
هشدار: اسپویرهای ماجراهای Red Dead Redemption 2!
آرتور مورگان شخصیتی فوقالعاده پیچیده است و در حالی که ممکن است کارهای خوبی در زندگیاش انجام داده باشد، کارهای بد زیادی نیز انجام داده که لازم است درک شوند. Red Dead Redemption 2 با داستانهای غنی از شخصیتهای بهیادماندنی خود، به زیبایی پیچیده است و آرتور مورگان به عنوان یکی از بزرگترین قهرمانان تمام دوران شناخته میشود.
با این حال، آرتور مورگان مانند یک شیطان است و در طول Red Dead Redemption 2، اعمال واقعاً ناشایستی مرتکب شده که نشان میدهد چرا در پایان راهش ممکن است اعتبار بسیار پایینی داشته باشد. این اعمال برای درک شخصیت او ضروری هستند.
7 پسرش را پشت سر میگذارد
پسر آرتور، آیزاک، در جریان یک سرقت در حالی که آرتور دور بود، کشته شد
زندگی به عنوان یک راهزده جای کودکی نیست و شاید به همین دلیل بود که آرتور پسرش، آیزاک، را زیاد ندیده بود. با این حال، مشخص است که علیرغم اینکه آرتور گفته بود به هر نحوی برای مادر فرزندش، الیزا، کمک خواهد کرد، این کمک کافی نبود؛ چرا که بار بعد هنگام ورود به شهرشان، دو قبر به همراه نامهایشان پیدا کرد. پسر آرتور و مادر او هر دو در جریان یک سرقت برای 10 دلار کشته شدند. این مرگها، بهویژه مرگ آیزاک، تأثیر عمیقی بر آرتور گذاشت و او را نسبت به اهمیت خانواده آگاه ساخت که توضیحدهنده کینهاش نسبت به John Marston است. با این حال، رها کردن آیزاک کار بسیار ناشایستی است؛ حتی اگر آرتور یک راهزده باشد، او پسر دارد که به پدر نیاز داشت.
6 امتناع از کمک به Rains Fall
آرتور کسانی که به او نیاز دارند را به دلایل خودخواهانه رها میکند
Rains Fall تجسم یک مرد خوب در زمانهای نامناسب است. او یک بومی آمریکایی است که تنها میخواهد از مردمش در رزرویشنی که به دلیل نفرت نژادی ارتش آمریکا نسبت به بومیان روز به روز کوچکتر میشود، مراقبت کند؛ به همین دلیل از چارلز اسمیت، یکی از اعضای گروه ون در لیند که مادرش بومی آمریکایی است، درخواست کمک میکند.
چارلز از آرتور کمک میخواهد، اما آرتور بهشدت امتناع میکند و دلالت میکند که به دلیل بیماریاش وقت یا علاقهای برای کمک به دیگران ندارد و در عوض میخواهد مراقب Dutch بماند. وفادار ماندن کورکورانه به Dutch و امتناع از انجام کارهای مهم، آرتور را با انتخابی خودخواهانه روبرو میکند که نشاندهنده این است او از جنایتکاران گروه تفاوتی ندارد.
5 رها کردن John Marston برای به دست آوردن پول
امتناع از کمک به John Marston برای فرار به خانوادهاش بهخاطر گنج طلا
در پایان داستان آرتور، او توسط Pinkertons در Beaver Hollow محاصره شده است و انتخاب واضح است: کمک به John Marston تا از شهر فرار کند و به خانوادهاش بپیوندد، یا ماندن و مبارزه برای بهدست آوردن پولی که در غاری پنهان شده است. کسانی که به دنبال کمترین اعتبار ممکن در Red Dead Redemption 2 هستند، بهطرز خودخواهانهای John Marston را رها میکنند و به دنبال پول باز میگردند، انگار که بیماری آرتور به زودی پایان او را رقم نخواهد زد.
آنچه پس از آن میافتد، رویارویی با Pinkertons، Micah و Dutch است، جایی که Micah و آرتور به مبارزهای تا مرگ دچار میشوند. با این حال، آرتور دیگر بهاندازه کافی قوی نیست تا پیروز شود و در نتیجه جانش بیفایده از دست میرود؛ بدون برادر، بدون پول، بدون غم.
