امتیاز شما 0
0
مقالات فیلم و سریال

رتبه بندی بهترین شخصیت های خاطرات خون آشام Vampire Diaries

در سال 2013 ، خاطرات خون آشام یک فرنچایز همهجانبه پر از پیچ و تاب های جادویی ایجاد کرد و این سریال را با دنیای رو به رشد جهان های سینمایی تراز کرد. با دو اسپینوف ، The Originals و میراث ، این برخی از بهترین خیال و فانتزی در تاریخ تلویزیون را در اختیار داشت ، به ذکر یک گروه شگفت انگیز از شخصیت ها در هر یک از این سه نمایش بشر غالباً ، این شخصیت ها از یک سری به دیگری همپوشانی می کنند و به جذابیت آنها می افزایند.

The Vampire Diaries اولین سری از فرنچایز بود و شخصیت های قانع کننده ای داشت که قبلاً در تلویزیون نوجوان دیده نشده بود. معرفی خون آشام های اصلی آن را به سطح بعدی رساند ، و سپس آنها اسپینوف مبتنی بر نیواورلئان خود را داشتند. میراث برخی از شخصیت های جوان را در حال رشد و صحنه های مرکز داشتند که به طرفداران این امکان را می داد تا نگاه عمیق تری به شخصیت های خود داشته باشند. با این وجود ، با گذشت سالها ، بسیاری از این شخصیت ها جایگاه بهترین را در فرنچایز کسب کرده اند. در تاریخ 27 ژانویه 2025 ، توسط مادی دیویس به روز شد: تقریباً سه سال از میراث کوتاه مدت گذشت پیچیده شده پایان خاطرات خون آشام جهان. متأسفانه برای طرفداران ، احتمالاً دیگر اسپینوف وجود نخواهد داشت ، اما فرنچایز هنوز محبوب است. برخی از این نمایش را به اندازه کافی دوست دارند تا از نسخه واقعی زندگی Mystic Falls دیدن کنند ، اما برخی دیگر فقط برای پیوستن به شخصیت های مورد علاقه خود ، دوباره به هم می پیوندند. من این لیست را به روز کرده ام تا چند شخصیت دیگر TVD را شامل شود و آن را مطابق با استانداردهای فعلی CBR ارائه دهم.

15 آلاریک سالتزمن در ابتدا عالی بود

Alaric مت دیویس عمدتا در خاطرات و میراث خون آشام ظاهر می شد

alaric saltzman ایستاده در آشپزخانه در خاطرات خون آشام.آلاریک سالتزمن یا ریک در فصل 1 به عنوان معلم تاریخ جدید وارد  خاطرات خون آشام شد و در ابتدا به نظر می رسید که یک پسر جالب است زیرا او مانند سلف خود با دانش آموزان خود بی ادب نبود. اما ، به زودی پس از ورود به روایت ، مشخص شد که او یک شکارچی خون آشام در آنجا است تا هر خونریزی ، به ویژه دیمون و استفان سالواتوره را بکشد. در حالی که او از موجودات فوق طبیعی هنگام ورود به Falls Mystic متنفر بود ، او به خوبی در گروه آمیخته شد. آلاریک به یکی از معدود بزرگسالان در سقوط عرفانی تبدیل شد که نوجوانان - هم فوق طبیعی و چه انسانی - می توانند به آن اعتماد کنند ، و به این دلیل که همسر بی سر و صدا ریک معلوم شد مادر بیولوژیکی النا گیلبرت است ، ضرری ندارد. او برای نوجوانان نقش پدری را به عهده گرفت ، بهترین دوستان با دیمون بود و به عنوان یک موجود نیمه ارقام در نقش وی تکامل یافت. این گفت ، با این حال ، او شخصیتی مورد علاقه برای بیشتر طرفداران TVD نیست. بسیاری موافق هستند که سقوط وی پس از بازگشت از مردگان در حدود فصل 6 رخ داد ، زیرا او در کل به یک شخصیت متفاوت تبدیل شد. او این نگرش را به دست آورد که هر موجود فوق طبیعی شر است و می توان استدلال کرد که او یک مجموعه برتر را بدست آورده است ، حتی وحشتناک یا غایب برای مادر فرزندان ، دانش آموزان و حتی فرزندانش است.

