امتیاز شما 0
0
بازی

12 شخصیت بازی ویدیویی که با PTSD دست و پنجه نرم می کنند

اختلال استرس پس از سانحه، که معمولا با نام اختصاری PTSD شناخته می شود، یک وضعیت روانی است که اغلب افراد را به دنبال یک تجربه آسیب زا تحت تاثیر قرار می دهد. این به اشکال مختلف ظاهر می شود و افراد مختلف را به روش های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد، اما معمولاً موضوع اصلی فردی است که رویداد را در ذهن خود زنده می کند. این ممکن است به شکل کابوس‌ها، خاطرات وسواس‌آمیز یا احساسات شدید ناشی از هر چیزی که ذهن با آن رویداد مرتبط می‌کند ایجاد شود. برای ابتلا به PTSD حتی نیازی نیست فرد در معرض آسیب باشد. صرفاً شاهد یک رویداد آسیب زا می تواند کافی باشد. PTSD حتی می تواند در ذهن افرادی که به دیگران آسیب وارد می کنند ایجاد شود. به همین دلیل، PTSD معمولاً با سربازانی مرتبط است که به دلیل ماهیت شغلی خود، هم به عنوان مجرم و هم قربانی در معرض آسیب هستند. PTSD در طول تاریخ مردم را تحت تأثیر قرار داده است، اگرچه اخیراً به جای رد شدن به عنوان بزدلی صرف، به رسمیت شناخته شده است. در یک زمینه داستانی، PTSD می تواند ابزار موثری برای ساختن یک شخصیت جذاب باشد. به هر حال، می‌تواند منبع بزرگی از نقص‌های شخصیت و مبارزات شخصی باشد، و جای زیادی برای کشف چگونگی شکل‌گیری آن‌ها بر اساس تجربیاتشان باقی می‌گذارد. یادگیری کنار آمدن با یک تجربه آسیب زا، رویارویی، و/یا درک بهتر آن می تواند شخصیتی عالی ایجاد کند. این می تواند با هر نوع ضربه ای کار کند. یک بازمانده ممکن است برای غلبه بر مسائلی مانند احساس گناه بازمانده تلاش کند. یک شاهد ممکن است با تردید در مورد اینکه آیا آنها می توانستند کمک بیشتری انجام دهند، دست و پنجه نرم می کرد. حتی در مورد ضربه روحی مرتکب، مبارزه آنها برای مقابله با احساس گناه شخصی در مورد اعمالشان می تواند یک داستان قانع کننده باشد. البته این دسته بندی ها هم متقابل نیستند. شخصیتی که از قربانی به مجرم تبدیل می شود، می تواند تفاوت های ظریف بیشتری را به داستان خود اضافه کند. بنابراین، جای تعجب نیست که PTSD در بازی‌های ویدیویی، در میان بسیاری از شخصیت‌های مختلف - قهرمانان، متحدان، و شروران، کمی بازنمایی می‌شود. PTSD می تواند هر کسی را تحت تاثیر قرار دهد و نقش مهمی در تبدیل شدن آنها داشته باشد. اسپویلرهای پیش رو برای بازی های فهرست شده

12 آلیس لیدل (آلیس مک گی آمریکایی)

به سختی از آتش سوزی جان سالم به در برد

Image آلیس مک گی آمریکایی و دنباله آن، آلیس: جنون بازگشت، هر دو به دلیل نگاه بدبینانه تر خود به دنیای سرزمین عجایب لوئیس کارول شهرت یافتند. تصویر متعارف‌تر شامل آلیس دیدن یک خرگوش سفید سخنگو و تعقیب آن از سوراخی است که به دنیای فانتزی بی‌معنی سرزمین عجایب منتهی می‌شود. این نسخه کارها را کمی متفاوت انجام می دهد. در عوض، بازی با زنده ماندن آلیس از آتش سوزی خانه ای که پدر و مادرش را می کشد آغاز می شود. این حادثه آسیب زا او را کاتاتونیک می کند و او به یک بخش روانپزشکی می رود. به جای سرگردانی به معنای واقعی کلمه در سرزمین عجایب، دنیای کارول به عنوان استعاره ای از تلاش آلیس برای غلبه بر آسیب های شخصی اش استفاده می شود.