4 قتل شاهدانی مانند Jimmy Brooks
آرتور هر کسی را که زحمت او را بکشد میکشد
ترک کردن Blackwater در چنین وضعیتی به این معنا بود که گروه Van der Linde مجبور شدند به جای حرکت به سمت غرب، به سمت شرق بروند و در تلاش برای بهدست آوردن پول و فرار، کمنمایی کنند. با این حال، مردی در Valentine چهره آرتور را شناسایی کرد و Jimmy Brooks توسط آرتور از لبه صخره به پایین رانده شد تا قانون از حضور مردی که به Blackwater آمده بود مطلع نشود.
اگر آرتور بخواهد کمنمایی کند، اجازه میدهد Jimmy Brooks از لبه صخره سقوط کند و جان باخت؛ به این ترتیب یک مرد بیگناه به پایان میرسد و یک بیوه در خانه باقی میماند تا از کودکانش مراقبت کند. آیا آرتور واقعاً میتواند اینقدر بیرحم باشد که یک مرد بیگناه را تنها به دلیل احتمال شناسایی او بکشد؟
3 تصمیم به عدم کمک به Sadie Adler برای انتقام از شوهرش
Sadie یک بیوه انتقامجوست و آرتور میتواند درخواست او را نپذیرد
Sadie Adler شوهرش را به دست O’Driscolls از دست داده و قادر به گذر از اندوهش نیست. مرگ شوهرش ناعادلانه بود و او مرد خوبی بود، به همین دلیل Sadie میخواهد با آتش جهنم از هر دو لوله تفنگش، همه را بهای او پرداخت کند. و در این راه از چه کسی کمک میخواهد؟ مردی که او را نجات داده – آرتور مورگان.
آرتور میتواند از کمک به Sadie امتناع ورزد و در مبارزه با O’Driscolls به او یاری نرساند، که این امر منجر به تلاش او برای انجام همه کارها به تنهایی میشود. این رد کردن نشان میدهد که آرتور چقدر خودخواه است و از مرگ به دلیل تشخیص TB (سل) چه اندازه میترسد؛ بهطوری که دوستانش را برای روبرو شدن با مرگ تنها میفرستد انگار که روزی همان اتفاق برای او رخ نخواهد داد.
2 شلیک در شهر Strawberry برای نجات Micah
نجات Micah Bell یک چیز است، اما شلیک در یک شهر کامل چیز متفاوتی است
هیچکس نمیخواهد Micah Bell را نجات دهد و این مأموریتی است که اکثر آن را تا پایان فصل 2 به تعویق میاندازند. بگذارید او در Strawberry پوسیده بماند و هر روز از دار آویزان شدن بترسد. با این حال، روزی میآید که آرتور مجبور میشود Micah را نجات دهد و در حالی که رضایت زیادی از این کار ندارد، باز هم باید انجام دهد؛ و جبران آن این است که Micah عملاً در تمام شهر به شلیک میپردازد.
Micah و آرتور در Strawberry به مبارزه میپردازند و تعداد زیادی از ماموران قانون را میکشند، در حالی که Micah به خانهای بازمیگردد تا مرد و زنی را که تفنگهایش را گرفته بودند بکشکند. اگر آرتور مرد خوبی بود، همان لحظه Micah را میکشت یا حداقل از شهر فرار میکرد تا از مرگهای بیشماری که مانند آلودگی گلولهای Strawberry را درنورد میزد جلوگیری کند.
1 ضرب و شتم مردم بیگناه بدهکار
آزار و اذیت مردم بیگناه به منظور وصول بدهی، کار زشتی است
سرقت و کشتار مردم توسط آرتور مورگان، کاری بسیار بد و بیاعتبار است، اما شاید چیزی ناشایستتر از کار قرضدهیهای سلفسود که Leopold Strauss، گروه Van der Linde را درگیر آن کرده است، نباشد. Strauss وارد شهر میشود تا مردان و زنان فقیر و بیگناه که وضعیت ناچارانهای دارند را پیدا کرده و به آنها وامی دهد، و سپس آرتور وارد عمل میشود تا پرداخت را به همراه مبلغ اضافه جمعآوری کند.
دادن امید به ضعیفان و سپس گرفتن آن به میزان ده برابری، کاری زشت است و این واقعیت که آرتور با چنین میل و رضایت این کار را انجام میدهد، نشان میدهد که او واقعاً به مردم بیگناه اهمیت چندانی نمیدهد و به بهانه این کار میکند که اگر آنها از ابتدا پول را گرفته و نتوانستند برگردانند، لیاقتش را دارند.
مطالب مرتبط
دیگران نیز خوانده اند
تازه های راهنما و آموزش (بازی)
محتوای خود را پیدا کنید
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید