10 شرور تلویزیونی که تماشای آنها فوق العاده سرگرم کننده بود

در حالی که نمایش‌های تلویزیونی معمولاً بر روی قهرمانی تمرکز می‌کنند که مخاطبان قرار است برای او ریشه‌یابی کنند، برخی از سریال‌های شرورها آنقدر جذاب بودند که به سرگرم‌کننده‌ترین جنبه کل نمایش تبدیل شدند. تماشای یک ابرشرور شوم که اعمال شیطانی خود را انجام می دهد، اغلب سرگرم کننده تر است تا شاهد تلاش یک قهرمان نجیب برای انجام آنچه درست است. این بدان معناست که بهترین تبهکاران تلویزیونی از طریق فراتر از ایجاد تضاد صرفاً به برنامه‌های خود اضافه می‌کنند، زیرا شخصیت‌پردازی قوی و بازی‌های جذاب آنها باعث می‌شود که در وهله اول این سریال را بررسی کنند.

در حالی که بهترین تبهکاران فیلم اثر خود را با حضورهای کوتاه در سینما به جا گذاشته اند، بخشی از زیبایی شخصیت های منفی تلویزیون این است که شخصیت های آنها را می توان در طول چندین قسمت یا حتی فصل توسعه داد. این بدان معناست که مخاطبان می‌توانند این شخصیت‌های شرور را در سطح عمیق‌تری بشناسند و حتی می‌توانند جایگزین قهرمان داستان شوند و به محبوب‌ترین شخصیت نمایش تبدیل شوند. در حالی که به یک بازیگر بزرگ برای برتری به عنوان یک شرور نیاز است، کسانی که این کار را به درستی انجام داده‌اند، برخی از اجراهای تلویزیونی فوق‌العاده تمام دوران را ارائه کرده‌اند.

10 دکتر هانیبال لکتر

هانیبال (2013 - 2015)

چند شخصیتی نمادین تر از دکتر هانیبال لکتر هستند، یک قاتل سریالی آدمخوار شوم که به دلیل برنده شدن اسکار آنتونی هاپکینز در نقش سکوت بره ها در سراسر جهان شهرت یافت. با این میراث شگفت‌انگیز که باید به آن عمل کرد، حتی تاثیرگذارتر است که مادز میکلسن با بازی خود در Hannibal توانست عمق و جذابیت جدیدی به این قاتل بیافزاید. در حالی که هر دو هوای پیچیدگی را حفظ می کنند که تاریکی مدفون در درون را پنهان می کند، میکلسن زمان بیشتری برای توسعه تصویر خود در طول اجرای سه فصل هانیبال داشت. در حالی که هانیبال با کار ویل گراهام، نمایه گر اف بی آی در مورد تحقیق در مورد یک قاتل زنجیره ای سر و کار داشت، رابطه او با دکتر لکتر بود که باعث شد این سریال ارزش دیدن داشته باشد. توانایی میکلسن در انتقال رفتار هیجان‌انگیز هانیبال و در عین حال حفظ کاریزمای خاص خود، جادویی بود که باعث شد این اجرا به خوبی اجرا شود. با شیک بودن، پر زرق و برق بودن و سکسی بودن که مسلماً از اجرای نمادین هاپکینز پیشی گرفت، بینندگان از زمان نمایش نمایش بی‌پایان درباره اینکه کدام اجرا بهتر است بحث کرده‌اند.

9 نمایش جانبی باب

سیمپسون ها (1989 - اکنون)

جمعیت وسیع و متنوع اسپرینگفیلد که در سیمپسونها دیده می‌شود، دارای هر نوع شخصیتی است که می‌توان تصور کرد و حتی ابرشرور خودش را در Sideshow Bob نشان می‌دهد. با پیشینه ای غنی که شاهد بود این نابغه خودخوانده و فارغ التحصیل دانشگاه ییل از دستیار پست دلقک کروستی به یک غول پیکر بی رحم تبدیل شد که مصمم به انتقام گرفتن از بارت سیمپسون است، حضور سایدشو باب همیشه در ده ها فصل برجسته بوده است. سیمپسون ها. صداپیشگی Sideshow Bob را کسی به جز FrasierKelsey Grammer بر عهده دارد، که هوای پیچیدگی و دنیایی را به شخصیت‌پردازی خود می‌افزاید. از لحظات کلاسیک، مانند گام برداشتن بی‌پایان او بر روی چنگک‌ها در «کیپ ترس» تا حضور زیاد او در اپیزودهای Treehouse of Horror، Sideshow Bob بخشی جدایی‌ناپذیر از سیمپسون‌ها هویت منحصر به فرد به همان اندازه که او ترسناک است، اگرچه خود خانواده سیمپسون ممکن است طرفدار او نباشند، بینندگان مطمئناً طرفدار او هستند.