11 آمیشیا دی رون (داستان طاعون)

رانده به افراطی برای زنده ماندن

Image هر دو بازی A Plague Tale خوشبینانه‌ترین بازی‌ها نیستند، اما بخش بزرگی از چیزی که سریال را بسیار شدید می‌کند، طول آن است. قهرمان داستان آمیشیا دی رون. زندگی در فرانسه قرون وسطایی در حالی که طاعون بدنام بوبونیک در اوج خود است به اندازه کافی دشوار است، ناگفته نماند جنگ صد ساله نیز در حال وقوع است. با این حال، محافظت از یک برادر کوچکتر که اتفاقاً حاملی است با قدرت کنترل موش، کار را بسیار دشوارتر می کند. آمیسیا دائماً در گل و لای کشیده می شود، گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه. درست در افتتاحیه، او پدر و خانه خود را از دست می دهد، در حالی که شاهد شکنجه و قتل خادمان خانواده آنها است. او مشاهده می کند که تعداد زیادی از مردم توسط موش ها بلعیده می شوند و مرتباً مجبور است برای زنده ماندن دیگران را بکشد. در یک نقطه، او باید از یک میدان جنگ که پوشیده از بدن است عبور کند. و البته این در حالی است که توسط تفتیش عقاید شکار می شود که برادرش را می خواهد تا رهبر آنها خودش کنترل طاعون را در دست بگیرد. با اتفاقات A Plague Tale: Requiem، PTSD Amcia واقعاً شروع به نشان دادن کرده است. این شروع به اختلال در توانایی او برای تفکر منطقی می کند و او را به تصمیم گیری های بی پروا سوق می دهد. او دیر اعتماد می کند و وقتی تحریک می شود بسیار خشن تر می شود. گاهی اوقات، حتی احساس می کند که از افرادی که به او حمله می کنند خیلی بهتر نیست.

10 بیگ باس (Metal Gear)

مورد استفاده، سوء استفاده و دور انداخته شده است

Image مجموعه Metal Gear اغلب حول محور جاسوسی دولتی و عملیات نظامی با ماهیت مشکوک اخلاقی است، بنابراین جای تعجب نیست که نیمی از بازیگران نوعی از PTSD را تجربه کنند. آنقدر زیاد می شود که ویکی هواداران یک صفحه کامل به شخصیت های مبتلا به PTSD اختصاص داده است. با این اوصاف، تعداد کمی به اندازه مردی که به عنوان "رئیس بزرگ" شناخته می‌شود، دچار آسیب‌های روحی و جسمی می‌شوند. در جنگ کره، به سختی از آزمایش هسته‌ای بیکینی آتول جان سالم به در برد و در نهایت برای کشتن مربی‌اش دستکاری شد. این تجربه باعث شد تا با سربازان دیگری که آسیب‌های مشابهی را تجربه کرده‌اند ارتباط برقرار کند و احساس کند که توسط دولت‌هایشان مورد استفاده قرار می‌گیرند و زمانی که دیگر مورد نیاز نیستند دور انداخته می‌شوند. از قضا، تلاش‌های او در نهایت او را به شخصیت شرور اصلی سریال تبدیل کرد و در تلاش برای از بین بردن سیستمی که زندگی او را ویران کرد، به چیزی بسیار بدتر تبدیل شد.

9 بوکر دیویت (BioShock Infinite)

مجرم جنایات جنگی

Image BioShock Infinite با قهرمان اصلی خود، Booker DeWitt یک قدم از پیشینیان خود فاصله گرفت. بازیکنان به جای یک قهرمان بی‌چهره و بی‌صدا، مردی را دریافت کردند که داستان و شخصیت‌پردازی بسیار دقیقی داشت. معلوم می‌شود که او سابقه‌ای بسیار تاریک دارد که شامل خدمت در سواره نظام ایالات متحده و آژانس کارآگاهی پینکرتون می‌شود، که هر دو او را در حال ارتکاب اعمال شنیع مشاهده کردند. هر کسی که با جنگ‌های سرخپوستان آمریکا آشنا باشد، می‌داند که ارتش آمریکا چقدر می‌تواند بی‌رحمانه باشد، و عملکرد بوکر در کشتار واقعی زانوی زخمی ظاهراً حتی با استانداردهای آنها افراطی بود. به عنوان یک پینکرتون، او برای شکستن اعتصابات کارگری، احتمالاً از طریق زور و ارعاب، استخدام می شد. به عنوان مردی با سابقه خشونت، با شروع BioShock Infinite، با تأثیرات ترومای مجرم بیگانه نیست. وقتی بازیکنان با او ملاقات می‌کنند، او در حال حاضر با خاطرات وسواس‌آمیز و احساس گناه طاقت‌فرسا دست و پنجه نرم می‌کند تا جایی که کاملاً مطمئن است که در واقع شخصیت شرور بازی است. جالب اینجاست که این در واقع به بخش بزرگی از داستان تبدیل می‌شود، مخصوصاً با فاش شدن این که زکری هیل کامستاک یک نسخه خط زمانی جایگزین بوکر است. به نظر می رسد که نقطه اختلاف این است که آنها پس از پیشنهاد غسل تعمید چگونه آسیب خود را پردازش کردند. کامستاک پذیرفت، تصمیم گرفت که از تمام جنایات قبلی تبرئه شود، و مسیحیت را پذیرفت، عملی که او را به «پیامبر» کلمبیا و تهدیدی چند بعدی سوق داد. در همین حال، بوکر کنترل شده توسط بازیکن از تعمید سرباز زد و بار گناه خود را به دوش کشید، اما در نهایت موفق شد خود را نجات دهد.

8 فرح کریم (ندای وظیفه: جنگ مدرن)

یک قربانی جنگ

PTSD چیزی نیست که اغلب در کمپین معمولیCall of Duty ظاهر شود. معمولا تاکید بیشتر بر روی اقدام سریع و انواع مختلف سلاح است. با این حال، به عنوان بخشی از تلاش خود برای واقع گرایی، راه اندازی مجدد Modern Warfare 2019 به کاوش در مورد چگونگی شکل گیری تروما یکی از شخصیت های اصلی آن، فرح کریم پرداخت. قوی>. رهبر شورشیان Urzikstani قبل از شروع بازی چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته است و بازیکنان حتی برخی از آسیب زاترین خاطرات او را در سکانس های فلش بک تجربه می کنند. یک سکانس از دوران کودکی او نشان می دهد که در طول یک روز، او شاهد حمله به روستای خود بود، خانه اش فرو ریخت، پدر و مادرش هر دو کشته شدند و سپس مجبور شد برای دفاع از خود سه نفر را بکشد. سپس مجبور شد سال‌ها آزار و شکنجه را در زندان بارکوف تحمل کند تا اینکه توسط کاپیتان پرایس نجات یابد. در طول مبارزات انتخاباتی واقعی، او همچنین باید با برادرش که به او روی می آورد و خشونت های بعدی که توسط سازمان تروریستی القتاله انجام می شود، برخورد کند. تجربیات او با PTSD در نهایت بر بسیاری از رفتارهای او در طول بازی تأثیر می گذارد، نه تنها با سوق دادن او به مبارزه، بلکه چگونهاو چگونه با دیگران مبارزه می کند و دیگران را درک می کند. به ویژه، او قاطعانه با سلاح‌های شیمیایی مخالف است، به‌ویژه به دلیل آسیب‌های روحی ناشی از مشاهده اتفاقاتی که برای کسانی که از آن‌ها استفاده می‌کنند می‌افتد، تا جایی که وقتی برادرش پیشنهاد استفاده از آن‌ها را می‌دهد، حاضر است از آنها انکار کند. به راحتی او را به یکی از جالب ترین و پیچیده ترین شخصیت های بازی تبدیل می کند. متأسفانه، فرح به شدت در قسمت‌های بعدی مورد استفاده قرار نگرفت و مانع از پیشرفت بیشتر یکی از بهترین قهرمانان سریال شد.

7 جیسون برودی (فار کرای 3)

تحت فشار به محدودیت های خود را

Image

خشونت به عنوان یک چرخه، و ظرفیت آن برای سوق دادن مردم به بدترین حالتشان، موضوعی تکراری در سرتاسر سریال Far Cry است، بنابراین تروما نیز چیزی شبیه به موضوع تکرارشونده است. از طریق تأثیرگذاری بر قهرمان داستان جیسون برودی، نقش مهمی در Far Cry 3 دارد. بازی به معنای واقعی کلمه با اسیر شدن او توسط دزدان دریایی و دیدن برادرش به قتل می رسد، که بسیاری از اقدامات بعدی او را نشان می دهد. و این تازه شروع شده است. او همچنین می بیند که دوستانش چندین بار شکنجه می شوند و تقریباً می میرد، به علاوه همه چیزهایی که در تلاش برای نجات کیت از دست باک است. بهره برداری سیترا از ضربه روحی خود برای دستکاری او نیز کمکی نمی کند. برودی بخش زیادی از بازی را صرف راه رفتن روی خط باریکی بین آسیب‌های قربانی و مجرم می‌کند، از موقعیتی مرتبط می‌آید، اما شروع به پذیرفتن جنبه اولیه‌تر خود می‌کند، زیرا او ذائقه کشتن دزدان دریایی Vaas و افراد خصوصی هویت را در خود پرورش می‌دهد. او به سرعت شروع به دور شدن از عمق می کند و کسی که هست را از دست می دهد. حتی در بهترین پایان بازی، جایی که او دوباره کنترل خود را به دست می‌گیرد، داستان همچنان با این مفهوم به پایان می‌رسد که او تا پایان عمر تحت تأثیر آنچه در جزیره تجربه کرده است، خواهد شد و بی‌پایان خواهد ترسید. غریزه قاتل او دوباره ظاهر می شود.

6 کریتوس (خدای جنگ)

آیا انتقام او ارزشش را داشت؟

Image

شاید واضح‌ترین آنها نباشد، اما قهرمان نمادین خدای جنگ فقط در سه‌گانه اصلی سریال با چیزهای زیادی دست و پنجه نرم می‌کرد و این از او به یک شخص بسیار وحشتناک تبدیل شد. . فریب خوردن برای کشتن خانواده‌اش به اندازه کافی بد بود، اما خشم پر هرج و مرج انتقامکریتوس اجساد زیادی را به دنبال او بر جای گذاشت، بسیاری از آنها افراد بی گناهی بودند که تنها جرمشان این بود که دقیقاً در مکان نامناسبی قرار گرفتند. زمان اشتباه کریتوس در تلاش برای انتقام چنان کور شده بود که به آسیبی که به دیگران وارد می کرد اهمیتی نمی داد. با این حال، چیزی که او را به عنوان یک شخصیت واقعاً جالب کرد، زمانی بود که تغییر به سمت اساطیر اسکاندیناوی شروع به بررسی چگونگی تأثیر کریتوس از تجربیاتش کرد. او بخش زیادی از خدای جنگ 2018 را در مبارزه با آسیب‌های روحی ناشی از اعمال خشونت‌آمیز قبلی‌اش سپری می‌کند، دائماً جنایات قبلی‌اش را مرور می‌کند و نسبت به همه اطرافیانش پارانویا می‌شود. بخش بزرگی از قوس شخصیتی او به یادگیری کنار آمدن با گذشته‌اش و تلاش برای پیشرفت به‌عنوان یک فرد بهتر و همچنین حفظ پسرش، آترئوس، از دنبال کردن یک مسیر خشونت‌آمیز مشابه است.

5 مارکوس فنیکس (Gears Of War)

یک عمر جنگ

Image

موضوع بزرگ سریالGears of War ماهیت خود ویرانگر بشریت است، که انسان ها به طور طبیعی خشن هستند و جنگ یک چرخه بی پایان است. از آنجایی که جنگ و تروما معمولاً دست به دست هم می دهند، منطقی است که بازی ها بخواهند به نحوه شکل گیری آن تروما به افراد بپردازند. از نظر فنی، اکثر بازیگران دارای نوعی PTSD هستند که ناشی از مرگ و ویرانی است که در طول سریال ادامه دارد، اما تعداد کمی از بازیگران به اندازه قهرمان اصلی، مارکوس فنیکس، از آن رنج می‌برند. تعداد زیادی از سربازان نمی توانند بگویند که در سه جنگ جنگیده و جان سالم به در برده اند. با شروع بازی اول، مارکوس قبلاً جنگ های آونگی را پشت سر گذاشته بود، مرگ مادرش، ای-دی، 15 سال از گروه لوکاست که تلاش می کردند بشریت را از بین ببرند، مرگ ظاهری او. پدر، و زندانی شدن به دلیل سرپیچی از دستورات. توسط Gears of War 4، مارکوس پس از از دست دادن بهترین دوستش Dom، همسرش و مرگ واقعی پدرش - و احتمالاً مرگ پسرش در Gears باید با گناه سنگین بازمانده مقابله کند. em>5 بسته به انتخاب بازیکن. این مردی است که به نحوی توانسته بیش از هر سربازی آسیب ببیند، اما همچنان می‌تواند به پیشروی ادامه دهد، البته فقط به این دلیل که در تمام عمرش این کار را انجام داده است.

4 مارتین واکر (Spec Ops: The Line)

گرفتار توهمات قهرمانی

 تصویر

جای تعجب نیست، بسیاری از تیراندازان نظامی تمایل دارند که اثرات PTSD را نادیده بگیرند و یا آن را کم اهمیت جلوه دهند و بر اقدامات سریع و اسلحه های بزرگ تأکید کنند. Spec Ops: The LineSpec Ops: The Line به عنوان یک بازی که به طور خاص طراحی شده است تا فرمت تیراندازی های نظامی را از بین ببرد، با قهرمان آن، Martin Walker;< /strong> به خصوص ترومای مرتکب. بخش بزرگی از کمپین در واقع حول محور مبارزه واکر برای پردازش همه چیزهایی است که از سر می‌گذرد، تا جایی که بیشتر به درک واکر از واقعیت می‌پردازد تا آنچه واقعاً اتفاق می‌افتد. از قضا، تلاش‌های واکر برای کنار آمدن با آسیب‌های ناشی از هر چیزی که می‌بیند و انجام می‌دهد، بخش عمده‌ای از چیزی است که وضعیت قهرمانی او را زیر سوال می‌برد. همانطور که داستان ادامه دارد، به ویژه پس از اینکه واکر تجربه دوست داشتنی را از کشف اینکه او فقط به تعدادی غیرنظامی فسفر سفید شلیک کرده است، ذهن او برای پردازش همه چیز تلاش می کند. ضربه روحی او در این مورد به خصوص بدتر می شود، زیرا به شکل تلاش برای پیچاندن واقعیت در اطراف او ظاهر می شود تا اعمالش موجه به نظر برسد و او را مانند مرد خوب جلوه دهد.

3 Sadie Adler (Red Dead Redemption 2)

شوهرش به قتل می رسد و به دنبال آن خشونت های زیادی صورت می گیرد

تصویر

این ضد قهرمان مورد علاقه طرفداران در Red Dead Redemption 2 در طول بازی چیزهای زیادی را پشت سر می گذارد. حتی قبل از اینکه بازیکن با او ملاقات کند، سدی آدلر قبلاً توسط باند اودریسکول دزدیده شده و شاهد قتل شوهرش توسط آنها بوده است. تا زمانی که او معرفی می شود، سادی توسط روانپزشک ساکن باند Van Der Line، میکا بل، که او را متهم به اودریسکول بودن متهم می کند، تهدید می شود و سپس خانه او را به آتش می کشد. این تجربه بسیار آسیب زا به شکل گیری بسیاری از شخصیت های او ختم می شود، اما این تازه شروع است. این می‌توانست شخصیت ساده‌ای از تبدیل شدن سادی از قربانی به آدم بدی باشد، اما بخشی از چیزی که او را بسیار به یاد ماندنی می‌کند، تلاش برای نشان دادن تأثیرات ذهنی وقایع بازی بر او است. نفرت او از اودریسکول ها کاملاً قابل درک است، اما گاهی اوقات به یک نقص اصلی شخصیت تبدیل می شود که او را به تصمیم گیری های بی پروا سوق می دهد. حتی در پایان، زمانی که او یک شکارچی جایزه موفق است، هنوز با تجربیات آسیب زا از وقایع اولیه بازی سر و کار دارد.

2 سایلا (Far Cry Primal)

بازمانده از نسل کشی

Image

خشونت منجر به خشونت یک موضوع رایج در مجموعه Far Cry است و با Far CryPrimal ادامه می یابد. em>، یک بازی که حول محور یک قبیله پراکنده میان سنگی است که گرد هم می آیند و از دشمنانشان انتقام می گیرند. چندین نفر از ونجا دلایل قابل درک برای ترس و نفرت از قبایل رقیب اودام و ایزیلا دارند، اما کسی که بیشترین ضربه را می خورد سایلا است. او کودک بود که دهکده اش توسط اودام مورد اصابت قرار گرفت و کشتار خانواده اش را تماشا کرد. ضربه روحی او سپس به شکل شنیدن فریادهای آنها ظاهر می شود. متأسفانه، او در عصر حجر زندگی می کند، 11800 سال کامل قبل از ظهور روانشناسی، چه رسد به درک درستی از PTSD. بدون هیچ راهی برای درک وضعیت او، PTSD سایلا منجر به برخی عادات ناسالم می شود، مانند اجبار به جمع کردن گوش های اودام و نفرت شدید از قبیله رقیب که اغلب با روان پریشی هم مرز است. این یک شخصیت بسیار تاریک را ایجاد می کند.

1 زارا غفران (Battlefield 1)

خانه اش را دیدم که توسط عثمانی ها ویران شد

Image

Battlefield 1 در طول جنگ جهانی اول اتفاق می افتد، درگیری که در آن PTSD (که در آن زمان به عنوان "شل شوک" شناخته می شد) در بین رزمندگان از همه طرف بیداد می کرد. برای فهمیدن دلیل آن نیازی به یک نابغه نیست. فناوری سریع‌تر از آنچه ارتش‌ها می‌توانستند پیشرفت کنند، تعداد کشته‌هایی که یک دهه قبل غیرقابل تصور بود، جمع شد، تانک‌ها و هواپیماها به میدان جنگ معرفی شدند، و همچنین اولین استفاده از جنگ شیمیایی را به ارمغان آورد. بنابراین، منطقی است که Battlefield 1 سعی کند در کمپین داستانی خود به این مشکل بپردازد. در واقع چند بار بالا می آید. سکانس آغازین شامل یک بازمانده از جنگ است که فلاش بک به نبردی وحشیانه را تجربه می کند که در آن بیشتر واحدش کشته شدند. با این حال، در طول داستان مبارزات انتخاباتی نهایی که به لورنس معروف عربستان می پردازد، بیشتر آشکار می شود. اگرچه بازی در ابتدا اذیت می کند که بازیکن خود لارنس است، اما معلوم می شود که آنها در واقع در نقش یک زن بدوی به نام زارا غفران بازی می کنند. برخلاف آنچه که بینندگان فیلم 1962 باور داشتند، در واقع زنانی در کمپین او حضور داشتند. زارا برای سه ماموریت قابل بازی است که در آنها به لارنس کمک می کند تا قطار زرهی را سوار شود، اما در این مدت بازیکنان همچنین بینش هایی را در مورد اینکه چرا او تا این حد نسبت به امپراتوری عثمانی تحقیر می کند، دریافت می کنند. معلوم می شود که در مورد او کاملا شخصی است، با این مفهوم که قطار زرهی روستای زادگاهش را ویران کرده است. بسیاری از این آسیب‌ها زمانی که او از خشم خالص تقریباً یک فرمانده اسیر عثمانی را می‌کشد، به وضوح وجود دارد. مایه تاسف است که او فقط برای چنین کمپین کوتاهی قابل بازی است. بررسی طولانی‌تر نقش او در ماجراجویی‌های لارنس می‌تواند کارهای بیشتری برای فرو رفتن در PTSD او انجام دهد.

نظرات

نظر خود را به اشتراک بگذارید

امتیاز شما 0