امتیاز شما 0
0
مقالات فیلم و سریال

مهم‌ترین شخصیت‌های سوپرانو آن‌هایی نیستند که شما فکر می‌کنید

در طول شش فصل، سوپرانوها ده‌ها شخصیت جذاب را معرفی کرد و آنها را در داستان‌های دراماتیک بی‌شماری در هم آمیخت. در حالی که تونی سوپرانو بدون شک تمرکز اصلی در طول سریال بود، در نمایش زندگی جنایی و خانوادگی او، نویسندگان با انگیزه‌ها و ویژگی‌های خاص خود، تعداد زیادی از گانگسترها و اعضای خانواده سوپرانو را به مخاطبان معرفی کردند. برای بسیاری از بینندگان، اوباش هایی که با یا علیه تونی کار می کردند احتمالاً جالب ترین بودند، اما از نظر مضامین نمایش، در واقع این فرزندان او بودند که شخصیت های مهم تری بودند.

A.J. و Meadow مطمئناً هیجان انگیزترین اعضای خانواده سوپرانو نیستند. در واقع، برخی از طرفداران ناامیدی و ناامیدی خاص خود را از قوس شخصیتی A.J ابراز کرده اند و او را خسته کننده و آزاردهنده می دانند. در همین حال، Meadow Soprano معمولاً پس از رفتن به کالج زمان کمتری از صفحه نمایش دریافت می کرد و به یک شخصیت ثانویه تبدیل می شد. با وجود این نکات، ا.ج. و Meadow از بسیاری جهات هسته سوپرانوها هستند که نشان دهنده آسیب های روحی تونی و همچنین امیدها و ترس های او هستند.

ترومای نسلی هسته اصلی داستان سرایی سوپرانوها است

 تصویر

  • فصل اول سوپرانوها زمان قابل توجهی را صرف کرد تا فرزندان تونی با زندگی جنایی او کنار بیایند.
  • در اپیزود "کالج"، میدو از پدرش می پرسد که آیا او در مافیا است، که او تا حدودی صادقانه پاسخ می دهد.
  • بعداً در «Down Neck» A.J. همین سوال را از پدرش می پرسد و تونی به پسرش دروغ می گوید.

در ظاهر، سوپرانوها ممکن است یک درام جنایی ساده به نظر برسد، اما در واقع یک نمایش فوق‌العاده مغزی با علاقه به روانشناسی و فرهنگ است. این سریال بسیاری از قوانین ثابت شده داستان های اوباش را شکست تا شرایط انسانی، فلسفه و سایر مفاهیم بزرگ را بررسی کند. از رویاهای تونی گرفته تا گفتگوهای او با درمانگرش، دکتر جنیفر ملفی، سوپرانوها آشکارا چیزی بیش از قتل و ضرب و جرح است. با این حال، این سریال بیش از هر چیز دیگری درباره آسیب های نسلی است و اینکه چگونه والدین می توانند بدترین ویژگی های خود را به فرزندان خود منتقل کنند. در طول سریال، تونی مرتباً درباره دوران کودکی خود با دکتر ملفی صحبت می کند و فاش می کند که چگونه سوء استفاده مادرش و جنایت کاری پدرش او را به مردی تبدیل کرده است که تبدیل به او شده است. او همچنین تصریح می‌کند که تا حدی، پدر و مادرش را به خاطر زندگی فعلی‌اش مقصر می‌داند. او اغلب موضوع ژنتیک را مطرح می کند و به ژن های بد خود اشاره می کند و در بیش از یک بار به این فکر می کند که اگر پدرش در مافیا نبود زندگی اش چگونه می شد. دکتر ملفی در تلاش است تا به تونی بفهماند که روابطش با زنان اغلب امتداد احساسات او نسبت به مادرش است و سعی می کند او را متقاعد کند که می تواند الگوهای قدیمی را بشکند و از پدرش بهتر شود. این تنش بین گذشته و حال و ترس تونی از اینکه ژنتیک و تاریخچه خانوادگی سرنوشت است، در نهایت در شخصیت فرزندانش منعکس شده است. هر دوی بچه های تونی، هر کدام به شیوه خود، همان مبارزه ای را می گذرانند که او در کودکی از سر گذرانده بود. هر دوی آنها متوجه می شوند که پدرشان یک جنایتکار است و به آرامی آنچه را که برای آنها معنا می کند، پردازش می کنند. در حالی که مواجهه اولیه تونی با حرفه پدرش، تماشای او که انگشت مردی را بریده است، بسیار چشمگیرتر از آنچه A.J. یا Meadow از طریق آن می گذرد، هر سه به تصویر کشیده می شوند که با نحوه نگرش پدرشان دست و پنجه نرم می کنند و می دانند که او چه توانایی هایی دارد. از این نظر، فرزندان تونی نشان دهنده حلقه دیگری در زنجیره تروما و شکست او در شکستن چرخه هستند، در عوض تاریکی را که از پدر خود به ارث برده است منتقل می کنند و نسل دیگری را آلوده می کنند. در پایان سوپرانوها، میدو برنامه‌های خود را برای تبدیل شدن به یک پزشک اطفال رها می‌کند و در عوض ترجیح می‌دهد حرفه حقوقی را دنبال کند. اشاره شده است که او احتمالاً در نهایت برای یک شرکت بزرگ کار خواهد کرد که نماینده افرادی مانند پدرش است. در همین حال، A.J. به لطف ارتباطی که تونی دارد در صنعت فیلم کار می کند. به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که پسرش نیز با جنایات سازمان یافته ارتباط برقرار کند و به طور غیرمستقیم از آن دنیا سود ببرد. بنابراین، طرفداران می بینند که تونی نتوانسته چرخه ای را که بخشی از آن است بشکند. در حالی که هیچ یک از فرزندان او مجرم آشکار نیستند، میدو ظاهراً تنفر خود را از زندگی جنایتکارانه پدرش رها کرده و خدمت به دیگرانی مانند او را انتخاب کرده است و A.J. در لبه های آن دنیا باقی خواهد ماند.

رابطه تونی با فرزندانش ترس های او را منعکس می کند

  • پدر تونی، جانی سوپرانو، و عمویش، جونیور، اولین اعضای خانواده سوپرانو بودند که وارد جرایم سازمان یافته شدند.
  • این فقط در فلاش بک ها و مکالمات با شخصیت های دیگر به آن اشاره می شود، اما به نظر می رسد که تونی ابتدا توسط پدرش وارد زندگی جنایی شد و در یک مقطع مستقیماً برای او کار کرد.
  • پائولی گوالتیری، دوست و زیردستان تونی، دوست نزدیک جانی سوپرانو بود که نماینده یکی از تنها پیوندهای زنده تونی با پدرش در سریال بود.

تونی سوپرانو شخصیت جالبی است، زیرا در حالی که او فردی وحشتناک است، قادر به ظلم و ستم زیاد است، اما درجه‌ای از خودآگاهی و نشانه‌هایی از انسانیت را به نمایش می‌گذارد که در بین بسیاری از همسالانش وجود ندارد. در حالی که هرگز او را از ادامه مسیر تاریک خود باز نمی دارد، او گهگاه از کارهای خود پشیمان می شود و از آنچه که شده پشیمان می شود. این در هیچ کجا واضح تر از نحوه تعامل او با فرزندانش نیست. در سرتاسر سوپرانوها، تنها محبت واقعی او نسبت به A.J. و میدو. او به آنها می گوید که اغلب آنها را دوست دارد، چیزی که اغلب حتی از همسرش کارملا هم دریغ می کند. او همچنین از رفاه، خوشبختی و آینده آنها رنج می برد. بسیاری از حملات هراس او ناشی از ترس های پیرامون فرزندانش است و اغلب موضوع مکالمه او با دکتر ملفی است. علاوه بر این، بسیاری از گناهی که او در مورد زندگی و رفتار مجرمانه‌اش احساس می‌کند، ریشه در این دارد که او فکر می‌کند ممکن است بر A.J. و میدو. با توجه به موضوع آسیب نسلی، تونی اغلب از این ایده که A.J. راه او را دنبال خواهد کرد. در حالی که او گاهی از این که پسرش به اندازه او سرسخت نیست احساس ناامیدی می کند، از اینکه می بیند که A.J. ظاهراً تمایلات خشونت آمیز خود را ندارد. تونی در تلاش برای دور نگه داشتن تنها پسرش از اوباش و دوری از آن دنیا، این درک را نشان می دهد که زندگی او اساساً اشتباه است به نوعی و مراقبت واقعی از شخص دیگری غیر از خود در تلاش برای دستیابی به اهداف بیشتر. برای فرزندش به همین ترتیب، تونی با غرق شدن در ایده های جدید در کالج، دلخوری از دور شدن میدو از فرهنگ و ارزش های سنتی خود را به تناوب می کند و از چشم انداز جدایی او از او احساس آرامش می کند. در حالی که او آشکارا او را عمیقاً دوست دارد، در بیش از یک بار اظهار داشت که امیدوار است او از او دور شود و زندگی جدیدی را آغاز کند. این دوباره به درک تونی می‌گوید که او آدم بدی است و توانایی مراقبت از شخص دیگری را بیشتر از خودش دارد.

فساد کارملا به فرزندانش منتقل می شود

Image

  • در سرتاسر سوپرانوها ثابت شده است که کارملا قبل از ملاقات با تونی با دنیای زیرزمینی جنایتکار کاملاً ناآشنا نبوده است.
  • کارملا پسر عموی دیکی مولتیسانتی، پدر کریستوفر مولتیسانتی و مربی تونی است.
  • تونی همچنین نشان می دهد که کارملا در اطراف افراد دیگری که در اوباش دخیل بودند بزرگ شد و زمانی که با او ازدواج کرد "معامله را می دانست".

یکی دیگر از موضوعات اصلی سوپرانوها تأثیر فاسد کننده ای است که تونی بر اطرافیان خود می گذارد و تعداد افرادی که به طور رسمی در مافیا نیستند در جنایات آن شریک هستند. این عنصر سریال به ویژه در قوس همسر تونی، کارملا، منعکس شده است، و اینکه چگونه او خودش را با نحوه به دست آوردن پول خود آشتی می دهد. از ابتدای نمایش، نشان داده می‌شود که کارملا درباره زندگی‌اش دچار تعارض است، از جنایات تونی سود می‌برد، در حالی که اغلب در مورد آن به کشیش، پدر اینتینتولا، ابراز گناه می‌کند. اما از طریق فرزندانش این درگیری درونی به اوج خود می رسد. در اوایل سوپرانوها، کارملا تمایل دارد از فرزندانش به عنوان بهانه یا توجیهی برای جنایات تونی و پذیرش آنها استفاده کند. او ادعا می کند که باید برای بچه هایش زندگی خوبی فراهم کرد. او همچنین به نظر می رسد موفقیت و اعتبار شخصی خود را بر اساس آنچه A.J. و میدو به دست آورد. با گذشت زمان، اما او متوجه می شود که با به خطر انداختن اخلاقیات خود، در واقع فرزندانش را در معرض فساد پدرشان قرار داده و آنها را بخشی از آن دنیا کرده و آنها را نیز گناهکار کرده است. نقطه عطف کارملا به عنوان یک شخصیت در قسمت فصل 3 "نظرات دوم" اتفاق می افتد، زمانی که او با یک درمانگر، دکتر کراکوور صحبت می کند و او او را مجبور می کند آشکارا با سبک زندگی تونی و دخالت او در آن مقابله کند. با امتناع از گرفتن پول از او به عنوان "دیه"، دکتر. کراکوور به کارملا مثالی می‌زند از کسی که فاسد نمی‌شود و به او می‌گوید که باید فرزندانش را بگیرد و با ترک شوهرش آنها را نجات دهد. با این حال، در پایان اپیزود، او با تونی می‌ماند و در عوض، اصرار می‌کند که 50000 دلار به او بدهد تا به دانشگاه کلمبیا کمک کند، به این امید که میدو با رفتار خاصی مواجه شود. بنابراین، کارملا در نهایت تصمیمی آگاهانه برای شریک شدن در جنایات تونی به نام کمک به فرزندانش می گیرد. با گذشت زمان، او ابراز نگرانی می کند که انتخاب هایش A.J. و میدو برای زندگی، اما او نمی تواند از سبک زندگی که شوهرش او را به آن کشانده است جدا شود. A.J. و Meadow Soprano در مقایسه با دیگر شخصیت‌ها زمان زیادی از نمایشگر دریافت نمی‌کنند و خط داستانی آن‌ها عموماً در سریال مرکزی نیست، اما از بسیاری جهات، هنوز هم مهمترین شخصیت‌های سوپرانوها هستند. آن‌ها سریال را با تأمل در مضامین آن به هم گره می‌زنند و به عنوان آینه‌ای عمل می‌کنند که تونی نقص‌ها، امیدها، ترس‌ها و آسیب‌های خود را بر روی آنها نشان می‌دهد. آنها همچنین به عنوان انگیزه اصلی برای تونی و کارملا عمل می کنند و بسیاری از نقشه های آنها را به جلو می برند. در پایان سریال، سرنوشت آنها نشان دهنده موفقیت و شکست آنهاست. هیچ کدام واقعاً بخشی از دنیای زیرین جنایتکار نیستند، اما هر دو به طور دائمی به دلیل تربیت و گناهان پدرشان آلوده هستند.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0