیلم ابرقهرمانی سنتی را داشت، اما لوگان نمیتوانست از آن دورتر باشد. این فیلم مردان ایکس زمانی قدرتمند را بهعنوان نسخههای آسیبدیده و خستهشده از خود قدیمیشان نشان میدهد. در آینده ای تاریک که در آن جهش یافته ها تقریباً منقرض شده اند، به نظر نمی رسد چیزی ارزش مبارزه برای آن را داشته باشد. هیو جکمن هیچ کس دیگری نمی توانست نقش ولورین را بازی کند، و به جای اینکه اشتباهاً تلاش کند او را پیر کند، ظاهر چاشنی او با شرایط وخیم او دست به دست می شود.
6 شوالیه تاریکی (2008)
اولین فیلم: Batman Begins (2005)
سه گانه افسانه ای شوالیه تاریکی کریستوفر نولان نیازی به معرفی ندارد. این فرنچایز در سال 2005 با بتمن آغاز میکند قوی شروع شد که داستانی متفکرانه و اکشن جذابی را ارائه میکرد که معمولاً در فیلمهای ابرقهرمانی یافت میشود. با این حال، نولان همچنان فضا را در دنباله تغییر داد و به طور موثر یک شاهکار سینمایی از شوالیه تاریکی خلق کرد. شوالیه تاریکی بهطور گستردهای بهعنوان بهترین فیلم ابرقهرمانی ساخته شده تا کنون در نظر گرفته میشود، و دلیل خوبی دارد. این فیلم چیزی است که گفته میشود جنایتی بیسابقه است. - با سفر قهرمان مبارزه میکند و یک تریلر شوم، شوم و فریبنده خلق میکند که کیفیت آن هرگز تغییر نمیکند. لحن ناراحت کننده تا حد زیادی محصول بازی استادانه هیث لجر در نقش جوکر است که این نقش را تا طولانی ترین طول خود تجسم بخشید. این عناصر تیره و تار برای یک لحظه احساس نابجایی نمی کنند و طرح را از عالی به استثنایی ارتقا می دهند.
5 بیگانگان (1986)
فیلم اول: بیگانه (1979)
در سال 1979، ریدلی اسکات انفجاری را در ژانر علمی تخیلی سینمایی از طریق ترسناک فضایی بیگانه خود ایجاد کرد. این یکی از اولین آثار در نوع خود بود که ترسناک و علمی تخیلی را به شکلی ترکیب کرد که تا به حال دیده نشده بود. فیلم بدون شک تاریک است، اما به اندازه کافی جالب، دنباله آن حتی تاریک تر است. اگرچه برخی ممکن است نسخه اصلی را به بیگانگان ترجیح دهند، کیفیت آن غیرقابل انکار است. تفاوت لحن نسبی بین دو فیلم حول محور Xenomorphs می چرخد. در بیگانه، این موجود حضوری گریزان و آشکار است که قربانیان را بهطور متوالی از بین میبرد. در بیگانگان، تهدید Xenomorph بسیار بیشتر تحقق یافته و خشن است، که به فضای ناامید کننده کمک می کند. حتی اگر دنباله آن تا حد زیادی وحشت را با اکشن مبادله می کند، به طرز شگفت انگیزی طبیعت وحشتناک را تقویت می کند. داستان پر از ترس زنومورف ها نیز اخیراً با بیگانه: رومولوس، فده آلوارز در سال 2024 ادامه یافت.
4 ایندیانا جونز و معبد عذاب (1984)
اولین فیلم: Raiders Of The Lost Ark (1981)
فرنچایز ایندیانا جونز استیون اسپیلبرگ برای چندین دهه بینندگان را خیره کرده است. از زمان انتشار Raiders of the Lost Ark در سال 1981، این مجموعه به یک هیجان جهانی تبدیل شده است و دنبالههای میراثی الهامبخش، سواری در پارک موضوعی و بازیهای ویدیویی است. اگرچه فیلمها از وقایع زیادی عبور میکنند، اما تفاوت شدیدی در خلق و خوی قسمت اول و دوم وجود دارد. در حالی که نسخه اصلی لحنی ماجراجویانه و آرام دارد، معبد عذاب دلهره آور است و در برخی مواقع دلهره آور است. از همان ابتدا، شرایط کاملاً تیره و تار است. دهکدهای که مصنوعات مقدس آن دزدیده شد، از نظر فیزیکی تحت تأثیر نبود آن قرار میگیرد، که این اثر باعث نفرین شدن کل زمین میشود. از آنجا، ایندیانا جونز هریسون فورد و همراهانش وارد مکانی ناآشنا میشوند و با هم ملاقات میکنند. با وحشت خالص چه ضربان قلب های بیرون کشیده شده از سینه باشد و چه از مالکیت، عاقبت به وضوح حال و هوای جدیدی به خود گرفت.