14   جرمی گیلبرت نجات النا بود

جرمی استیون آر. مک کوئین در خاطرات خون آشام ظاهر شد

جرمی گیلبرت در خاطرات خون آشام ناراحت به نظر می رسد.
در ابتدای  خاطرات خون آشام ، جرمی گیلبرت به عنوان برادر کوچک عجیب النا معرفی می شود. او یک نوجوان عقب نشینی بود که لباس های تیره می پوشید ، نمرات ضعیفی داشت ، با عمه یا خواهر خود ارتباط برقرار نکرد و در مصرف مواد نیز شرکت کرد. او فقط یک نوجوان معمولی بود که با مرگ والدینش مقابله می کرد و از یک متخصص بهداشت روان بسیار سود می برد. در عوض ، او در وسط یک آشفتگی فوق طبیعی پرتاب شد. جرمی شخصیت اصلی در TVD نبود ، و بسیاری می گویند او کارهای زیادی برای طرح انجام نداد. او به سادگی در آنجا برای تهیه نسخه پشتیبان برای بقیه گروه است. اما ، او دو خط داستانی قابل توجه در این نمایش داشت که یکی به او توانایی برقراری ارتباط با ارواح را داد و دیگری فاش کرد که او دقیقاً انسانی نبوده است. جرمی شکارچی و عضو گروه باستانی شکارچیان خون آشام فوق طبیعی به نام اخوان این پنج نفر بود که به او لایه ای از پیچیدگی می داد. این در راه وفاداری شدید او نیز نبود ، که مطمئناً بهترین ویژگی او بود.

13 مارسل جرارد یک دوست و دشمن میکلسون بود

Originals مارسل چارلز مایکل دیویس را معرفی کرد

مارسل جرارد در اصل به نظر می رسد.
Originals  خانواده Mikaelson ، اولین جاودانگی ها و خون آشام های اصلی را به عنوان شخصیت اصلی خود تغییر داد و تغییر داد. در حالی که این روایت در اطراف آنها متمرکز شده است ، هر شخصیت اصلی خوب به یک آنتاگونیست احتیاج دارد ، این همان چیزی است که مارسل جرارد در قسمت اول برای اسپینوف فراهم کرد. او عملاً پادشاه نیواورلئان بود و هر موجودی فوق طبیعی به سمت او تعظیم می کرد. او در ابتدا شخصیتی بسیار دوست داشتنی نبود ، با نفرت عمیقی از هر میکلسون ، قانونی که جادوگران نیواورلئان را از تمرین جادوی از هر نوع ، یک سیاست No-Verwolves منع می کند و یک مجازات اعدام فوری برای کسانی که جرات نافرمانی دارند دستورات او گفتن اینکه او در ابتدا یک مجموعه برتری داشت ، یک تفسیر است ، اما با پیشرفت این نمایش ، او روی طرفداران رشد کرد. مارسل از دیکتاتور-esque به یک رهبر محترم رفت و به او قوس شخصیت خوبی داد. این نمایش نشان داد که وحشت برده داری پیشینه مارسل را به وجود آورد و نوبت او به خون آشام پس از آن صورت گرفت که کلاوس میکلسون به طور مؤثر او را پذیرفت و او را به عنوان یک پسر به یک خون آشام قدرتمند و حتی به طور مؤثر امپراتوری نولا را به او تحویل داد. در طول Originals ، مارسل ثابت کرد که او واقعاً دلسوز و محافظت می کند از کسانی که به او اهمیت می داد ، از جمله پیروانش و Rebekah Mikaelson ، عشق بزرگ او برای قرن ها و با خوشحالی.

12 لیز فوربس بهترین انسان در اطراف بود

Liz Marguerite Macintyre از کنار خاطرات خون آشام زنده نماند

یک نزدیکی از لیز فوربس که در خارج از کشتی جنگی پلیس خود در خاطرات خون آشام نگران بود.
بدون تردید ، الیزابت فوربس در فرنچایز  TVD به عنوان یکی از بهترین شخصیت های انسانی ، با برخی از بهترین دوره ها در نظر گرفته می شود. اما هنگامی که او برای اولین بار در The Vampire Diaries ظاهر شد ، وی به عنوان دشمن برادران سالواتوره قاب بندی شد ، زیرا از پست خود به عنوان کلانتر برای اجرای تاکتیک های مختلف نابودی خون آشام استفاده کرد. واضح است که او واقعاً می خواهد از دخترش ، کارولین و سایر شهروندان عارف محافظت کند. او از خون آشام ها عمیقاً متنفر بود و حتی وقتی فهمید که کارولین یکی است ، با وحشت واکنش نشان داد. با این حال ، طولی نکشید که لیز به آنجا بیاید ، زیرا او فهمید که کارولین هنوز دختر او است و دیمون هنوز هم دوست نزدیک است. او تا فصل 6 از خاطرات خون آشام یک مادر متحد وفادار و فوق العاده بود ، هنگامی که قربانی یکی از بدترین نفرین های بشریت شد: سرطان.

11 جوزی سالتزمن تعادل بود که خواهرش به آن احتیاج داشت

جوزی کیلی کانشیرو به کانون توجه میراث رشد کرد

یک کلوزآپ از Josie Saltzman از کیلی Kaneshiro که در میراث لبخند می زند.
جوزی سالتزمن در نزدیکی انتهای  خاطرات خون آشام به آلاریک سالتزمن و جو لاوللین متولد شد. با این حال ، او و دوقلوی او ، لیزی ، پس از درگذشت جو توسط کارولین فوربس به ترم منتقل شدند و جنین ها با میثاق جمینی به طرز جادویی به رحم کارولین منتقل شدند. یک داستان کامل وجود دارد که به میراث Gemini Coven و Josie اختصاص داده شده است. اما ، او و لیزی تمام ساخت یک جادوگر جمینی را داشتند ، از جمله توانایی سحر و جادو از دیگران. او در درون خود تاریکی داشت ، اما جوزی یک زن جوان به طور کلی از خود گذشتگی و همدلی بود. جوزی می دانست که خواهرش به صورت دوره ای عمل می کند ، اما طبیعت مهربان او انگیزه های خودخواهانه لیزی را به زیبایی ترکیب می کند. Josie فقط به عنوان یک کودک کوچک در خاطرات خون آشام و Originals ظاهر شد. اما میراث او را به عنوان یک نوجوان نشان داد و به مخاطبان این امکان را می داد تا او را بزرگ کنند و به جنسیت خود رشد کنند. جوزی در مورد Pansexuality خود آواز بود ، که لایه ای از شمول و نمایندگی را به آن اضافه کرد. قوس های عاشقانه او با لاندون ، امید و فینچ نیز هیجان انگیز بودند. هنگامی که Dark Josie ظاهر شد ، جنبه جدیدی برای شخصیت در حال حاضر جذاب به وجود آمد و او را به یکی از متنوع ترین میراث شخصیت ها تبدیل کرد. متأسفانه ، خروج ناگهانی او از فصل 4 قوس خود را ناقص کرد.

10 امید میکائلسون یک ضد قهرمان محبوب بود

میراث امید دانیل رز راسل را در کانون توجه قرار داد

امیدوارم میکائلسون هنگام عبور از بازوهای خود در جلوی ماشین در میراث ، بدون استفاده به نظر می رسد.
دختر اصلی هیبرید کلاوس میکلسون و گرگ هایلی مارشال ، وجود امید قبل از تولد حتی در  اصل تهدید شد. جادوگران نیواورلئان و بخش هایی از خانواده Mikaelson خود می خواستند که او مرده باشد زیرا خلقت او باید غیرممکن باشد. اما Littlest Wolf زنده ماند و اولین Tribrid جهان - یک خون آشام ، گرگ و جادوگر - شد که او را به قدرتمندترین موجود فوق طبیعی تا کنون تبدیل می کند. Hope در The Originals متولد شد ، جایی که او یک زن جوان باهوش ، شیرین ، جسورانه و شجاع بود که سالهای نوجوانی در میراث ترسیم شده بود ، که او و دوقلوهای Saltzman را در کانون توجه قرار دادند. هرچه امید به مرور زمان به قدرت و جاودانگی خود تبدیل شد ، او بیشتر با نکات مربوط به تحریک پذیری و خشونت پدرش در درون او به یک ضد قهرمان تبدیل شد. او قدرت خارق العاده ای داشت ، اما شخصیت امید موضوعاتی مانند تروما و اندوه در کودکی را برجسته می کرد ، زیرا هر دو والدینش در پایان اصل ها درگذشتند ، و او دوران کودکی خود را بدون پدر و با نیروهای دائماً تهدید کرد بشر او در سنین جوانی اندوه و تروما کافی را پشت سر گذاشته بود ، و هر دو والدین خود را در پایان The Originals از دست داده بود. بنابراین ، او به دلیل وضعیت منحصر به فرد خود ، ارتباط با دیگران را دشوار کرد ، اما مقاومت و طبیعت ایثارگرانه او را به یک مورد علاقه سریع تبدیل کرد.

9 Rebekah Mikaelson تلاش کرد تا هویت و هدف خود را پیدا کند

کلر هولت در TVD و Originals Rebekah بازی کرد

rebekah در خاطرات خون آشام خشمگین به نظر می رسد.
در حالی که در ابتدا ربکا به عنوان یک گواهی  TVD شرور در ابتدا ظاهر شد ، شخصیت او بسیار عمیق تر از انتقام جویانه بود. به عنوان یک اصل ، او قدرت خود را می دانست و از استفاده از آن در النا یا کارولین دریغ نکرد. اما ، او به ندرت از این قدرت بدون تحریک یا وفاداری عمیق تر استفاده می کرد ، مانند وقتی که سعی کرد با النا دوست شود ، که به معنای واقعی کلمه او را در پشت چاقو زد. ربکا چندین دهه توسط برادرش تحت کنترل و قفل در تابوت بود و کلاوس هرگز به او اجازه نداد که عاشق شود و کارهای عادی انجام دهد. او هرگز مجاز به دختر بودن یا زندگی او نبود. تمام Rebekah می خواست انسان باشد و خانواده خود را داشته باشد ، که می تواند به وضوح در The Originals دیده شود. ارادت او به میکلسونسون و سپس به مارسل در حال تلاش بود.

8 کاترین پیرس یک شرور پیچیده بود

کاترین نینا دوبرف در سراسر خاطرات خون آشام ظاهر شد

کاترین پیرس هنگام ورود به خانه سالواتور در خاطرات خون آشام ، از کلاه قرن 18 خود نگاه می کند.
کاترین پیرس به عنوان یک مبهم از گذشته استفان سالواتور که دقیقاً شبیه النا گیلبرت بود ، وارد  خاطرات خون آشام شد. او به عنوان یک خون آشام ماکیاولی معرفی شد که باعث شد هر دو برادر سالواتوره عاشق او شوند و مردان پرشور را قبل از جعل قرن ها به خون آشام ها تبدیل کردند. هر بار که او پس از آن به Mystic Falls بازگشت ، فقط باعث نابودی و درد شد. اما با روشن شدن پشت پرده کاترین ، مشخص شد که او همیشه شر نبوده است. وی به عنوان کاترینا پتروا در بلغارستان قرن پانزدهم متولد شد. یکی از غم انگیزترین چیزها در مورد پشت پرده او هنگامی که او یک دختر بچه به دنیا آورد ، به وجود آمد و او را بدون دیدن یا نگه داشتن او از بین برد. سپس او با Mikaelsons آشنا شد و با توجه به وضعیت وی به عنوان یکی از دوپلگگرهای پتروا ، هدف فداکاری را به هدف کلوز تبدیل کرد. او به یک خون آشام به آیین خرابکاری Klaus تبدیل شد و در قصاص ، او تمام خانواده خود را ذبح کرد. او هر لحظه از زندگی خود را در حال فرار از او گذراند و هر کسی را که در راه او بود ، خرد می کرد. حتی در حال مرگ چندین بار او را از نماد بودن باز نمی دارد و با توجه به وجود غم انگیز او ، اقدامات او به نوعی حس می شود.

7 الایژا میکلسون یک برادر فداکار بود

دانیل گیلیز به عنوان الایژا در TVD و Originals بازی کرد

elijah mikaleson از خاطرات خون آشام ، دارای یک چوب بزرگ چوبی است.
الایژا اولین خون آشام اصلی بود که مخاطبان در  خاطرات خون آشام به آنها معرفی شدند و او تصویری فوق العاده ای گذاشت. بی نظیر لباس های واضح و با یک رفتار جذاب ، الایژا کشنده بود زیرا او هیچ صلاحیتی برای محافظت از خانواده خود نداشت ، مهم نیست که چه چیزی طول کشید. او می توانست برای برادران و خواهران خود بکشد زیرا ، برای او ، میکلسون ها "همیشه و برای همیشه" بودند. با این حال ، الایژا کورکورانه به کلاوس وفادار نبود. او غالباً با فریب خود می دید و حتی وقتی احساس می کرد برادر کوچکترش در حال عبور از مرزها است ، او را روشن می کرد. الایژا مخالف طراوت از تاریک ترین طرف کلاوس بود ، با قطب نما و افتخار اخلاقی او ، او را دوست داشتنی کرد. او همیشه به کلام خود صادق بود ، با پایان The Originals که عملکرد نهایی فداکاری خود را نسبت به خانواده اش نشان می داد ، زیرا او خود را در کنار برادر محبوب خود قربانی می کند و "همیشه و برای همیشه" را به قبر می برد.

 کارولین فوربس بهترین خود را در خون آشام پیدا کرد

کارولین Candice King در هر سه نمایش TVD ظاهر شد

Caroline

در نگاه اول، کارولین یک دوست‌دشمن ناامن، نیازمند و حسود به نظر می‌رسد که دائماً با النا رقابت می‌کند. به تدریج، جنبه‌های بهتر او به سطح آمد و این تغییرات با تبدیل او به یک خون‌آشام تسریع شد. کارولین زن جوانی بود که به دوستانش اهمیت زیادی می‌داد، از برنامه‌ریزی کارهای شیرین برای آنها لذت می‌برد و تا حد امکان از آنها محافظت می‌کرد. بهترین جنبه شخصیت کارولین در نواحی خاکستری اخلاقی‌اش نهفته بود. او به تایلر، یک گرگینه، کمک کرد تا جایگاه خود را پیدا کند، در حالی که خود را در معرض خطر قرار داد. او عاشق کلاوس شد که خطرناک‌ترین موجود روی کره زمین بود. در عین حال، کارولین نرمی‌ای را نشان می‌داد که برخی از خون‌آشام‌ها آن را نداشتند و داستان او با دوقلوهای جمنایی به‌ویژه لطیف و مناسب برای او بود.

استفان سالواتور برادر خوب سالواتوره بود

استفان پل وسلی در خاطرات خون آشام به آرامش (Peace) نهایی رسید 

پل وسلی در دوربین به عنوان استفان سالواتوره در خاطرات خون آشام وارد دوربین می شود.

تریتاگونیست  The Vampire Diaries ، استفان سالواتوره ، قلب خود را با کاریزما ، قلب بزرگ و عشق عظیم به النا به سرقت برد. او خون حیوانات را به انسان ترجیح می داد و غالباً مهربان تر از انسان بود. در زمانی که النا با از دست دادن والدینش دست و پنجه نرم می کرد ، استفان به او پشتیبانی و عشق مورد نیاز خود را برای عقب نشینی داد. گفته می شود ، استفان یک طرف تاریک داشت که او را در زیر بسته نگه داشت. خاموش کردن بشریت و نوشیدن خون انسان او را به یک ریپ بی رحمانه تبدیل کرد - نامگذاری شده است زیرا خون او باعث می شود که او قربانیان خود را به تکه های خرد کند - و تاریخ رفتار مخرب او اغلب علیه او استفاده می شد. این دوگانگی او را جالب کرد ، و او دائماً در مورد انتخاب های خود و اینکه آیا او شایسته النا یا عشق است ، دائماً با معضلات اخلاقی روبرو می شد.

4   دیمون سالواتوره برادر بازخرید سالواتوره بود

دیمون یان سامرهالدر در پایان TVD بشریت را به دست آورد

یان سامرهالدر به عنوان دیمون سالواتور در یک لباس سیاه در خاطرات خون آشام است.
همه چیز در مورد دیمون جذاب بود ، حتی اگر او گردن مردم را ببندد یا در عرض چند دقیقه آنها را از خون آنها تخلیه کند. او در مورد برادر "بد" بودن بسیار آواز بود ، اما مثلث عشق با النا باعث شد که او بخواهد فردی بهتر شود و همین امر او را جالب تر کرد. دیمون ممکن است از راه های خون آشام خود لذت ببرد ، اما هیچ چیز دیگری مهم نبود که النا بخشی از زندگی او شود. او حتی خون آشام خود را رها کرد تا با عشق خود پیر شود.  در مقایسه با استفان ، دیمون تعریف Hedonistic بود ، و تلاش برای ماجراجویی ، هیجان و هیجان تلاش برای چیزهای جدید و ممنوعه بود. این همان چیزی بود که مخاطبان و همچنین النا را برای او جلب کرد. تعهد بعدی وی به عشق و رستگاری باعث کاهش جذابیت وی نشد بلکه فقط آن را افزایش داد.

3   النا گیلبرت قلب ضرب و شتم خاطرات خون آشام بود

النا نینا دوبرف شخصیت اصلی در خاطرات خون آشام بود

النا گیلبرت (با بازی نینا دوبرف) در مقابل پنجره ای در خاطرات خون آشام قرار دارد.
همدل ، مسئول ، عادل و دلسوز فقط چند کلمه برای توصیف النا گیلبرت در خاطرات خون آشام. او که در سنین جوانی با اندوه و از دست دادن روبرو شد ، یاد گرفت که زودتر از مردم در زندگی خود قدردانی کند. دوستان وی و خانواده زنده مانده اولویت او بودند و او می توانست برای آنها هر کاری انجام دهد. با این حال ، هنگامی که او دنیای ماوراء طبیعی را که در زیر سطح آبشارهای عرفانی قرار دارد ، کشف کرد ، بیش از هر چیز به دوستانش احتیاج داشت. دشمنان نیرومند مانند کلاوس و کاترین او را هدف قرار دادند و او را از انسان به خون آشام بر خلاف خواست خود تبدیل کردند. از دست دادن بشریت او پس از مرگ به ظاهر دائمی برادرش باعث شد که النا زندگی بدون همدلی را تجربه کند ، که این یک تغییر بزرگ بود. مهمترین قوس های او عاشقانه او با برادران سالواتوره و هرج و مرج روزافزون در زندگی او بود که او برخلاف هر کس دیگری با فیض اداره می کرد.

2  بانی بنت یک جادوگر قدرتمند بود که سزاوار آن بود

بانی بنت کت گراهام لحظات قابل توجهی در TVD داشت

بانی بنت به تنهایی نشسته و در خاطرات خون آشام به نظر می رسد.

بانی بنت وارد The Vampire Diaries به عنوان یکی دیگر از بهترین دوستان النا گیلبرت شد ، اما به زودی در این سریال ، مشخص است که او یک نوجوان انسانی نیست. بانی یک جادوگر بنت است ، به این معنی که او از یک خط طولانی از جادوگران فوق العاده قدرتمند ناشی می شود و هر زنی در خط خون خود با توانایی های جادویی به دنیا می آید. بانی مسلماً قدرتمندترین گروه است ، زیرا او هدایای ذاتی خود را دارد و می تواند به شدت به ارواح اجدادی اعتماد کند. می توان استدلال کرد که او حیاتی ترین شخصیت در The Vampire Diaries بود ، زیرا چندین مورد وجود داشت که دوستانش فقط به دلیل جادوی او زنده مانده بودند. اما ، او همچنین یکی از مهمترین نمایش ها در این نمایش بود. البته او لحظات آزار دهنده ای داشت ، اما بانی بنت فوق العاده باهوش بود و قادر به یادگیری اشکال مختلف جادو ، مانند بیان فوق العاده خطرناک و مبهم ، با سهولت بود. او نیز قوی بود ، و یاد می گرفت که چگونه به دنیای ماوراء طبیعی حرکت کند بدون اینکه کسی پس از درگذشت گرمی ، او را به طور قابل اعتماد راهنمایی کند ، و حتی از دنیاهای زندان مانند پاکسازی که در آن زمان در یک حلقه می ماند ، زنده مانده است. بانی همچنین به شدت وفادار بود ، زیرا او هر کاری را برای دوستان خود و حتی نجات دهنده ها انجام می داد ، از جمله قربانی کردن زندگی خود و خوشبختی برای آنها. او عمیقاً دوست داشت ، سخت جنگید و هرگز تسلیم نشد ، حتی در سخت ترین لحظه ها. خاطرات خون آشام با او مهربان نبود ، حتی عشق زندگی او را از بین برد ، اما پایان این نمایش نشان داد که او شروع به برداشتن قطعات خرد شده روحش ، بازسازی زندگی او کرد و سرانجام برای زندگی رویایی خود.

1 Klaus Mikaelson به سرعت مرکز کل فرنچایز شد

Klaus جوزف مورگان نیز در هر نمایشگاه خاطرات خون آشام ظاهر شد

تصویر
هیبرید اصلی ، نیکلاوس میکلسون ، یکی از شخصیت های بسیار پیچیده   خاطرات خون آشام بود ، مطمئناً سزاوار زمان صفحه نمایش بیشتر است . شکی نبود که او خشن ، تکانشی و فراتر از دلیل بود - وقتی می خواست النا را بکشد یا ارتش هیبرید بسازد ، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد. با این حال ، هنگامی که کودکی و تروما غم انگیز او با میکائیل فاش شد ، طرف نرم تر او فاش شد. علاوه بر این ، بودن در اطراف کارولین ، کلاوس را به یک فرد بهتر و قابل تحمل تر تبدیل کرد. هنگامی که دخترش امید به دنیا آمد ، زندگی خود را به محافظت از او اختصاص داد. او در قلب کلاوس به کارولین و ربکا پیوست ، که مکانی آسان برای نفوذ کسی نبود. کلاوس از طریق فداکاری ها و نبردها ، اطمینان داد که گرگ او زنده مانده است ، حتی اگر این به معنای سقوط او باشد. او مطمئناً یک هوادار مورد علاقه است ، با جذابیت و شیمی بین کلارولین هنوز سالها پس از مرگ وی در پایان The Originals هواداران را به خود جلب می کند.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0