
پیوندهای سریع
یکی از چیزهایی که مردگان متحرک باید به خاطر آن در 11 فصل خود مورد تحسین قرار گیرد این است که رفتارش با شخصیت های زن را بهبود بخشیده است. در دو فصل اول، مردگان متحرک تا حد زیادی به نقشهای جنسیتی سنتی برای ساختار گروه اصلی بازماندگان متکی بود. مردان شکارچیان و مبارزانی بودند که از اردوگاه محافظت می کردند، در حالی که زنان لباس می شستند، غذا می پختند و از کودکان مراقبت می کردند. هر زنی که با این عقیده مخالفت میکرد، مجازات میشد که از نظر ذهنی ناپایدار و متخاصم نوشته میشد. در فصل 3، این نقش های جنسیتی شکسته شد.
با این حال، دیدگاه جدید و بهبود یافته The Walking Dead درباره زنان در آخرالزمان یک نکته دور از ذهن وجود دارد. شخصیت الکساندرا برکنریج، جسی اندرسون، یک شخصیت زن فصل 1 بود که در فصل های 5 و 6 گیر کرده بود.ریک گرایمز بلافاصله پس از ورود به الکساندریا، جسی را سر در گم کرد، اما او در یک رابطه توهین آمیز با او قرار داشت. شوهرش پیت نوشتن ضعیفی که جسی دریافت کرد به این واقعیت نسبت داده نمی شد که او مادر و همسری بود که به سختی مبارزه کردن را بلد بود. جسی به شدت توسعه نیافته بود، زیرا او چیزی بیش از یک طرح داستانی نبود که رنگ های پیچیده ریک را به نمایش می گذاشت.
Jessie's Arc فقط حول محور ریک و خانواده اش می چرخید
ریک برای اولین بار با جسی در فصل 5، قسمت 12، "به یاد بیاور" ملاقات می کند، زمانی که گروه بازماندگان برای اقامت در اسکندریه دعوت می شوند. اکثر بازماندگان از داشتن خانه خوشحال هستند، اما مراقب خود هستند، زیرا آخرین باری که به آنها وعده پناهگاه داده شده بود، معلوم شد که گروهی از آدمخوارها هستند. ریک در بین همه آنها مشکوک ترین است، اما وقتی جسی به او پیشنهاد کوتاه کردن موها را می دهد، از او خوشش می آید. دیدن اینکه چه چیزی در مورد جسی است که ریک را به سمت او کشانده سخت نیست. او یک مادر خوب، زیبا و دوست داشتنی بود که هنوز به خوبی های دنیای قدیم پایبند بود. جسی فقط 11 قسمت دوام آورد، از «به خاطر بسپار» تا فصل 6، اپیزود 9، «راهی نیست». در آن زمان، او جایزه ای بود که پیت و ریک بر سر آن دعوا کردند. برچیده شدن ازدواج او جنبه عجیبی از ریک به نمایش گذاشت که صادقانه بگوییم او واقعاً کیست. زمانی که ریک به جسی قول داد که پس از "مراقبت" از پیت از او و پسرانش مراقبت خواهد کرد، او از او پرسید که آیا او این کار را برای شخص دیگری انجام خواهد داد. هر کسی که پنج فصل گذشته مردگان متحرک را دیده باشد، منطقاً میگوید: "البته که این کار را خواهد کرد!" اما به دلایلی ریک می گوید که این کار را نمی کند. تعامل بین ریک و جسی برای ریک به طرز عجیبی غیرعادی است. اما به طرز ماهرانهای احساسات واقعی ریک را نسبت به جسی نشان میدهد، به این صورت که او ممکن است هیچ چیزی را برای شروع نداشته باشد. وسواس فزاینده ریک نسبت به جسی توسط دو چیز تقویت شد: او به هر طریق ممکن دنیای قدیم را درک می کرد و میل او برای قدرتمند جلوه دادن در نزد اسکندریه ها. او می خواست قهرمان صالحی باشد که هیچ غلطی نمی کند و پاسخ همه مشکلات آنها را دارد. جسی فرصت عالی برای اثبات خود به عنوان تنها رهبر مناسب برای جامعه است. او می تواند جسی را نجات دهد در حالی که رهبر فعلی آنها، دینا، نمی تواند. در نهایت، ریک ناخواسته عقده خدایی خفیف خود را در فصل 5 به عنوان احساسات واقعی برای جسی اشتباه گرفت. البته این به جسی فضای پای زیادی برای رشد خارج از ریک و زندگی وحشتناکش در خانه نمی دهد. هنگامی که ریک به او و او به او وابسته می شود، او را در جعبه ای پر می کنند که فقط زمانی که ریک در اطراف نیست، اجازه خروج از آن را دارد، که به ندرت چنین می شود. حتی در آن زمان، بیشتر مکالمات او حول همه چیزهایی است که ریک برای زنده ماندن به او آموخت. رابطه او با پسر بزرگش، رون، به دلیل این واقعیت ساده که او به ریک اعتماد ندارد و او به ریک اعتماد ندارد، از هم می پاشد.
ریک بعد از جسی با دنیای قدیم قطع رابطه کرد
مرگ وحشتناک جسی توسط واکرها در «راهی نیست» یک بسته نمادین برای دلبستگی ریک به دنیای قدیم بود. وقتی او بازوی او را که پسرش، کارل را گرفته است، قطع می کند، خودش را از دنیای ماقبل آخرالزمانی جدا می کند. او دیگر نمی تواند به ایده های سابق عادی بودن که جسی نمایندگی می کرد بچسبد. برای محافظت از پسرش، او باید به طور کامل خود را به فلسفه جدید جهان "کشت یا کشته شو" بیندازد. می توان فرض کرد که چون جسی اولین زنی بود که ریک پس از مرگ همسرش، لوری، در فصل 3 با او رابطه داشت، مردگان متحرک مدتی طول می کشد تا اجازه دهید مرگ او در میان باشد. اما مردگان متحرک به سرعت از پایان جسی و خانوادهاش گذشت و نشان داد که او چقدر در طرح بزرگ بیاهمیت بود. داستان بعد از مرگ او، سریال دو ماه به قسمت بعدی پرید، جایی که دیگر از جسی صحبت نمی شود. مرگ جسی به قدری نادیده گرفته شد که لحظه ای را که ریک و میشون در نهایت بر اساس احساسات خود عمل می کنند در فصل 6، قسمت 10، "دنیای بعدی" کمرنگ کرد. رابطه ریک و میشون به زیبایی از یک دوستی نزدیک به یک رابطه صمیمی شکوفا شد، اما سایهای بر سر آنها بود. جسی فقط در همان قسمت قبلی مرده بود. ممکن است ریک در دو ماه بین هر دو قسمت به طور منطقی حرکت کرده باشد، اما مرگ او هنوز در ذهن مخاطبان تازه بود. این یک جهش ناخوشایند از یک زن به زن دیگر بود که به ناحق جسی و میشون را به علایق عشقی ریک در آن لحظه تقلیل داد.
جسی یک شخصیت زن در فصل اول بود که وارد فصل بعد شد
Michonne همیشه زن مناسبی برای ریک بود، اما رویکرد The Walking Dead در قایقرانی کشتی Rick/Michonne این بود که شخصیت زن دیگری را از بین برد که انگار هیچ معنایی نداشت. جسی یک ریباند بود، راهی برای ریک تا با خود تأیید کند که میتواند از لوری به منظور همراهی با میشون حرکت کند. مردگان متحرک در نهایت همان جنسیت را تقویت میکند. کلیشه های دو فصل اول مردگان متحرک میتوانستند جسی را به دختری که در یخچال نگهداری میشود دچار مضطرب نکنند، اگر به او فرصت بیشتری برای کار در خارج از ریک داده میشد. یک صحنه فوقالعاده در فصل 6 وجود دارد که یک اسکندریایی زندگی خود را میکشد و جسی با آن روبرو میشود، بهجای اینکه مانند قبل از آن پنهان شود. او در یک سخنرانی برای سایر اسکندریهها، این حقیقت را کتمان نمیکند که این همان زندگی است که اکنون باید با آن سر و کار داشته باشند. این صحنه رشد عالی در شخصیت او را نشان میدهد، و اینکه او پتانسیل تکامل را بدون ریک به عنوان ستون فقرات قوس خود داشت. اما مردگان متحرک هرگز بر اساس این پتانسیل عمل نکرد. زنان برای اینکه شخصیتهایی خوشنویس باشند، نیازی به جنگجویان رواقی و ماهری ندارند که بالاتر از عشق هستند. Michonne یک مثال عالی از آن است. اما مشکل جسی این است که او به سختی می توانست بدون وجود ریک وجود داشته باشد. تنها هدف او این بود که زنی ترحمکننده باشد که ریک را به انجام کارهای خوب به روشهای وحشتناک تشویق میکرد و رفتار پیچیدهاش را که در آخرالزمان ایجاد کرده بود، نشان میداد. هنگامی که مردگان متحرک فهمید که ریک به شروعی تازه نیاز دارد، جسی به خوبی در حال خروج از در بود.
The Walking Dead برای پخش جریانی در Netflix در دسترس است.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید