۱۵ شخصیت زن قدرتمند بازی تاج و تخت، رتبه بندی

قدرت را می توان از جنبه های مختلفی مشاهده کرد، از توانایی های متعارف که در نبرد به نمایش گذاشته می شود تا قدرتی که همراه با اقتدار می آید.

در دنیایی که مردان بر سر تخت آهنین و فرمانروایی وستروس نزاع می کنند، Game of Thrones تعدادی از زنان با اراده قوی را معرفی می کند که قدرت فوق العاده ای از خود نشان می دهند. برخی حتی از همتایان مرد خود پیشی می گیرند، چه از نظر جهت گیری سیاسی، چه از نظر عزم راسخ یا توانایی های رزمی.

در حالی که شخصیت‌های مرد قوی Game of Thrones از جان اسنو و هوند گرفته تا رابرت باراتیون وجود دارند، زنان زیادی در سرتاسر این مجموعه وجود دارند که می‌توانند این مردان را به چالش بکشند - و اغلب این کار را می‌کنند، و آنها را به محبوبیت طرفداران می‌رسانند.

به روز شده در 23 فوریه، توسط چن دراچمن: دنیای Game of Thrones بسیار بزرگ و غنی است، همیشه خوب است که با دیدگاهی چند سال بعد (و یک نمایش کاملاً جدید) نگاهی به گذشته بیندازیم و برخی از شخصیت های دوست داشتنی و قدرتی که آنها را اینقدر محبوب کرده است را دوباره بررسی کنیم. این فهرست با 5 شخصیت زن قوی دیگر به‌روزرسانی شده است، و همچنین با استانداردهای انتشار فعلی CBR مطابقت دارد.

15 اوشا وفاداری واقعی به بچه ها نشان داد

داستان او، داستان یک پناهنده است

تنها "گناه" اوشا این بود که در طرف اشتباه دیوار به دنیا آمد، زیرا او یک وحشی بود. اوشا پس از کشتن شوهرش که به عنوان یک وایت واکر به خانه بازگشت، از جنوب دیوار فرار کرد، زیرا می دانست هر سرنوشتی بهتر از ماندن است. در آنجا، او دستگیر شد و به خدمت خاندان استارک درآمد. از همان ابتدا مشخص شد که او به برن اهمیت می دهد و به او احترام می گذارد.

پس از اینکه تیان وینترفل را تصرف کرد، او را اغوا کرد تا او و بچه ها بتوانند در طول شب فرار کنند. در نهایت، آنها به سمت شمال رفتند تا به جان در دیوار بپیوندند، به این معنی که اوشا به مکانی بازگشت که در ابتدا از آن فرار کرده بود و تصمیم گرفت از بچه هایی که متعلق به خودش نبودند مراقبت کند. در نهایت، برن، که در تلاش برای یافتن کلاغ سه چشم بود، او را به همراه برادر کوچکترش، ریکون، فرستاد و اوشا وفادارانه در کنار او ماند تا اینکه توسط رمزی بولتون کشته شد.

14 کیتلین استارک دست کم گرفته شده است

بانوی وینترفل می دانست چگونه مسائل را پیش خود نگه دارد

کیتلین استارک تعریف وقار است. مانند اکثر استارک ها، او رویدادهای بسیار غم انگیزی را تحمل کرد و تا آخرین نفس سرش را بالا نگه داشت. سال‌ها، کیتلین مجبور بود کسی را ببیند که معتقد بود پسر حرامزاده شوهرش است که با فرزندان خودش بزرگ می‌شود. اگرچه او هرگز با جان، که در واقع برادرزاده‌اش بود، صمیمی نشد، اما غرور خود را کنار گذاشت و به عنوان بانوی محبوب مردمش خدمت کرد.

در زمان مرگش در عروسی خونین، او می دانست که ند در کینگز لندینگ اعدام شده است، معتقد بود که همه فرزندان دیگرش مرده اند، و به تازگی شاهد سلاخی شدن پسر بزرگش به همراه همسر باردارش بوده است. و با این حال، او بدون جنگ از میدان خارج نشد. در مجموعه کتاب های ترانه یخ و آتش، بانو استارک به عنوان بانو استون‌هارت به زندگی بازمی گردد و همه کسانی را که با عروسی خونین ارتباط دارند، شکار و می کشد و از خانواده اش انتقام می گیرد.

13 میرا رید برادرش را تا انتهای دنیا دنبال کرد

به خطر انداختن زندگی خود

یکی از بارزترین نکات در مورد میرا رید این است که وقتی مردم بالاخره متوجه خطر در شمال می شوند و سعی می کنند به سمت جنوب بروند، او تصمیم می گیرد برادرش را به سمت شمال دنبال کند. او به عنوان محافظ برادرش و به درخواست او، محافظ برن نیز خدمت می کند. برادرش، جوجن، در اثر گرین‌سیر بودن دچار تشنج می‌شود.

بین وضعیت برن و تشنج‌های جوجن، میرا تنها عضو کاملاً سالم سه‌نفره آن‌ها است و باید در مواقعی از هر دوی آن‌ها به صورت فیزیکی مراقبت کند. این کار آسانی فراتر از دیوار نیست، جایی که هوا خائنانه است، و آنها تقریباً از هر چیز دیگری که با آن روبرو می شوند، با خطر مواجه می شوند. اما میرا با تمام عشق و فداکاری خود، خود را در حال پایان دادن به زندگی برادرش از روی ترحم می یابد، که در حالی که دلخراش است، مثال دیگری از قدرت او است.

12 یارا رهبری می شود که تیان هرگز نمی توانست باشد

و با یک ملکه لاس می زند

در حالی که تیان بین تصمیمات مشکوک مختلف و تجربیات آسیب زا در نوسان است، خواهرش یارا فرزند قوی بالون گریجوی می شود. اگر مداخله و دخالت یورون گریجوی نبود، او جانشین او می شد. این همان قدرتی است که دنریس تشخیص می دهد و به عنوان متحد انتخاب می کند.

یارا همه چیز را به خطر می اندازد تا تیان را از چنگال رمزی بولتون نجات دهد، اما فقط پوسته آسیب دیده برادرش را پیدا می کند که اکنون به نام ریک شناخته می شود. یارا از نظر بسیاری از پیروان آیرون‌بورن خود به عنوان یک رهبر شایسته دیده می شود که به قدرت و نگرش نترس او احترام می گذارند. یکی از بزرگترین گواه های قدرت او این است که او در تمام هشت فصل نمایش زنده می ماند و حاکم جزایر آهن می شود.

11 تنها نقطه ضعف ایگریت باعث کشته شدن او می شود

اما تا زمانی که زنده است، خود آتش است

ایگریت به عنوان یک زن وحشی معرفی می شود که جان در یک ماموریت فراتر از دیوار با او روبرو می شود. او در ابتدا اسیر او می شود، اما بعداً وقتی جان لحظه ای از محافظت خود دست می کشد، اسیر کننده او می شود. علیرغم شخصیت ها و سبک زندگی متفاوتشان، این دو یک پیوند بعید را شکل می دهند. هنگامی که جان به گروه آزادگان مانس ریدر می پیوندد، این دو عاشقانه با هم درگیر می شوند.

ایگریت در هنگام نبرد، استعدادها و مهارت های خود را با کمان نشان می دهد، هم در ظرفیت شکار در فضاهای باز و هم بعداً در محیط های نزدیک قلعه سیاه. اگرچه او نقطه ضعفی در عشق ورزیدن به جان اسنو نشان می دهد، ایگریت یکی از قوی ترین شخصیت های زن در Game of Thrones است، نه تنها در قابلیت های رزمی، بلکه در شخصیت آتشین خود نیز. ایگریت کاملاً قادر است از خود دفاع کند - حتی در برابر ترسناک ترین مردان.

10 مارجری پتانسیل زیادی داشت

و ممکن بود یک مدعی واقعی برای تخت آهنین بوده باشد

مارجری تایرل راه خود را برای تبدیل شدن به ملکه نه تنها یک پادشاه، بلکه دو پادشاه باز کرد. این گواهی بر شخصیت، دانش سیاسی و توانایی او در فریبکاری است. او در اولین ازدواجش با رنلی باراتیون، می دانست که به یک وارث نیاز است، اما همچنین می دانست که رنلی واقعاً به برادرش، لوراس، علاقه مند است، که او پیشنهاد داد به آنها بپیوندد تا رنلی بتواند اجرا کند.

مارجری همچنین شفقت دارد، که در مراقبت واقعی او از سانسا استارک مشهود است. او و مادربزرگش، اولنا، حتی سعی کردند راهی را برای دور کردن سانسا از کینگز لندینگ طراحی کنند، زمانی که مشخص شد سانسا چقدر بدبخت است. در نهایت، هوش و مهارت سیاسی مارجری باعث شد سرسی او را به عنوان یک دشمن شایسته ببیند، کسی که باید از شرش خلاص می شد.

9 میساندی در مورد غلبه کردن است

او به یاد دارد از کجا شروع کرده است

زمانی که بینندگان در فصل سوم Game of Thrones با میساندی ملاقات می کنند، او به عنوان مترجم بین دنریس و ارباب میساندی خدمت می کند.

روشی که او این کار را به صورت دیپلماتیک و عاقلانه انجام می دهد، بی شباهت به روشی نیست که تودا ماریکو در شوگون هدایت می کند، که ثابت می کند او ذهن سیاسی تیزی دارد. البته میساندی هنوز متوجه نمی شود که دنریس همه چیز را می فهمد، که به او اجازه داد تمام این مدت میساندی را ارزیابی کند، و با خریدن او از اربابان، در واقع به او آزادی داد.

این زن جوان، که بینندگان متوجه می شوند می تواند به 19 زبان صحبت کند، به یک محرم وفادار به دنریس و در نهایت بهترین دوست او تبدیل می شود. پس از آزادی، حتی با وجود جنگ پیش رو، میساندی شکوفا می شود و به خود می آید. و هنگامی که با مرگ روبرو می شود، در حالی که هنوز قد برافراشته است، این کار را انجام می دهد، آخرین کلمات او ادای احترام به ملکه اش است - "دراکاریس."

8 لیانا مورمونت شجاعت و بلوغی فراتر از سال هایش نشان می دهد

شرمنده کردن بسیاری از مشاوران مسن تر

لیانا مورمونت با وجود سن کمش ثابت می کند که شجاع تر از بسیاری از سربازان بالغ در ارتش های جمع آوری شده توسط جان اسنو است. لیانا با شگفت زده کردن بسیاری و محبوب کردن خود در بین مخاطبان در سراسر جهان، به میراث خود به عنوان بانوی جزیره خرس افتخار می کند. جای تعجب نیست که این نقش بلا رمزی را بسیار محبوب کرد.

هنگامی که برای انبوه انبوه وایت واکرها در وینترفل آماده می شد، لیانا از اصرار پسر عمویش جوراه برای پنهان شدن او در دخمه ها امتناع می کند. او مطابق با روش های خانواده اش، جنگیدن را انتخاب می کند. لیانا در نبرد بعدی کشته می شود، اما یک غول نامیرا را در این فرآیند از پای در می آورد و جایگاه خود را به عنوان یکی از قوی ترین شخصیت های زن در Game of Thrones علیرغم سن کمش به دست می آورد.

7 اولنا به امور رسیدگی می کند

و زباله ها را بیرون می برد

اولنا تایرل احتمالاً هر چیزی را که مارجری می داند به او آموخته است. بانو اولنا یکی از تیزترین شخصیت های نمایش است و می تواند با کلمات مبارزه کند و تقریباً در هر مکالمه یا بحثی برنده شود. هیچ چیز از دید او پنهان نمی ماند و او به ندرت ترس یا ضعفی نشان می دهد.

بانو اولنا حتی موفق می شود نحوه مرگ خود را دیکته کند و با نوشیدن یک زهر بدون درد قبل از اعتراف به نقش خود در مرگ جافری، سمت انسانی جیمی لنیستر را تحت تأثیر قرار می دهد. او مطمئن می شود که جیمی نقش او را در مرگ پسرش به سرسی بازگو می کند و حتی از آن سوی قبر به دشمنش آسیب می رساند. اولنا حتی کلمات "تو یک اژدها هستی، یک اژدها باش" را در ذهن دنریس تارگرین کاشت، و دنریس در نهایت این توصیه را پذیرفت.

6 ملیساندرا از قدرت ارباب نور به درجات مختلف استفاده می کند

از جمله رستاخیز

ملیساندر، کشیش سرخپوش، از طریق اعتقادات خود به ارباب نور، به قدرت فوق‌العاده‌ای دسترسی دارد که در صورت قرار گرفتن در دستان اشتباه می‌تواند ویرانی به بار آورد. هنگام حمایت از استنیس باراتیون، او سایه ای به دنیا می آورد که برادرش رنلی را ترور می کند. ملیساندرا حتی می تواند بعداً جان اسنو را از مرگ زنده کند و در نبرد علیه وایت واکرها کمک های مبتنی بر آتش ارائه دهد.

ملیساندر شخصیت زیادی فراتر از ایمانش به ارباب نور ندارد، که وقتی لحظات تردید دارد مشهود است.

با این حال، علیرغم انجام بسیاری از کارهای بد، او زمانی که از قدرت مطلق خود برای کمک به زندگان در برابر وایت واکرها استفاده می کند، خود را رستگار می کند. او حتی به آریا انگیزه می دهد تا برود و پادشاه شب را بکشد.

5 استفاده سرسی از قدرتش باعث تخریب و هرج و مرج گسترده می شود

اما او هرگز تسلیم نمی شود

قدرت سرسی لنیستر از ناامیدی او برای پنهان کردن ضعف های خودش ناشی می شود، و آنها را به قدرت و فریبکاری تبدیل می کند - به ویژه پس از مرگ سه فرزندش. دسیسه چینی و فریبکاری او در پشت صحنه برای سازماندهی سقوط رابرت باراتیون. او همچنین پشت انفجار آتش سوزی مهیب در معبد بزرگ بیلور بود. این دو رویداد شدید نشان می دهد که سرسی چقدر می تواند ترسناک باشد.

در حالی که سرسی در لحظات منتهی به مرگش در پایان فصل آخر Game of Thrones یک چهره ضعیف و شکست خورده است، قدرت و تمایل سرسی، هر چقدر هم که گمراه کننده باشد، او را در سخت ترین زمان ها همراهی می کند. او در طول دو فصل آخر رودرروی دنریس قرار می گیرد و قبل از اینکه در نهایت جنگ را ببازد، چند نبرد را می برد. فریبکاری او همچنین او را از نبرد علیه وایت واکرها دور نگه داشت، در حالی که ارتش های دشمنانش با حواس پرتی تضعیف شدند.

4 قدرت سانسا استارک از استقامت او در رویدادهای وحشتناک ناشی می شود

ملکه کردن او

سانسا استارک هرگز مجبور نیست در دعواها شرکت کند یا سلاحی بردارد تا ثابت کند چقدر قوی است. در عوض، تجربیات آسیب زای او شخصیت او را شکل داده و سخت می کند. هر چیزی که او از سر می گذراند، او را به یک رهبر سردتر و حسابگرتر تبدیل می کند. با مرگ همه استارک ها یا دنبال کردن اهداف در جاهای دیگر تا پایان فصل آخر Game of Thrones، سانسا جایگاه خود را در راس میز به عنوان ملکه شمال پیدا می کند. رویای او به حقیقت پیوست، اما نه به شکلی که هرگز تصور می کرد.

سانسا سرسی را به عنوان کسی نام می برد که از او یاد گرفته است، و همچنین پیتر بیلیش. با این حال، حضور سرسی به جای قدرتی که سانسا دارد، قدرت و کنترل را ساطع می کرد. در حالی که سفر و رشد آریا از ابتدای Game of Thrones چشمگیر است، سفر سانسا انحراف کاملی از مسیر اولیه ترجیح او است، و قدرت شخصیت او به طور غیرقابل اندازه گیری تغییر می کند.

3 برین از تارث تصورات عادی از جنگجویان زن را به چالش می کشد

او کاری می کند که همه اطرافیانش ببینند او چه توانایی هایی دارد

برین از تارث در ابتدا به عنوان یک جنگنده بالقوه برای پادشاه رنلی در نبردهای پیش رو معرفی می شود. حس افتخار و وفاداری او بلافاصله به نمایش گذاشته می شود و به عنوان یک نمونه نادر در سراسر نمایش عمل می کند. قدرت او نیز زمانی برجسته می شود که او لوراس تایرل را در اولین مبارزه روی صفحه خود شکست می دهد.

برین پس از مرگ رنلی، وارد خدمت کیتلین استارک می شود. برین جیمی را تا کینگز لندینگ اسکورت می کند و خود را وقف یافتن و محافظت از استارک های باقی مانده می کند. برین می تواند هنگام اسکورت جیمی به کینگز لندینگ، چندین مرد استارک را به تنهایی بکشد، و او هوند را در نبرد تن به تن شکست می دهد - واقعیتی که از دید هیچ کس پنهان نماند. برین همچنین با کشتن استنیس باراتیون به دلیل نقش او در مرگ رنلی، انتقام خود را می گیرد و به آرامش می رسد.

2 آریا به لطف سختی ها و آموزش هایش به یک جنگنده مرگبار تبدیل می شود

و در نهایت جهان را نجات می دهد

آریا استارک Game of Thrones را به عنوان یک دختر جوان شروع می کند. او ترجیح می دهد به جای انجام وظایف خود به عنوان یک بانو، به پسران در تمرینات رزمی بپیوندد. دیدن شکست مربی اش سیریو فورل و اعدام پدرش، آریا را در مسیر طولانی یافتن جایگاهش در جهان قرار می دهد. آریا یاد می گیرد که چگونه از هوند زنده بماند و چگونه مانند یک قاتل در براووس زیر نظر مردان بی چهره بجنگد، و این مهارت ها را برای تبدیل شدن به یک جنگنده ترسناک ترکیب می کند. این فاصله زیادی با زمانی دارد که او کودک بود.

آریا چندین اسم را از لیست کشتار خود خط می زند و حتی موفق می شود پادشاه شب را بکشد - موفقیتی که حتی دنریس هم نتوانست به دست آورد. آریا این کار را رو در رو انجام می دهد، نه با یک ارتش، نه با اژدها، و به این ترتیب، او خود را به عنوان یکی از قوی ترین ها، با چشمگیرترین رشد شخصیت در Game of Thrones تثبیت می کند.

1 دنریس به عنوان یک رهایی بخش شروع می کند اما به جنون می رسد

اما قدرت و سازگاری او غیرقابل انکار است

دنریس تارگرین به عنوان ملکه ای با ارتش و پیروان وفادار، به ندرت خود را در موقعیتی می یابد که مجبور باشد خودش بجنگد. کسانی که برای او می جنگند، با کمال میل این کار را انجام می دهند زیرا او بارها و بارها خود، ارزش و قدرت شخصیت خود را ثابت کرده است. با این حال، او هنگام سوار شدن بر اژدهایانش نترس است و بر سر کسانی که جرأت مخالفت با او را دارند، آتش می بارد. همچنین شایان ذکر است که او نمی تواند توسط آتش آسیب ببیند.

شایان ذکر است که دنریس هنگام جنگیدن در کنار جوراه مورمونت در نبرد وینترفل در فصل آخر Game of Thrones نشانه هایی از شمشیربازی ابتدایی نشان می دهد. مرگ انباشته دوستان و متحدان نزدیکش، همراه با ناامیدی های مختلفی که او از زمان ورود طولانی انتظارش به وستروس با آن مواجه شده است، به سقوط او به ملکه دیوانه دامن می زند. بی توجهی او به برخی از جان ها او را حتی وحشی تر و بالقوه غیرقابل توقف می کند. فقط یک عمل خیانت است که در نهایت منجر به مرگ او می شود، که پایان پدرش را منعکس می کند.