8 کیلگریو

جسیکا جونز (2015 - 2019)

در حالی که برای بسیاری از بینندگان، غیرممکن است که دیوید تنانت را از شوخی های سرگرم کننده دهمین دکتر در Doctor Who جدا کنیم، این بازیگر اسکاتلندی استعداد چشمگیر خود را برای ایفای نقش یک شرور در نقش Kilgrave در جسیکا جونز به نمایش گذاشت. این آنتاگونیست هیجان‌انگیز واقعاً یکی از تاریک‌ترین بدکاران در دنیای سینمایی مارول بود، زیرا از قدرت کنترل ذهن خود بر روی جسیکا جونز استفاده کرد. با پیامدهای تاریک حول رضایت، تجاوز جنسی، و آزار خانگی، در حالی که هیچ چیز خنده‌داری در اعمال کیلگریو وجود نداشت، اجرای قانع‌کننده تنانت باعث شد تماشای او فوق‌العاده سرگرم‌کننده باشد. وسواس و شیفتگی کیلگریو به جونز او را در مسیری واقعاً دردناک سوق داد، زیرا او او را به ماندن در کنار او دستکاری کرد و از طریق فصل اول جسیکا جونز زندگی او را به جهنم تبدیل کرد. در حالی که جونز سعی می کرد به کیلگریو همدلی بیاموزد تا بتواند از قدرت هایش به خوبی استفاده کند، مردی به همان اندازه خود تباه و خود درگیر همیشه یک مورد ناامید کننده بود. کیلگریو نقش منفی قطعی در جسیکا جونز بود، و پس از خروج تنانت از سریال در پایان فصل 1، سریال هرگز به این خوبی نبود.

7 لویی لیت

کت و شلوار (2011 - 2019)

در حالی که وکیل شرکت پیرسون هاردمن، لوئیس لیت، همیشه در طول درام حقوقی کت و شلوارها یک شرور نبود، زمانی که وفاداری او علیه مایک راس و هاروی اسپکتر تبدیل شد، همیشه تماشای او بسیار لذت بخش بود. به‌عنوان یک فردگرای زیرک و حیله‌گر که هرگز از استفاده از تاکتیک‌های ماکیاولیستی برای رسیدن به اهدافش نمی‌ترسید، ماهیت پنهان و توانایی لیت در کینه‌توزی به خوبی در حوزه حقوقی عمل کرد. لیت با تمایل به شریک شدن به هر قیمتی، تحت تأثیر یک عقده ناامنی عظیم قرار گرفت که در هر اقدامی خونریزی می کرد. تماشای اینکه لیت برای انتقام گرفتن از کسانی که جایگزین او شده بودند همیشه هیجان انگیز بود، و هر زمان که همه چیز برای مایک یا هاروی خوب پیش می رفت، همیشه می شد به او برای پرتاب آچار در کارها اعتماد کرد. در حالی که با پیشرفت سریال لیت به شخصیتی دوست‌داشتنی‌تر و مهربان‌تر تبدیل شد، رگه‌های شرورانه او در فصل‌های اولیه یکی از سرگرم‌کننده‌ترین جنبه‌های Suits بود.

6 ویلانل

Killing Eve (2018 - 2022)

تعداد کمی از قاتل های خیالی به اندازه ویلانل از کشتن حوا جذاب بودند. با اجرای دگرگون‌کننده جودی کامر، نقش ویلانل به‌عنوان ابزار اولیه دوازده، آنتاگونیست و علاقه‌مند به ایو پولاستری، و قاتل جامعه‌گرا با رگه‌ای وسواس‌آمیز، او را به شخصیتی با عمق بی‌پایان تبدیل کرد. با وحشیگری سردی که در زیر ظاهر بی گناهش پنهان شده بود، بی پروایی، فقدان وجدان و بی اعتنایی کامل ویلانل به قداست زندگی، او را تبدیل به یک شرور تلویزیونی به طرز وحشتناکی سرگرم کننده کرد. در حالی که ویلانل فاقد هر نوع کد اخلاقی بود، نحوه وسواس او و به نظر می رسید که واقعاً از ایو مراقبت می کند، در طول چهار فصل سریال جذابیت هایی را به شخصیت او اضافه کرد. اگرچه کشتن ایو هرگز بهتر از زمانی نبود که توسط فیبی والر-بریج، مجری برنامه در فصل 1 نظارت می‌شد، اجرای کامر آنقدر تماشایی بود که کل سریال ارزش تماشا را داشت. ویلانل به عنوان یک چرخش اصلی در ژانر جاسوسی که به خوبی فرسوده شده بود، یک تبهکار بود که شبیه سایرین نبود.

5 نیومن

ساینفلد (1989 - 1998)

به عنوان دشمن قوس جری، تماشای نیومن در Seinfeld بسیار جالب است. با اجرای خنده‌دار وین نایت، نیومن افزوده اسرارآمیز و خسته‌کننده‌ای به زندگی روزمره جری بود زیرا هر دو به هم نگاه می‌کردند و هر زمان که با هم برخورد می‌کردند با بدجنسی نام یکدیگر را به زبان می‌آوردند. در حالی که این حامل پست پست ممکن است دوست کرامر باشد، برای جری او مظهر یک شرور خالص بود. نیومن از آپارتمان جری در پایین راهرو زندگی می کرد، بنابراین موارد زیادی وجود داشت که آن دو ناخواسته با یکدیگر برخورد می کردند. این برخوردهای ناخوشایند منجر به برخی از خنده دارترین لحظات ساینفلد شد، زیرا هیچکدام نتوانستند تنفر خود را نسبت به یکدیگر پنهان کنند. در قیاسی که خود جری استفاده کرده است، اگر جری ساینفلد سوپرمن بود، نیومن لکس لوتر او بود. آنها فقط دشمنان طبیعی بودند و تماشای آن همیشه لذت بخش بود.

4 ویلسون فیسک

Daredevil (2015 - 2018)

Daredevil اولین مجموعه تلویزیونی نتفلیکس مارول بود که به مینی سریال متقاطع مدافعان منجر شد. در حالی که دیدن چارلی کاکس در نقش وکیل نابینا مت مورداک که تبدیل به قهرمان مبارزه با جنایت دردویل شده بود هیجان انگیز بود، اما سرگرم کننده ترین جنبه سریال، شخصیت پردازی وینسنت دونوفریو از ویلسون فیسک بود. اگرچه فیسک در کمیک‌های مارول به‌عنوان دشمن ثابت مرد عنکبوتی شناخته می‌شد، اما برداشت دگرگون‌کننده‌ی D'Onofrio از این شخصیت به این معنی بود که او برای همیشه با معاملات مبهم خود در Hell's Kitchen همراه خواهد بود. داونوفریو بهترین عملکردی را که هر طرفدار مارول می‌توانست بخواهد ارائه داد، زیرا او شخصیت را با عمق احساساتی که کمتر در ژانر ابرقهرمانی دیده می‌شود، آغشته کرد. بخشی از جذابیت شخصیت فیسک در Daredevil این بود که مخاطبان جنبه انسانی این ابرشرور را دیدند و او به بخشی اساسی از میراث نمایش تبدیل شد. محبوبیت D'Onofrio به این معنی بود که او حتی پس از پایان نمایش در MCU باقی ماند و او به عنوان Fisk در نسخه هایی مانند Hawkeye و Echo بازگشته است و قرار است در Daredevil: Born Again.

3 لالو سالامانکا

Better Call Saul (2015 - 2022)

حیرت‌انگیز است که چگونه یک جمله دور ریختنی از سائول گودمن در اولین حضورش در Breaking Badبه ایجاد شاید Better Call Saul's بزرگترین شرور منجر شد. لالو سالامانکا مردی بود که شائول فکر می‌کرد وقتی والتر و جسی او را ربودند او را ربوده است، و این سرنخی از ماهیت وحشتناک او بود که وکیل جنایی وقتی فهمید که این فقط یک جفت آشپز بی‌معرفتی است که سعی داشتند او را بترسانند، خیالش راحت شد. مدتی طول کشید تا لالو در Better Call Saul ظاهر شود، اما او تبدیل به جذاب‌ترین شخصیت شروری برای تماشا شد. لالو به عنوان یک عضو عالی رتبه جذاب و کاریزماتیک کارتل، بی رحم، باهوش و سادیست بود، اما این طبیعت تهدیدآمیز را با حالتی طنزآمیز متعادل می کرد. گاس فرینگ به عنوان تنها عضوی از خانواده سالامانکا که واقعاً از او می‌ترسید، تماشای این دو در حال بازی موش و گربه بود تا دیگری را که برای تماشای میخکوب ساخته شده بود نابود کند. اگرچه تماشاگران می‌دانستند که لالو دیگر برای رویارویی با والتر وایت وجود ندارد، اما سفر چگونگی شکل‌گیری آن بسیار سرگرم‌کننده بود.

2 قاتل ترینیتی

دکستر (2006 - 2013)

به‌عنوان یک سریال تلویزیونی که یک قاتل زنجیره‌ای را با رمز دنبال می‌کند، گاهی اوقات تشخیص اینکه چه کسی یک قهرمان و چه کسی یک شرور در دنیای دکستر است، دشوار است. با این حال، در میان تمام قاتلان روانی که دکستر مورگان با آنها روبرو شد، یکی بالاتر از بقیه ایستاد: قاتل ترینیتی. نام اصلی این قاتل بدنام آرتور میچل بود و با اجرای حرفه ای جان لیتگو، تماشاگران یاد گرفتند که او چگونه زندگی دوگانه ای را به عنوان یک مرد خانواده سپری می کرد و در عین حال میراثی را به عنوان یکی از پرکارترین قاتلان زنجیره ای در تاریخ آمریکا به ثبت رساند. قاتل ترینیتی شوم ترین دشمن دکستر بود که چرخه قتل مداوم او از دفن یک پسر ده ساله، زنی که در وان حمام به قتل رسید، زنی که به قتل رسید و پدری دو مورد ضربه زدن برای تماشای تکان دهنده، البته قابل پیش بینی ساخته شده اند. آخرین چرخه کشتن ترینیتی، جلوه‌های موجی را به دکستر فرستاد، زیرا او مسئول مرگ ریتا، مادر فرزند دکستر بود. با وجود سریال پیش درآمد Trinity Killer، مخاطبان آخرین سریال آرتور میچل را ندیده‌اند.

1 جافری باراتیون

بازی تاج و تخت (2011 - 2019)

این گواهی بر قدرت بازی جک گلیسون در نقش جافری براتیون بود که در میان گروه بازیگران پرتعداد بازی تاج و تخت، تماشای او سرگرم‌کننده‌ترین بود. به عنوان پسر حرامزاده مخفی رابطه محارم سرسی لنیستر با برادر دوقلویش جیمی لنیستر، شخصیت ظالم، متکبر و سادیست جافری به این معنی بود که او آخرین کسی بود که باید پادشاه وستروس می شد. این رهبر ظالم و ظالم با بی دقتی رعیت و خدمتگزاران خود را به درد می آورد و این بدان معنی بود که سلطنت او به طرز چشمگیری کوتاه بود. در حالی که جافری در سرتاسر بازی تاج و تخت بسیار سرگرم‌کننده بود، مدت‌هایی که او برای بی‌رحمی به خرج می‌داد، برای تماشای سختی نیز ایجاد می‌کرد، همانطور که با عشق فرضی‌اش، سانسا رفتار می‌کرد. استارک، تماشای آن دشوار بود. اگرچه تماشای جافری باعث جذابیت تماشا شد، اما سرگرم‌کننده‌ترین بخش شخصیت او پایان بود، زیرا وقتی که او سرانجام در قسمت چهارم «شیر و رز» توسط اولنا تایرل مسموم شد، تماشاگران احساس کاتارسیسی واقعی کردند. ”