
DC Comics بیشتر به دلیل نگهداری از محبوبترین ابرقهرمانها و داستانها شناخته میشود، اما برخی از ماندگارترین داستانهای احساسی در صنعت کمیک را نیز در خود جای داده است. تمجید از DC برای باعث ایجاد حس پیچیده در کتابهای مصور آسان است، اما ناشر در ساختن داستانها اشک آور نیز مهارت دارد.
داستانهای DC Comics میتوانند در مواد سنگین خود بیامان باشند. وقتی قهرمانان کلیدی دی سی داستانهای منشأ کاملاً افسردهکنندهای دارند، مانند کشته شدن والدینشان در مقابل چشمانشان در یک کوچه یا نابودی کل نژاد بیگانگان قبل از رسیدن به سنین رشد، نباید تعجب آور باشد. با این حال، بسیار تاثیرگذار است که بسیاری از داستانها نشان میدهند که چگونه دیسی به دنبال مخاطبانش است. اینها فقط چند نمونه از مسائل کمیک هستند که باید با هر خرید یک جعبه دستمال کاغذی همراه داشته باشید.
9 Zatanna و Wonder Woman یک شب خاص دیگر را قبل از جوک کشتار به بت گرل می دهند
شجاع و جسور شماره 33 توسط جی. مایکل استراچینسکی، کلیف چیانگ، تریش مولویهیل و راب لی
باربارا گوردون که توسط جوکر مورد اصابت گلوله قرار می گیرد، او را فلج می کند و او را به هویت اوراکل می رساند، یکی از تکان دهنده ترین لحظات تاریخ کمیک دی سی باقی می ماند، اما یک نفر آن را دید: زتانا. در یک چشم انداز واضح، او سرنوشت بت گرل را می بیند، اما همانطور که پیش گویی هایش پیش می رود، دقیقا نمی داند چه زمانی یا کجا اتفاق می افتد، بنابراین مجبور می شود بنشیند و منتظر بماند بدون اینکه بداند چگونه مداخله کند. او که احساس گناه میکند که نمیتواند بیشتر از این انجام دهد، در عوض یک شب زنانه با زن شگفتانگیز - تنها کسی که درباره سرنوشت بارب میگوید - برنامهریزی میکند تا به بتگرل آخرین شب شادی خالص را قبل از اتفاقات اجتنابناپذیر بدهد. در ظاهر، دیدن بهترین قهرمان دی سی در حال رقصیدن در شب، صحنه ای مفید را ایجاد می کند، اما ته رنگ تیره آن چیزی است که این داستان را تلخ و شیرین می کند. در زیر سطح، دو قهرمان دی سی عزادارند تراژدی که هنوز اتفاق نیفتاده است.
8 لوسیفر به طور اتفاقی یک زندگی را بر سر یک چشم انداز ویران می کند
لوسیفر#24 توسط مایک کری، دین اومستون، دانیل ووزو و کامی کرافت
برخی از غمانگیزترین کمیکهای دیسی هیچ نشانهای از اسپندکس یا ابرقهرمانان در آنها وجود ندارد، و در این داستان، بینش اسا کیرا سیزده ساله زندگی او را خراب میکند. در این شماره از عنوان طولانی مدت سرگیجه لوسیفر، شیطان، پیشگویی در کیهان لوسیفر، پیشگویی درباره سقوط "سازنده" در جنگ و احتمالاً مرگ دارد. . او از قلمرو خود خارج می شود تا برای یافتن لوسیفر در لس آنجلس سفر کند. او پیامی برای لوسیفر می گذارد که او هرگز آن را پیدا نمی کند. در حالی که او به سختی یک شب را در خاک زمین گذراند، شصت سال در قلمرو او گذشت. او برمی گردد تا پدر و مادرش را مرده، معشوقش رفته و مردمش را تسخیر شده ببیند. شصت سال دیگر می گذرد و به عنوان یک پیرزن گوشه نشین، ایسا کیرا سرانجام با لوسیفر ملاقات می کند، اما او اهمیتی به شنیدن پیام او ندارد. این دختر کوچولو همه چیز را بیهوده از دست داد و تنها چیزی که دارد خاطرات تلخی برای جبران آن است.
7 آخرین لحظات سوپرمن با پا کنت، هسته عاطفی قهرمان را آشکار می کند
سوپرمن ستارگان شماره 6 توسط گرانت موریسون، فرانک کویتلی، جیمی گرانت و فیل بالسمن
سوپرمن آل استار در کل بسیار ناامیدکننده است، زیرا یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانان دی سی کامیکس را می گیرد و به او چیزی می دهد که اساساً یک نوع فوق سرطان است. با این حال، سخت ترین مسئله برای خواندن بدون اشک ریختن، ششمین موضوع است. یک کلارک جوان توسط سوپرمن های آینده ملاقات می شود و همه آنها با هم متحد می شوند تا کرونوور مهاجم را شکست دهند. در سه دقیقه ای که طول می کشد تا آنها با هیولای بیگانه مبارزه کنند، جاناتان کنت در مزرعه دچار حمله قلبی می شود و می میرد. دیدن چنین سوپرمن پریشان و مراسم تشییع جنازه به اندازه کافی ویران کننده است، اما چیزی که باعث جلب توجه می شود این است که نسخه بانداژ شده سوپرمن از "Superman Squad" آینده در واقع همان سوپرمنی است که طرفداران از تداوم معاصر می شناسند. او به امید انجام کاری که در دوران نوجوانی نتوانسته بود به گذشته برگردد: آن سه دقیقه آخر را با پدرش بگذرانید
6 داستان Red Lantern Dex-Starr روز هر دوستدار حیوان خانگی را خراب خواهد کرد
«قصههای سپاه رد فانوس: دکس استار» نوشته جف جانز، شاون دیویس، جیمی گرانت و نیک جی. ناپولیتانو از گرین لنترن #55
هیچ کس نمی توانست حدس بزند که داستان منشأ یک گربه ابرقهرمان می تواند اینقدر دلخراش باشد، اما، افسوس،دکس استار یکی از وحشیانه ترین داستان های منشأ را دارد که از دی سی کامیک بیرون آمده است. با یک گربه خانگی - دکستر - شروع می شود که صاحبش را جلوی چشمانش به قتل می رساند. لحظاتی بعد، پلیس در حال بررسی صحنه جرم برای جلوگیری از آلوده شدن صحنه جرم، گربه را به معنای واقعی کلمه به حاشیه می اندازد. دکس که به زور وارد خیابان می شود توسط دو هولیگان دستگیر می شود که فکر می کردند خنده دار است که او را در یک کیسه قرار دهند و او را از روی پل پرت کنند. خشم در دل دکس کافی است تا او را حلقه فانوس قرمز انتخاب کند. روی کاغذ، این ایده که دکس استار میتواند خشنترین عضو سپاه رد فانوس باشد، مضحک به نظر میرسد، اما هرکسی که در چنین مدت زمان کوتاهی دچار آشفتگیهایی شود که او از سر گذرانده، شرورانه نیز خواهد بود.
5 سوپرمن "برای مردی که همه چیز دارد" یک کلاسیک جاودانه است
سالانه سوپرمن#11 توسط آلن مور، دیو گیبونز و تام زیوکو
این داستان کلاسیک سوپرمن، اولین بازی Black Mercy، بزرگترین سلاح ضد کریپتونی را به نمایش می گذارد. سوپرمن را خنثی می کند در حالی که مرد پولادین را در حالت اغما قرار می دهد، نیروی حیاتی او را می مکد و او فانتزی نهایی خود را ایجاد می کند: بزرگ کردن خانواده در سیاره ای که از تجربه کردنش محروم بود. آهسته آهسته پی بردن به واقعی نبودن این "واقعیت" باعث می شود که تجربه خواندن سختی داشته باشد، اما نه به سختی زمانی که سوپرمن مجبور است برای بچه های فانتزی خود توضیح دهد که آنها واقعی نیستند و با دنیای رویایی خود خداحافظی می کند. مور و گیبون واقعاً به این سؤال در مرکز داستان پاسخ می دهند: برای مردی که همه چیز، از جمله هر قدرت و هر مزیتی در زندگی دارد، چه چیزی به دست می آورید؟ داستان همچنین معضلی را که سازندگان در گفتن داستانهایی درباره چنین ابرقهرمان قدرتمند و تقریباً شکستناپذیری دارند، برمیگزیند. اگر نمی توان سوپرمن را از نظر فیزیکی به چالش کشید، می توان او را از نظر عاطفی به چالش کشید و چالش های عاطفی که او را آسیب پذیر می کند نیز او را قابل ارتباط می کند.
4 زن شگفت انگیز نمی تواند این تراژدی شخصی را مشت کند
زن شگفت انگیز#46 توسط جورج پرز، میندی نیول، جیل تامپسون، رومئو تانگال، کارل گافورد، و جان کوستانزا
برخی از غمانگیزترین کمیکهای ابرقهرمانی آنهایی هستند که قهرمان مورد نظر مانعی برای توقف یا شرور برای نابودی ندارد. در واقع، گاهی اوقات، نکته داستان گاهی این است که قهرمان نمی تواند همه را نجات دهد. این موضوع از جمله مواردی است که Wonder Woman در مرکز این داستان قرار ندارد. به جای اینکه یک بار دیگر نقش نیروگاهی را بازی کند که کسی را له می کند، او شانه ای را بازی می کند که برای دوستش ونسا کاپاتلیس گریه کند، که بعد از اینکه همکلاسی اش لوسی خودش را می کشد، به شدت به یکی نیاز دارد. نسا با ماهیت پیچیده دوستی آنها کنار میآید، و همچنین میتواند با کسی که زندگیاش را بدون اینکه بفهمد چرا رفتهاند، صلح کند. برای زمانی که منتشر شد - 1990 - داستان برداشتی شگفت آور از پیچیدگی های سلامت روان و حتی شگفت آورتر، برداشتی واقع گرایانه از غم و اندوه در یک محیط داستانی است.
3 "داستان سام" قلب هر طرفدار سوپرمن را خواهد شکست
«داستان سام» نوشته جف لوب، تیم سیل، خوزه ویلاروبیا و ریچارد استارکینگز از سوپرمن / بتمن شماره 26
داستان سم در تداوم به همان اندازه متحرک Superman: For All Seasons توسط جف لوب و تیم سیل، درباره بهترین دوست کلارک کنت از دوران دبیرستان است: سم، یک شوخی بامزه که همیشه چیزی برای انجام دادن دارد. بخند اما به نظر می رسد شوخی عجیبی در راه است. سم با عصا ظاهر میشود و زمانی که بازی نمیکند مدعی مصدومیت فوتبال است، و سپس طاس ظاهر میشود و ادعا میکند که ظاهری جذاب از لکس لوتر دارد. وقتی حقیقت آشکار می شود، معلوم می شود که سام بر اثر سرطانی که از پای او شروع شده و به فک و ریه هایش سرایت کرده است، می میرد. هنگامی که سرطان جان او را می گیرد، کلارک جوان تسلی ناپذیر است. گویا این برای کشیدن ریسمان کافی نیست، داستان برای ادای احترام به سم لوب، پسر 17 ساله جف لوب، که در نبرد با سرطان استخوان شکست خورد، نوشته شده است. داستان پس زمینه به اندازه داستان غم انگیز است، اگر نه بیشتر.
2 تشییع جنازه سوپرمن ناراحت کننده نیست زیرا طرفداران می دانند که او در حال بازگشت است
سوپرمن: تشییع جنازه یک دوست توسط نویسندگان و هنرمندان مختلف
هنگامی که سوپرمن برای اولین بار به دست Doomsday افتاد، مرگ او مانند اخبار ملی تلقی شد - و دلیل خوبی هم داشت. سوپرمن به عنوان عنصر اصلی فرهنگ پاپ، چیزی بیش از تجسم ابرقهرمانی بود. او عملا نماینده خود آمریکا بود. این ادعا ممکن است دراماتیک به نظر برسد، اما مرگ سوپرمن در زندگی واقعی تقریباً به همان اندازه که در کمیک ها بود سوگوار شد. با این حال، در کمیک ها، عواقب پس از آن حتی بیشتر از خود لحظه دلخراش بود. دشوارترین خواندن داستان کنت هاست که در سوگ مرگ سوپرمن هستند. از آنجا که آنها نمی توانند ریسک کنند که کلارک کنت سوپرمن است، آنها اجازه ندارند در مراسم تدفین پسرشان شرکت کنندو در نتیجه مجبور می شوند از خانه خود تماشا کنند. آنها سعی می کنند تا قبل از اینکه جان دچار حمله قلبی شود، پسرشان را با دفن وسایلش در مزرعه به یادگار بگذارند، به بهشت می روند تا با کلارک ملاقات کنند، که پدرش را ترغیب می کند که اکنون زمان آن نیست.
1 تاریک ترین لحظه لیگ عدالت تقریباً تیم را برای همیشه نابود کرد
بحران هویت توسط برد ملتزر و راگ مورالس
در حالی که بسیاری از داستانهای DC، حتی تاریکترین داستانها، حداقل با ذرهای امید یا نشانهای از خوشبینی به پایان میرسند، جنجالبرانگیزترین خط داستانی دیسی از ابتدا تا انتها بدبینانه باقی میماند. شاید این محصول ساخته شدن در دنیای پس از 11 سپتامبر باشد که در آن آمریکاییها در آستانه بودند و در هر مرحله انتظار بدترینها را داشتند، زیرا در هر مرحله ممکن در این داستان، یا خطر یا دلیلی برای عزاداری در کمین است.هویت Crisis ، بدترین سریالی است کهDC Comicsتا به حال تولید کرده است و در نتیجه برخی از دلخراش ترین ها را دارد. لحظات
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید