
MCU در طول سالها شخصیتهای نمادین بیشماری را ارائه کرده است، اما فرنچایز Thor از برخی از جذابترینهای خود کم استفاده کرده است. ارقام در حالی که ثور کریس همسورث به یک چهره برجسته تبدیل شده است، بسیاری از شخصیتهای فرعی او کنار گذاشته شدهاند، سوءاستفاده شدهاند یا به طور کامل نوشته شدهاند. این مشکل تکراری ناامید کننده بوده است، زیرا برخی از محبوب ترین یا جذاب ترین شخصیت های خط زمانی MCU نتوانسته اند به پتانسیل خود عمل کنند. خواه به دلیل زمان محدود نمایشگر، نوشتن ضعیف یا عدم تعادل در داستان باشد، این شخصیت ها شایسته برخورد بهتری بودند.
فیلمهای انفرادی ثور ترکیبی بودند، از درام شکسپیر ثور (2011) تا بیاحترامی کمدی Thor: Ragnarok (2017) ) و نمایش قطبی ثور: عشق و تندر (2022). در حالی که این تغییرات لحن سریال را تازه نگه داشته است، آنها همچنین به مدیریت نابرابر شخصیت های فرعی آن کمک کرده اند. دنیای ثور پر از افسانه های غنی، متحدان قانع کننده و دشمنان خطرناک است. فیلمها بهجای استفاده از پتانسیلهایشان، اغلب روی خود ثور تمرکز میکنند و دنبالهای از شخصیتهای توسعه نیافته را بهجا میگذارند.
10 هایمدال ادریس البا
ثور، ثور: دنیای تاریک، ثور: راگناروک و ثور: عشق و تندر
هیمدال اثر ادریس البا نمونه ای از کتاب درسی پتانسیل هدر رفته است. هایمدال بهعنوان نگهبان همهچیز و شنوا Bifrost، میتوانست شخصیتی محوری در سفر ثور باشد. قدرتهای منحصربهفرد و روابط نزدیک او با آسگارد او را به یک متحد اساسی تبدیل کرد، اما فیلمها به ندرت به او توجهی را که شایسته آن بود میدادند. علیرغم حضور پررنگ البا در سینما، هایمدال اغلب به اکران سقوط میکرد. حاشیه ها، در درجه اول به عنوان یک دستگاه طرح ثابت عمل می کند، که در Bifrost برای انتقال شخصیت ها بین قلمروها باقی می ماند. در Thor: Ragnarok، نقش هایمدال با رهبری مقاومت آسگارد در برابر هلا کمی گسترش یافت، اما حتی این بخش کوچکی از پتانسیل او بود. مرگ او در Avengers: Infinity War قدرتمند بود اما در نهایت بدون تشریفات، با توجه به اهمیت او برای Asgard و فرانچایز Thor. برای بازیگری با کالیبر البا و شخصیتی با چنین اهمیت اسطورهای، برخورد MCU با هیمدال یک اشتباه آشکار است.
9 گور قصاب خدا اثر کریستین بیل
ثور: عشق و تندر
گور قصاب خدای کریستین بیل یکی از موردانتظارترین تبهکاران در Thor: Love and Thunder بود، اما محصول نهایی تفرقه افکن بود. در کمیک ها، گور شخصیتی عمیقاً پیچیده است که ناشی از فقدان شخصی و خشم صادقانه علیه خدایان است. تصویر بیل اجمالی از این موضوع را به تصویر کشید و شدت دلخراشی را به صفحه نمایش آورد. با این حال، لحن کمدی فیلم اغلب با حضور تهدید آمیز گور در تضاد بود و جاذبه او را تضعیف می کرد. کمبود زمان نمایشگر به شدت تأثیر گور را مختل کرد. برخورد فلسفی این شخصیت با ثور، که میتوانست روایتی عمیق ارائه دهد، به تعاملات سطحی تقلیل یافت. بازی بیل به بازخوانی واقعاً وحشتناک گور اشاره داشت، اما فیلمنامه فضای کافی برای کشف کامل نقش را به او نمی داد. با توجه به استعداد بیل و اهمیت شخصیت در کمیک ها، تصویر گور در MCU به نظر یک فرصت بزرگ از دست رفته است.
8 جاشوا دالاس و فاندرال زاخاری لوی
ثور، ثور: دنیای تاریک و ثور: راگناروک
فاندرال، یکی از جنگجویان سه، توسط جاشوا دالاس در ثور بازی شد و بعداً با زکری لوی در ثور: دنیای تاریک بازسازی شد. علیرغم جذابیت مهیج و پتانسیل تسکین کمدی این شخصیت، به فاندرال پس از اولین فیلم به سختی فرصتی به نمایش گذاشته شد. در کنار سایر جنگجویان سه، فاندرال در دنیای تاریک ظاهر شد و یکی از معدود شوخیهای خوب فیلم را ارائه کرد، اما بلافاصله در پسزمینه محو شد. این در ثور: راگناروک تشدید شد، جایی که فاندرال بدون حتی یک خط دیالوگ توسط هلا به طور اتفاقی کشته شد. برای شخصیتی که ریشه در اساطیر آسگاردی داردو شخصیتی پر جنب و جوش در کمیکها، درمان فاندرال در MCU او را کاملاً هدر داد. هم دالاس و هم لوی این کاریزما را داشتند که فاندرال را به چهره ای به یاد ماندنی تبدیل کنند، اما فیلم ها هرگز به او فرصت درخشش را ندادند.
7 ملکیت کریستوفر اکلستون
ثور: دنیای تاریک
ملکیت ملعون کریستوفر اکلستون، آنتاگونیست الف تاریک در Thor: The Dark World، اغلب به عنوان یکی از ضعیف ترین شرورهای MCU در نظر گرفته می شود. علیرغم استعداد اکلستون و سابقه غنی این شخصیت در کمیک ها، ملکیت به یک شرور تک بعدی با انگیزه های نامشخص تبدیل شد. این فیلم نتوانست به دنبال داستان تراژیک ملکیت یا دشمنی او با آسگارد بپردازد، در عوض یک طرح انتقام عمومی را انتخاب کرد. طراحی بصری و تواناییهای ملکیت حکایت از دشمنی سرسختتر داشت، اما فقدان گفتوگوی معنادار یا توسعه او باعث فراموشی او شد. حتی خود اکلستون نیز از این نقش ابراز ناامیدی کرد وپتانسیل هدر رفته شخصیت و بازیگررا برجسته کرد. در فرنچایزی که به خاطر شخصیت های منفی به یاد ماندنی اش شناخته می شود، ملکیت به عنوان نمونه ای از این که چگونه نوشتن ضعیف و داستان نویسی توسعه نیافته می تواند یک شخصیت نمادین مارول را کاملاً هدر دهد برجسته می شود.
6 سیف بانوی جیمی الکساندر
ثور، ثور: دنیای تاریک و ثور: عشق و تندر
لیدی سیف با بازی جیمی الکساندر به عنوان یک جنگجوی قوی و توانا در ثور شروع شد. سیف با روابط نزدیکش با ثور و نقش برجستهاش در دفاع از آسگارد، بهعنوان یک شخصیت مرکزی در فرنچایز راهاندازی شد. با این حال، شخصیت او تا حد زیادی در فیلم های بعدی کنار گذاشته شد. پس از معرفی قوی او در اولین Thor، حضور سیف به طور قابل توجهی کاهش یافت. او به طور کامل در Thor: Ragnarok غایب بود، تنها با توضیح مختصری مبنی بر اینکه او خارج از جهان است. این در ابتدا به نظر می رسید که او از خشم هلا برای بازگشت در پروژه های آینده در امان مانده است. با این حال، بازگشت او در Loki و Thor: Love and Thunder مانند یک فکر بعدی بود و او را به یک فیلم طنز آمیز تقلیل داد. این واقعیت که دومی در مورد نرسیدن سیف به زندگی پس از مرگ آسگاردی شوخی میکرد، بهویژه آزاردهنده بودو شایسته نبود. استعداد جیمی الکساندر و پتانسیل سیف به عنوان متحد پیچیده و قدرتمند ثور شایسته توجه بسیار بیشتری در MCU بود.
5 هوگون Tadanobu Asano
ثور، ثور: دنیای تاریک و ثور: راگناروک
هوگون، یکی دیگر از اعضای جنگجویان سه، توسط تادانوبو آسانو بازی شد. هوگون که به خاطر رفتار رواقی و مهارت رزمی خود شناخته می شود، این پتانسیل را داشت که به فیلم های ثور عمق و تنوع بیفزاید. با این حال، مانند فاندرال، نقش او پس از فیلم اول حداقلبود و شخصیت او مورد بررسی قرار نگرفت. هوگان علیرغم حضور جذاب و سبک مبارزه منحصر به فردش، به ندرت دیالوگ یا لحظات معناداری برای درخشش داشت. هوگان کمی بهتر از رفقای خود در ثور: راگناروک عمل کرد و فقط به اندازهای زنده ماند که مهارتهای جنگی خود را نشان دهد و لحظهای هیجانانگیز از سرپیچی قبل از مرگ غیرقابل تشریفاتش داشته باشد. برای بازیگری با استعداد آسانو و شخصیتی با چنین هویت متمایزی، فقدان مطالب معنادار برای هوگون یک اشتباه مهم بود. او میتوانست شخصیت برجستهای در فرنچایز ثور باشد، اما در عوض، از او بهعنوان فرصت تلفشده دیگری یاد میشود.
4 هرکول اثر برت گلدشتاین
ثور: عشق و تندر
معرفی برت گلدشتاین در نقش هرکول در صحنه میانی فیلم Thor: Love and Thunder هیجان قابل توجهی را برانگیخت که انتقام جوی کلاسیک سرانجام در MCU ظاهر می شود. هرکول یکی از چهره های اصلی در کمیک های مارول است که به خاطر رقابت و در نهایت رفاقتش با ثور شناخته می شود. ظاهر گلدشتاین باعث درگیری با ثور شد که توسط پدرش زئوس برای انتقام فرستاده شده بود. سال ها بعد، این هنوز محقق نشده است. صحنه پس از اعتبار هرکول در Thor: Love and Thunder به یک درگیری آینده بین هرکول و ثور اشاره کرد، اما بدون هیچ پیگیری هنوز مشخص نیست، مشخص است که آیا این به نتیجه می رسد یا خیر. . با توجه به کاریزمای گلدشتاین و تاریخچه غنی این شخصیت، تصور میشود که بیش از یک فیلم کوتاه زودگذر باشد. گنجاندن هرکول در MCU پتانسیل بررسی پویایی ها و مضامین جذاب را دارد، اما اینکه آیا این اتفاق می افتد نامشخص است.
3 ولستاگ ری استیونسون
ثور، ثور: دنیای تاریک و ثور: راگناروک
ولستاگ به کارگردانی ری استیونسون، عضو شاد و بزرگتر جنگجویان سه، طنز و دل را به دو فیلم اول ثور آورد. ولستاگ به عنوان متحد وفادار ثور، پتانسیل این را داشت که هم منبعی برای تسکین کمیک و هم شخصیتی عمیقاً طنین انداز باشد. با این حال، مانند فاندرال و هوگون، نقش ولستاگ به زودی کم رنگ شد. مرگ او در Thor: Ragnarok، در کنار فاندرال، ناگهانی و بدون تشریفات بود، و بیشتر نشان داد که فرنچایز چگونه با شخصیت های فرعی خود به عنوان یک بار مصرف رفتار می کند. علیرغم اجرای جذاب ری استیونسون، ولستاگ به ندرت این شانس را داشت که فراتر از چند لحظه طنز کوتاه در ثور: دنیای تاریک بدرخشد. برای شخصیتی سرزنده و محبوب مانند ولستاگ، این یک ناامیدی قابل توجه بود. تصویر استیونسون مستحق مطالب پرمعنی تری بود و پتانسیل شخصیت او به عنوان یک شخصیت کمدی و قهرمان متاسفانه هدر رفت.
2 استاد بزرگ جف گلدبلوم
ثور: راگناروک
استاد بزرگ جف گلدبلوم در ثور: راگناروک دزد صحنه بود و عجیب بودن علامت تجاری خود را به حاکم ساکار می آورد. استاد بزرگ با ترکیب منحصر به فرد خود از شوخ طبعی و تهدید، یک مکمل جذاب به MCU بود. با این حال، نقش او در این فیلم تا حد زیادی سطحی بود. در حالی که حضور کمدی گلدبلوم با لحن فیلم مطابقت داشت، پتانسیل شخصیت را به عنوان یک شخصیت دستکاری و خطرناک تحت الشعاع قرار داد. با تایید نشدن سرنوشت استاد بزرگ در پایان Thor: Ragnarok، به نظر می رسید که او می تواند در آینده MCU بازگردد. تاریخچه او به عنوان یکی از بزرگان کیهان وپتانسیل او برای ایجاد هرج و مرج در سراسر جهان و ارتباط او با دیگر موجودات کیهانی ناشناخته باقی مانده است. البته، بازی گلدبلوم خاطره انگیز بود، اما نقش محدود این شخصیت در Thor: Ragnarok به نظر فرصتی از دست رفته برای گسترش اسطوره کیهانی MCU است.
1 اودین اثر آنتونی هاپکینز
ثور، ثور: دنیای تاریک و ثور: راگناروک
آنتونی هاپکینز در دو فیلم اول ثور نقش اودین، پدر مطلق آسگارد را به ارمغان آورد. خردمندی و رابطه پیچیده اودین با پسرانش روایتی غنی را رقم زد. در ثور، اقدامات اودین بخش عمدهای از طرح را هدایت کرد و پویایی او با ثور و لوکی به داستان عمق بخشید. با این حال، نقش اودین به طور قابل توجهی در Thor: Ragnarok کاهش یافت. مرگ او عجولانه به نظر می رسید، و بیشتر به عنوان یک نقشه برای تنظیم ورود هلا عمل می کرد تا نتیجه ای معنادار برای قوس او. علاوه بر این، برای یک بازیگر با کالیبر هاپکینز، پوشاندن لباس و کمی فریاد زدن او به نظر بیهوده بود. خود هاپکینز این انتقاد را مطرح کرد و اشاره کرد که او واقعاً نیازی به بازیگری نداشت. برای شخصیتی به اندازه اودین، کاوش درست در تاریخچه او، مبارزات او به عنوان یک فرمانروا، و ارتباطش با تاریخ آسگارد، می توانست به فیلم های ثور افزوده شود.
نظرات
نظر خود را به اشتراک بگذارید