3 The Godfather Part II (1974)
فیلم اول: پدرخوانده (1972)
پدرخوانده فرانسیس فورد کاپولا که اغلب به عنوان بهترین فیلم ساخته شده شناخته می شود، آزمون زمان را به عنوان یک شگفتی در تاریخ سینما پس داده است. این فیلم در حال حاضر رتبه دوم را در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر IMDb دارد و قابل درک است. ایجاد یک دنباله که کیفیت اصلی را حفظ کند، کار سختی است، اما پدرخوانده قسمت دوم ناامید نشد (در رتبه چهارم در IMDb). نزول به سمت محتوای تیره تر در دنباله به موازات ماهیت داستان است. در حالی که فیلم اول بر ظهور مایکل کورلئونه آل پاسیون و نمای بیرونی براق تر جنایت سازمان یافته تمرکز دارد، قسمت دوم به عمق سبک زندگی می پردازد. این انحطاط اخلاقی را که برخی انتخابها میتوانند ایجاد کنند، بررسی میکند، و تغییر کورلئونه نمونهای از این تغییرات است. اقدامات او بیرحمانه هستند و او در نهایت به بدترین نسخه از خود تبدیل میشود. در مورد The Godfather Part II، کارگردانی تاریک کاملاً کار کرد.
2 هری پاتر و زندانی آزکابان (2004)
فیلم اول: هری پاتر و سنگ جادو (2001)
فیلمهای هری پاتر کاملاً نمونهای از تمرین دنبالههایی است که به تدریج به سمت منظرهای تاریکتر حرکت میکنند. با این حال، برخلاف دیگر فرنچایزها، به نظر می رسد دنیای جادوگران تا آخرین لحظات خود به طور تصاعدی تیره تر می شود. اگرچه فیلمها سرشار از شادی هستند، هیچ قسمتی وجود ندارد که هاگوارتز خالی از هرگونه تهدید باشد. پاتر و زندانی آزکابان. همه چیز در مورد این دنباله وحشتناک است، از دمنتورهای وحشتناک گرفته تا شکل گرگینه لوپین. برای اولین بار، هری زمانی وارد هاگوارتز می شود که خطر از قبل ایجاد شده است و تهدیدی برای هر دانش آموزی است. فرار آشکار سیریوس بلک یک هیستری ناراحت کننده ایجاد می کند، به خصوص بدون اینکه از قصد واقعی او آگاه باشد. تصور اینکه او در شب در اطراف قلعه کمین کرده باشد کاملاً وحشتناک است. ماهیت فیلم محصول طرح منبع آن است، اما اجرای سینمایی آن بی عیب و نقص است.
1 جنگ ستارگان؛ امپراتوری ضربه می زند (1980)
اولین فیلم: یک امید جدید (1977)
در سال 1977، جرج لوکاس زمانی که جنگ ستارگان را منتشر کرد (که بعداً عنوان یک امید جدید نام گرفت) یکی از بزرگترین جهان های سینمایی موجود را ایجاد کرد. بدیهی است که این فیلم در گیشه موفقیت چشمگیری داشت، با این حال فیلم بعدی انتظارات را در هم شکست و مسلماً تاج جواهرات فیلم های جنگ ستارگان است. با این حال، قسمت دوم. تفاوت محسوسی با نسخه قبلی خود دارد. در اصل، Empire Strikes Back بسیار تاریکتر از A New Hope احساس میشود، و با توجه به طرح داستان، منطقی به نظر میرسد. فراتر از کیفیت فضا یا محیط، اتفاقاتی که برای شخصیت ها می افتد به سادگی بدتر از فیلم قبلی است. موفقیت چندانی برای قهرمانان داستان وجود ندارد و موانع آنها فقط بزرگتر می شود. هان سولو توسط لاندو خیانت میشود، لوک دستش را قطع میکند و بدتر از همه، میفهمد که دیکتاتور کهکشانی مسئول پدرش است. با این حال، هیچ کس نمی گوید که ساختن این دنباله (و برخی دیگر) تاریک تر، ایده بدی بود، وقتی که در بین بهترین فیلم های تمام دوران باقی بماند.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید