
فیلمهای ابرقهرمانی MCU، DCU و دیگر فرنچایزها اغلب صحنههایی را به نمایش میگذارند که هنوز سال ها پس از انتشار هیچ معنایی ندارد. فیلمهای MCU ممکن است به تعریف ژانر ابرقهرمانی در عصر مدرن کمک کرده باشند، اما حتی آنها هم کامل نیستند. ماهیت داستانهای ابرقهرمانی به این معنی است که آنها بزرگتر از زندگی هستند و اغلب دارای نکات داستانی عجیب و غریب هستند که نیاز به تخیل قابل توجهی دارد.
در حالی که تعلیق ناباوری بخش مهمی از لذت بردن از فیلمهای ابرقهرمانی است، مواقعی وجود دارد که به سادگی امکانپذیر نیست. در سرتاسر فیلمهای DCEU، MCU و دیگر فرنچایزهای ابرقهرمانی، صحنههای زیادی وجود داشته است که به سادگی کاملاً منطقی نیستند. اگرچه گاهی اوقات نکات گیج کننده تری توسط فیلم های بعدی حل می شود، مواردی وجود دارند که هرگز دوباره مورد بررسی قرار نمی گیرند. با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا 10 صحنه فیلم ابرقهرمانی وجود دارد که هنوز معنی ندارد.
10 تونی استارک کت و شلوار مرد آهنی خود را نابود می کند
مرد آهنی 3 (2013)
Iron Man 3 ممکن است سومین فیلم انفرادی قهرمان باشد، اما نسبتاً زود در داستان Iron Man's MCU ظاهر شد. این باعث شد که فیلم در یک مکان عجیب و غریب در تداوم فرنچایز زندگی کند، زیرا بدون پایان دادن به چیزی، یک حس نهایی را در مورد شخصیت ارائه می دهد. صحنه اوج فیلم با تونی استارک به پایان می رسد که کت و شلوار مرد آهنی خود را از بین می برد و پپر پاتس را در آغوش می گیرد. با این حال، او تنها دو سال بعد در Avengers: Age of Ultron ظاهر شد و بار دیگر چندین لباس و هواپیماهای بدون سرنشین مرد آهنین را در اختیار داشت.
پاک کردن ناهماهنگی اولویت برای MCU نبود، زیرا فقط در یک خط دور ریختنی به طور خلاصه به آن اشاره شده است که واقعاً هیچ پاسخی ارائه نمی دهد. اینکه چرا استارک کت و شلوارهای خود را با چنین حرکت بزرگی از بین میبرد و بلافاصله به قولش عمل نمیکند، هرگز به طور کامل پرداخته نمیشود، و پایان مرد آهنی 3 را تا حدودی مزخرف میکند. با توجه به اینکه هرگز قبل از مرگ Iron Man در Avengers: Endgame حل نشد، این صحنه همچنان یک صحنه MCU است که معنی ندارد.
9 بازگشت بروس وین به گاتهام
شوالیه تاریکی برمی خیزد (2012)
سهگانه شوالیه تاریکی کریستوفر نولان بهطور گستردهای به عنوان اوج سینمای ابرقهرمانی مورد ستایش قرار میگیرد، اما هنوز عناصری از قوس سهفیلمی وجود دارد که کمی با ارزش است. شوالیه تاریکی برمیخیزد میبیند که بتمن با بزرگترین چالش خود روبرو میشود، زمانی که کمرش شکسته و در زندانی دورافتاده در ته یک گودال رها میشود. با این حال، قهرمان میتواند با غلبه بر شانس، صعود و فرار غیرممکن را انجام دهد، سپس برای نجات شهر خود به گاتهام بازمیگردد.
اگرچه فرار بتمن توضیح داده شده است، اما نحوه بازگشت او دقیقاً توضیح داده نشده است. در حالی که در حال بهبودی از یک جراحت تهدید کننده زندگی است، بروس وین میتواند بدون هیچ چیزی از یک مکان دورافتاده به شهر گاتهام محاصره شده برود و سپس بدون اینکه کسی متوجه شود به داخل برود. با توجه به شرایط زندانی شدنش. ، شهرت جهانی او، و ماهیت کنترل بان بر مرزهای گاتهام، این واقعیت که شوالیه تاریکی برمی خیزد چنین نیست. توضیح هر یک از این نکات باعث می شود که صحنه به هیچ وجه معنی نداشته باشد.
8 تانوس در حال جمع آوری دستکش بی نهایت
Avengers: Age of Ultron (2015)
صحنههای پس از اعتبارسنجی MCU به خاطر نمایش فیلمهای آینده و پیشرفتهای روایی شهرت پیدا کردهاند، اما صحنهها همیشه منطقی نیستند. صحنه پس از فیلم Avengers: Age of Ultron نشان میدهد که تانوس یک خزانه باز میکند و یک دستکش بینهایت جمعآوری میکند و اعلام میکند که "این کار را [خودش] انجام خواهد داد" - به این معنی که او قصد دارد سنگ های اینفینیتی را شخصا جمع آوری کند. با این حال، فیلمهای بعدی MCU این صحنه را بسیار گیجکننده میکنند.
در Avengers: Infinity War، سه سال پس از انتشار Age of Ultron توضیح داده شده است که تانوس کوتولهها را مجبور کرد برای او دستکش بسازند، سپس همه را کشتند. اما پادشاه آنها، ایتری. با این حال، همانطور که بعداً در جدول زمانی MCU انجام شد، مشخص نبود که چرا تانوس باید این کار را انجام دهد، زیرا قبلاً نشان داده شده بود که او یک Gauntlet در اختیار دارد. نقطه طرح هرگز به درستی پاک نشد. در داخل MCU، صحنه پس از اعتبار عصر اولترون را بسیار گیج کننده می کند.
7 صحنه های کریپتون Man of Steel
مرد فولادی (2013)
مرد پولادین زک اسنایدر چرخشی جدیدی در داستان منشأ سنتی سوپرمن ایجاد میکند و قهرمان را در نوری تلختر از سایر تکرارها نشان میدهد. فیلم 2013 با صحنههایی در کریپتون شروع شد که آخرین لحظات سیاره مادری سوپرمن را به تصویر میکشید. در طول صحنهها، خورشید کریپتون در خط افق بیگانه این سیاره نشان داده میشود، اما به طرز شگفتانگیزی شبیه آسمان زمین است که با توجه به ماهیت فیزیولوژی کریپتونی، منطقی نیست.
خورشید زرد زمین چیزی است که تواناییهای کریپتونیها را فراهم میکند، بنابراین کریتون با داشتن خورشیدی که قرمز رنگ نیست، به نظر میرسد که یک حفره طرح است. اگر خورشید کریپتون نیز زرد بود، کریپتونیهای آنجا باید قدرتهای خاص خود را داشتند، اما این موضوع در فیلم توضیح داده یا به آن پرداخته نشد. به این ترتیب، صحنههای کریپتون Man of Steel' دارای یک عنصر دلخراش است، بهویژه که این موضوع میتوانست به راحتی با یک خط گفتگو حل شود.
6 نجات شرورهای چندجهانی
Spider-Man: No Way Home (2021)
از بین همه شخصیتهای Spider-Man: No Way Home، شرورهای Multiverse آن از مهمترین آنها بودند. در خلاصه داستان فیلم آمده است که مرد عنکبوتی تام هالند - و بعدها دیگر انواع - تلاش می کنند تا شرورها را قبل از بازگرداندن آنها به واقعیت های خودشان اصلاح و درمان کنند. با این حال، کل تصور انجام این کار به عنوان وسیله ای برای نجات جان آنها به وجود می آید، که در واقع با توجه به واقعیت هایی که از آن سرچشمه گرفته اند، معنایی ندارد.
مشخص شده است که اکثر شرورهای فیلم قبل از انتقال به MCU در دنیای مربوطه مردهاند. این بدان معنی است که درمان آنها و بازگرداندن آنها به جای اینکه مرد عنکبوتی آن را قهرمانانه تصور می کند، باعث اختلال بیشتر در مولتی ورس شود. به این ترتیب، این واقعیت که تبهکاران بدون عواقب نجات مییابند، اصلاً معنی ندارد، زیرا، طبق حق، انجام این کار میتواند چندین واقعیت را در یک زمان شکست دهد.
5 صحنه "مارتا".
بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت (2016)
با وجود کاوش در روایت اصلی دی سی، بتمن علیه سوپرمن در اوایل خط زمانی فیلم DCEU ظاهر شد و تنها دومین فیلم فرنچایز بود. رویارویی بین دو قهرمان به عنوان اولین تعامل واقعی آنها بود که با صحنه ای بد نوشته شده به پایان رسید که در آن آنها اعتماد یکدیگر را جلب کردند. در این صحنه یک سوپرمن شکست خورده نام «مارتا را خفه میکند و بتمن را از کشتن قهرمان کریپتونی باز میدارد.
سردرگمی بتمن در مورد شنیدن نام مادرش دلیلی است که او از جان سوپرمن نجات داد، اما اصلاً معنی ندارد. در چنین حالتی که از نظر عاطفی اوج گرفته است، به نظر می رسد که احتمال کمی وجود دارد که بتمن اصلاً متوقف شود، چه رسد به اینکه پس از شنیدن نام دشمن فرضی خود، نام مادرش را شنید. نقطه طرح نه تنها از نظر مفهومی ضعیف به نظر می رسد، بلکه منطق بسیار کمی دارد و کل صحنه را از مسیر خارج می کند.
4 پیتر عینک EDITH را هدیه می دهد
Spider-Man: Far From Home (2019)
مرد عنکبوتی: دور از خانه شخصیت اصلی خود را می بیند که توسط یک شرور که به عنوان یک قهرمان ظاهر می شود، دستکاری شده است. پیتر پارکر که هنوز پس از مرگ مربی خود در حال بهبودی است، عینک EDITH را به ارث می برد، یک قطعه فوق العاده قدرتمند از فناوری استارک که به عنوان میراث مرد آهنی عمل می کند. تنها چند روز پس از ملاقات با میستریو، پیتر پارکر تصمیم می گیرد آنها را به قهرمان فرضی منتقل کند، اما متوجه می شود که او مخفیانه یک شرور است. با این حال، این صحنه در رابطه با شخصیت های درگیر معنی ندارد.
اولاً، بعید به نظر می رسد که استارک عینک EDITH را با چنین حداقل پروتکل های امنیتی رها کرده باشد. از همه مهمتر، تمایل مرد عنکبوتی برای واگذاری میراث مربی خود به یک غریبه کاملاً درست نیست، به ویژه با توجه به اینکه او قدرتی که آنها نمایندگی می کنند را درک می کند. صحنه از منظر منطقی یا احساسی چندان معنا ندارد و به نظر می رسد که به سادگی با روایت نوشته شده است.
3 مرگ پا کنت
مرد فولادی (2013)
مرگ جاناتان کنت معمولاً بهعنوان بخش کلیدی داستان منشا سوپرمن در نظر گرفته میشود، اما مدیریت مرد پولادین در آن لحظه بیمعنی بود. هنگام سفر با ماشین، خانواده کنت با گردباد روبرو می شوند و برای ایمنی زیر یک پل هوایی پنهان می شوند. جاناتان با دیدن یک سگ به دام افتاده، اجازه نمی دهد کلارک آن را نجات دهد، در عوض جان خود را برای محافظت از راز پسرش می دهد. اگرچه نجیب بود، اما مرگ جاناتان کنت کاملاً غیر ضروری بود.
اگر جاناتان کنت حواس تماشاگران را پرت میکرد، کلارک میتوانست سگ را بدون نشان دادن آشکار قدرتش نجات دهد. حتی اجازه دادن به کلارک بدون استفاده از قدرتش کافی بود، زیرا کلارک در اثر گردباد آسیب نمی دید. در عوض، جاناتان کنت ترجیح داد بمیرد، اگرچه انجام این کار در زمینه کلی توانایی های کلارک و زندگی خانواده کنت اصلاً معنی نداشت.
2 توضیح مرد مورچه ای درباره ذرات Pym
مرد مورچه ای (2015)
صحنه دیگری که بی معنی است در مرد مورچه ای در سال 2015 می آید، زمانی که هنک پیم نحوه عملکرد ذرات Pym را توضیح می دهد. توضیح خود منطقی است و حتی از نوعی منطق علمی پیروی می کند و Pym Particles را به عنوان یک توسعه جالب و مهم MCU معرفی می کند. با این حال، هر استفاده بعدی از فناوری این قوانین را نادیده میگیرد و قابلیتهای آنها گسترش یافته و متناسب با موقعیتهای مختلف در فرنچایز تغییر میکند.
برای مثال، ذرات Pym توضیح داده شده اند که جرم را تغییر نمی دهند، به این معنی که حتی به اندازه یک مورچه کوچک می شود، اسکات لانگ همان وزن را دارد. این بدان معناست که او قادر به سوار شدن بر حشرات نیست و تقریباً هر یک از صحنههای اکشن او به میزان قابل توجهی بیشتر از آنچه به تصویر کشیده شده است منجر به تخریب میشود. به بیان ساده تر، توضیح Ant-Man در مورد Pym Particles بی معنی است، زیرا فقط برای نادیده گرفتن و تناقض پیوسته گنجانده شده است.
1 سوپرمن در حال پرواز به عقب در زمان
سوپرمن (1978)
Superman محصول 1978 یک فیلم تعیین کننده در ژانر ابرقهرمانی مدرن است و برای چندین دهه به عنوان نمونه ای از قدرت داستان های ابرقهرمانی ایستاده است. با این حال، اولین بازی کریستوفر ریو به عنوان قهرمان همنام مدتها با نتیجهگیری همراه بوده است، که اصلا منطقی نیست. پس از کشته شدن لوئیس لین توسط دسیسه های شرورانه لکس لوتور، یک سوپرمن دلشکسته به آسمان پرواز می کند، شتابی فراتر از سرعت نور می گیرد و برای نجات او در زمان به عقب سفر می کند.
این که این توانایی سفر در زمان دقیقا چگونه کار می کند، هرگز به اندازه کافی توضیح داده نشده است. حتی توضیح علمی تر در مورد حرکت سوپرمن به اندازه کافی سریع برای تحریف فضا و زمان کافی نیست، زیرا مشخص نمی کند که چرا سوپرمن تنها یک بار از این قدرت استفاده کرده است. مهم نیست که این صحنه چگونه در نظر گرفته میشود، در بین فیلمهای ابرقهرمانی MCU، DCU و فراتر از آن بهعنوان بیمعنی رتبه بالایی دارد.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید